امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
حقّ عزل و نصب!

حقّ عزل و نصب!

   اگر مردم حقّ دارند بعد از پيغمبر براى خود، خليفه و جانشين تعيين كنند آيا اختيار عزل او را نيز دارند؟ يا چنين اختيارى ‏ندارند؟ يعنى فردى را كه تعيين نموده ‏اند اگر دست به هر گونه بدعت‏ و خيانتى بزند بايد كارهاى او را پذيرفته و با همۀ ظلم و ستم ‏هائى كه ‏انجام مى‏ دهد او را جانشين و خليفۀ خدا دانسته و با احترام به او بنگرند؟ و يا مى‏ توانند او را رها نموده و ديگرى را انتخاب كنند؟

   اگر مردم حقّ انتخاب حاكم را دارا مى ‏باشند حقّ عزل و بركنارى او را نيز بايد داشته باشند و اگر حقّ كنار گذاردن او را ندارند حقّ انتخاب‏ او را نيز ندارند.

زیرا هیچ آیه ای از آیات قرآن دلالت ندارد که مردم حقّ انتخاب خلیفه را دارند ولی حقّ عزل او را هر چند فردی بی کفایت باشد، ندارند.

   بديهى است از نظر عقل هر گاه مردم عدم كفايت و يا آلودگى كسى ‏را كه انتخاب نموده ‏اند، ديدند، مى ‏توانند ديگرى را به جاى او نصب ‏كنند، زيرا كه انتخاب حاكم و عزل او هر دو وابسته به هم هستند و با يكديگر در ارتباط مى ‏باشند.

زیرا وقتی که انتخاب خلیفه مردمی باشد نه الهی، و همانگونه که مردم حق انتخاب او را دارند حق عزل او را نیز باید دارا باشند.

  با اين بيان چرا مردم ابوبكر و عمر را كه بارها و بارها بى‏ كفايتى وعدم لياقت خود را براى حكومت اظهار نموده بودند كنار نزدند و كرسى حكومت را به دست اهلش نسپردند؟!

   حال كه مردم در صدر اسلام، اين اشتباه را مرتكب شده و همچنان به حكومت اين گونه افراد تن در دادند، چرا پس از هزار و چهار صد صال مردمى كه در مسير جهش عقلی و تكامل جهانى قرار گرفته ‏اند، بر حكومت آنان صحّه گذاشته و براى آن احترام قائل ‏شوند؟

   آيا اين گونه طرز تفكّر تقليد كوركورانه از عقايد گذشتگان نيست؟ آيا اين گونه عقيده، مرده پرستى، قوم گرائى و پذيرفتن افكار و عقايد بر اساس نژاد و قوميّت - نه بر اساس حقيقت و واقعيّت -  نمى ‏باشد؟!

   آيا كسى كه خود اظهار كرده است «أقيلوني، مرا واگذاريد»، هنوز بايد عدّه ‏اى از مردم او را لايق حكومت و جانشين پيغمبر خدا صلّی الله علیه وآله ‏بدانند؟!

   ابوبكر و عمر بارها عجز خود را از حكومت بر مردم اظهار نموده و عدم قدرت و توانايى خود را براى اداره امور مردم بيان كرده ‏اند. اين‏ حقيقت را علماء اهل سنّت در كتاب‏ هاى خود ذكر نموده ‏اند. (1)

با اين همه! آيا بايد آنان را خليفه و جانشين رسول خدا صلّی الله علیه وآله دانست؟!


(1) در اين باره رجوع كنيد به الغدير: 7 / 118 از طبقات أبي سعد: 3 / 151، تاريخ طبرى: 3 / 210، و همچنين در الغدير: 7 / 80  از شرح ابن أبي ‏الحديد: 1 / 134 و 2 / 20.

 

 

 

    بازدید : 5864
    بازديد امروز : 12353
    بازديد ديروز : 21751
    بازديد کل : 128931875
    بازديد کل : 89555923