امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
مرجئه و شيعه

مرجئه و شيعه

   در دفتر دهم «مقالات تاريخى» مى ‏نويسد: «در يكى از مباحثاتى كه ميان ابوحنيفه و مؤمن الطاق رخ داده، اصطلاح‏ شيعه و مرجئه در برابر يكديگر به كار رفته است: ابوحنيفه به مؤمن الطاق مى‏ گويد: شنيده ‏ام كه شما شيعيان بر اين باوريد كه وقتى كسى از شما بميرد، دست چپ وى را مى‏ شكنيد تا در قيامت كتابش را به دست راستش بسپارند.

   مؤمن الطاق گفت: اين دروغ است، امّا من نيز شنيده ‏ام وقتى كسى از شما مرجئه بميرد، ظرف آبى در دُبُر او مى ‏گذاريد تا در قيامت دچار عطش نشود!

   ابوحنيفه گفت: آن سخن را بر شما به دروغ گفته ‏اند و اين سخن را نيز درباره ما به دروغ نقل كرده ‏اند.(291)

   از مؤمن الطاق كتابى با عنوان «محاسبة مع ابى حنيفة والمرجئة» ياد شده است.(292) چنان‏كه ابويحيى جرجانى نيز كتابى باعنوان «مناظرة الشيعي والمرجي في المسح على الخفين و...» داشته است.(293) در اين هر دو عنوان، اصطلاح شيعى در برابر مرجئى به معناى سنّى به كار رفته است.

   گفتنى است كه نفس حمايت ابوحنيفه از زيد بن على و سپس نفس زكيّه، موضع ابوحنيفه را درباره حضرت‏ اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام تا حدودى دوستانه نشان مى‏ دهد.

   به علاوه در نقلى آمده است كه ابوحنيفه موضع حضرت على‏ عليه السلام را در برابر دشمنانش تأييد كرده و آنان را ناحق ‏دانسته است. وى تأكيد كرده است كه اگر حضرت على‏ عليه السلام جنگ نكرده بود، ما نمى‏ دانستيم چگونه با بغات برخورد كنيم.(294) اين گفته آخرى را به شافعى نيز نسبت داده ‏اند.

   باز در زمينه به كارگيرى مرجئه درباره مخالفان حضرت على‏ عليه السلام و حتّى ناصبى ‏ها، شاهدى در سخن اسكافى داريم، او مى‏ نويسد: «ومنزلة المرجئة في النصب والتقصير في عليّ، منزلة اليهود في التقصير وشتم عيسى بن مريم ‏عليه السلام».(295) اين‏ كاربرد، عيناً همان كاربردى است كه در روايات و متون شيعى وجود دارد. وى مى ‏گويد: موقعيّت مرجئه در ناصبى‏ گرى‏ و كوتاهى در حقّ حضرت على‏ عليه السلام، چونان موقعيّت يهود نسبت به كوتاهى و نيز دشنام دادن به حضرت عيسى‏ عليه السلام است. اسكافى، همچنين اصطلاحات ناصبه، نابته و مرجئه را در رديف يكديگر مى‏ آورد.(296)

   احتمالاً مهمترين شاهد براى به كارگيرى اصطلاح مرجئه براى ناصبه، شعرى است كه جاحظ و مسعودى آن را نقل‏ كرده ‏اند. به روايت مسعودى، مأمون خواست تا ابراهيم بن مهدى را كه در بغداد بر ضدّ وى برخاسته و علم تسنّن را بلندكرده بود، هجو كند. علىّ بن محمّد مختار بيهقى اين شعر را براى وى سرود:

إذ المرجّي سرّك أن تراه        يموت لحينه من قبل موته

فجدّد عنده ذكرى على         وصلّ على النبيّ وآل بيته

اگر مى‏ خواهى كه مرگ مرجئى را قبل از رسيدن اجلش ببينى، در نزد او از (حضرت) على‏ عليه السلام ياد كن و بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و آل او درود بفرست.(297)

   جاحظ نيز در «العثمانيّة» به نحوى شيعى و مرجئى را رودرروى باهم قرار داده است(298)­.(299)

   اگر سخن اسكافى كه مرجئه در نصب ‏و عداوت با حضرت امير المؤمنين‏ عليه السلام همانند يهود نسبت به حضرت عيسى ‏عليه السلام‏ هستند، اگر صحيح باشد يا بايد بگوييم ابوحنيفه از مرجئه نبوده است و يا بگوييم سخنى كه در طرفدارى او از حضرت ‏اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و ردّ مخالفين آن بزرگوار نقل شده صحيح نيست؛ زيرا مرجئه اگر در حدّ ناصبى‏ ها با حضرت ‏اميرالمؤمنين‏ عليه السلام دشمن باشند، معنى ندارد كه ابوحنيفه اگر مرجئى بوده از آن حضرت طرفدارى كند.

   به هر حال دشمنى و مخالفت مرجئه با حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و شيعيان آن بزرگوار ثابت است. و به همين جهت‏ بنى‏ اميّه از مرجئه طرفدارى مى ‏نمودند تا بذر مخالفت با اهل بيت‏ عليهم السلام در قلب مردم بارور شود تا از خاندان وحى دور شده و فاصله بگيرند. در بعضى از روايات به دشمن بودن مرجئه با اهل بيت‏ عليهم السلام تصريح شده است.


291) رجال كشّى: 190.

292) رجال النجاشى: 326.

293) همان: 254.

294) عقود الجمان: 307.

295) المعيار والموازنة: 32.

296) همان: 71.

297) مروج الذهب: 417/3، البيان والتبيين: 149/2، تلخيص مجمع الآداب ابن فوطى، حرف كاف، شرح حال‏ش 38، الفرق الإسلامية في شعر الاُموى: 269، الكنى والألقاب: 320/1، حياة السياسية للإمام الرضا عليه السلام:232.

298) العثمانية: 82 .

299) مقالات تاريخى (دفتر دهم): 85 .

 

 

 

 

    بازدید : 7469
    بازديد امروز : 43898
    بازديد ديروز : 89361
    بازديد کل : 129414886
    بازديد کل : 89887202