امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
نکتهٔ دوّم : سفارش امام سجّاد عليه السلام به زهري از کتاب الإحتجاج

نكتهٔ دوّم :

  در كتاب «إحتجاج» مى‏ نويسد: امام همام ، حضرت حسن عسكرى‏ عليه السلام از نياكان گرامش عليهم السلام نقل مى ‏كند كه مى‏ فرمايد:

 روزى محمّد بن مسلم بن شهاب زهرى در حالى كه غمگين و اندوهناك بود ، خدمت امام سجّادعليه السلام شرفياب شد.

 وقتى امام‏ عليه السلام او را با آن حال ديد فرمود: چرا غمگين و اندوهناكى؟

 عرض كرد: اى فرزند رسول خدا! غم و اندوهى كه مرا احاطه كرده در مورد حسودان نعمتهاى من و آزمندان خودم است كه به وسيله آنها من آزمايش شدم، كسانى كه من به آنان نيكى كردم و اُميد داشتم كه آنان نيز در حق من نيكى كنند ، ولى اينك بر خلاف پندارم شد.

 امام سجّادعليه السلام فرمود: إحفظ عليك لسانك تملك به إخوانك .

 زبانت را حفظ كن تا برادرانت را بنده خود كرده و در اختيار خودت قرار دهى.

 زهرى گفت: اى فرزند رسول خدا! من هر چه كه مى‏توانم با زبانم به آنان نيكى مى‏ نمايم.

 امام سجّادعليه السلام فرمود:

هيهات هيهات ! إيّاك وأن تعجب من نفسك بذلك ، وإيّاك أن تتكلّم بما يسبق إلى القلوب إنكاره ، وإن كان عنك إعتذاره  فليس كلّ من تسمعه شرّاً يمكنك أن توسعه عذراً .

 هيهات! هيهات! هرگز عُجب و خودپسندى مكن. هرگز سخنى را كه دلها آن را نمى ‏پذيرند مگو، گر چه بتوانى آن را توجيه نموده و عذر بياورى، چرا كه نمى ‏توانى هر سخن نامطلوبى را كه مى‏ شنوى با همه عذرت توجيه نمايى.

 آنگاه فرمود: يا زهري! من لم يكن عقله من أكمل ما فيه كان هلاكه من أيسر ما فيه.

 اى زهرى! هر كس عقل و خردش از همه چيزش كامل‏تر نباشد ، هلاك و نابودى او از هر چيزى آسان‏تر خواهد بود.

 سپس فرمود: اى زهرى! آگاه باش ! بر توست كه همه مسلمانان را به منزله خانواده و خويشان خود بدانى؛ بزرگسالان را به منزله پدرت، كوچكترها را به منزله فرزندت، و همسالانت را به منزله برادرانت بدانى. در اين صورت، دوست دارى به كداميك از آنها ستم كنى؟ و به كداميك از اينان نفرين كنى؟ و پرده كداميك از آنان را بدرى؟

 و اگر شيطان لعين - كه خدا لعنتش كند - تو را وسوسه كرد و به اين فكر انداخت كه تو نسبت به يكى از اهل قبله (مسلمانان) برترى دارى دقّت كن و ببين اگر آن شخص از تو بزرگتر است بگو: او در ايمان و عمل شايسته ، از من پيشى گرفته و از من بهتر است .

 و اگر آن شخص از تو كوچكتر باشد بگو: من در گناه و معاصى از او پيشى گرفته ‏ام. بنابراين ، او از من بهتر است .

 و اگر آن شخص از همسالان تو باشد بگو: من به گناه خود يقين دارم؛ ولى در مورد او ترديد، پس چرا يقينم را با شك و ترديد كنار بگذارم؟

 و اگر ديدى مسلمانان تو را بزرگ مى‏ شمارند و به تو احترام مى ‏نمايند بگو: اين فضل و احسانى است كه آنها اظهار مى‏ كنند.

 و اگر ديدى كسى از آنان به تو ستم و تندى مى ‏كند بگو: اين گناهى است كه من انجام داده‏ ام .

 به راستى كه اگر آنچه گفتم عمل كنى خداوند زندگى را بر تو آسان مى‏ كند، دوستانت فراوان مى‏ شود و دشمنانت كمتر و بر نيكى و احسان آنان خوشحال خواهى شد و از جفا و ستم آنان ناراحت و متأسّف نخواهى گشت .

 و بدان! گرامى‏ترين شخص در ميان مردم ، كسى است كه همواره خيرش به مردم برسد و در عين حال ، او از مردم بى‏نياز و پاك‏دامن باشد و بعد از او ، گرامى‏ترين فرد نزد مردم ، كسى است كه اظهار بى‏ نيازى كند ، گر چه نيازمند باشد.

 چرا كه اهل دنيا همواره به دنبال اموال هستند كه اگر در اين خواسته كسى مزاحم آنان نباشد او را گرامى مى‏ دارند و اگر كسى مزاحم آنان نبوده و بعضى امكانات دنيوى آنها را فراهم نمايد او عزيزتر و گرامى ‏تر خواهد بود.(31)

------------------------------------

31) الإحتجاج : 52 - 51/2 . نظير اين روايت را علّامه مجلسى ‏رحمه الله در «بحار الأنوار : 229/71 ح242/92  6 و 243 ضمن ح 48» نقل نموده است .

 

 

 

 

 

 

 

    بازدید : 9754
    بازديد امروز : 63269
    بازديد ديروز : 72005
    بازديد کل : 129274954
    بازديد کل : 89791120