امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
محبّت صادقانه

  محبّت صادقانه

   محبّت و دوستى را نشانه‏ هايى است كه با آنها مى‏ توان دوستان را شناخت و ميان افرادى كه محبّت آنان صادقانه است، با ديگران فرق گذاشت. از آنجا كه ‏محبّت اكسير است؛ آثارى را در محبّ ايجاد مى‏ كند كه نشان دهندۀ ارزش ‏محبوب است. آنان كه از نيروى «فراست» برخوردارند، درك مى‏ كنند كه ‏محبّ، دوستى و محبّت چه فردى را در دل خود جاى داده است و علاقه چه ‏كسى را در قلب خود نهفته است؟ زيرا آنان از رفتار، گفتار، كردار و حركات‏ وى، محبوبِ او را مى‏ شناسند.

   هر چه محبّت و دوستى بيشتر باشد، نشانه ‏هاى محبوب در محبّ بيشترجلوه ‏گر مى‏ شود. گاهى محبّت چنان شديد مى‏ شود كه محبّ محبوب را برخويشتن با همۀ وجود و هستى‏ اش مقدم مى‏ دارد. اين گونه محبّت، نشانۀ ‏اعتقاد و ايمان محبّ نسبت به محبوب است.

   دوستى شما با خاندان وحى، اگر در اين حدّ باشد، نشانۀ ايمان كامل شما به‏ خداوند است. اين گفتار از فرمايشات پيغمبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله وسلم است:

لايُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى اَكوُنَ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ، وَيَكوُنَ عِتْرَتي أَحَبّ‏ إِلَيْهِ مِنْ عِتْرَتِهِ، وَيَكوُنَ أَهْلي أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنْ أَهْلِهِ، وَيَكوُنَ ذاتي‏ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنْ ذاتِهِ.(32)

بنده ايمان نمى‏ آورد تا آن كه من محبوبتر باشم به او از خودش و عترت من‏ محبوبتر باشد نزد او، از عترت خودش و اهل من محبوبتر باشند نزد او از اهل‏ او، و ذات من محبوبتر باشد نزد او از ذات او.

   كسى كه محبّتش در اين حدّ باشد، يقيناً داراى محبّت صادقانه است.

   مرد كوفى كه اكنون جريان جالب او را مى‏ آوريم از كسانى است كه صادقانه ‏پيغمبر و اميرالمؤمنين‏ عليهما السلام و فرزندانشان را بر خود و خانواده‏ اش مقدم‏ مى‏ داشت:

   در كوفه مردى مى‏ زيست بسيار ثروتمند كه به سادات كمكهاى فراوان‏ مى‏ نمود. در دفتر خود حسابى به نام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام داشت، هر گاه يكى از آنان از او جنسى خريدارى مى‏ كرد و قيمت آن را مى‏ داد مى‏ گرفت، و اگر پول ‏نداشت به غلامش دستور مى‏ داد آن را به حساب حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ‏بنويسد.

   مدتى طولانى گذشت و مرد ثروتمند، فقير و خانه ‏نشين گشت. او در خانه‏ به دفتر خود رسيدگى مى‏ كرد، اگر نام يكى از بدهكاران خود را كه زنده بود مى‏ ديد، كسى را نزد او مى‏ فرستاد تا طلب خود را دريافت كند، و اگر از دنيا رفته و مالى از او باقى نمانده بود، اسم او را از دفتر پاك مى‏ كرد.

   روزى درب خانه نشسته بود و دفتر خود را رسيدگى مى‏ كرد؛ ناگهان يكى‏ از ناصبي ها از آنجا عبور كرد و به صورت استهزاء و طعنه به او گفت: بدهكار بزرك تو على بن ابيطالب با تو چه كرد؟

   از اين گفتار غم وجود او را فرا گرفت و با اندوه وارد خانه شد. همان شب‏ در خواب ديد پيغمبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله وسلم در مكانى نشسته ‏اند و امام حسن و امام‏ حسين‏ عليهما السلام در برابر آن حضرت راه مى‏ روند. پيغمبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله وسلم به آن دو فرمودند: پدر شما كجاست؟

   اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پشت سر پيغمبر بودند، جواب دادند: يا رسول اللَّه؛ من‏ حاضرم. پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم  فرمودند: چرا طلب اين مرد را نمى‏ دهى؟ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پاسخ دادند: يا رسول اللَّه؛ اين حق دنياى اوست كه آورده‏ ام. فرمود: به او بده، آن گاه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام كيسه‏ اى كه از پشم سفيد بود به او داده‏ و فرمود: اين حق تو است.

   پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم به آن مرد  فرمودند: اين را بگير و هر يك از فرزندان من نزد تو آمدند و از اجناسى كه دارى چيزى خواستند به آنان بده كه ديگر فقر و احتياج‏ پيدا نمى‏ كنى.

   آن مرد گفت: بيدار شدم در حالى كه كيسۀ پول در دستم بود. همسرم را بيدار كردم و گفتم: چراغ را روشن كن. او چراغ را روشن كرد من كيسه را گشودم و پولها را شمردم. ديدم هزار اشرفى در ميان كيسه است.

   همسرم گفت: از خدا بترس، مبادا فقر تو را ناگزير از فريب دادن مردم‏ نموده و يكى از تجّار را گول زده و پول او را گرفته‏ اى؟!

   گفتم: نه واللَّه؛ و جريان‏ خواب را برايش تعريف كردم. آن گاه دفتر خود را باز نمودم و ديدم به حساب‏ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هزار اشرفى نوشته ام نه كمتر و نه بيشتر!(33)

   به اين مناسبت روايت جالبى را از حضرت امام صادق‏ عليه السلام مى‏ آوريم. آن‏ حضرت مى‏ فرمايند:

مَنْ أَعانَ فَقيرَنا، كانَ مُكافاتُهُ عَلى جَدِّنا محمّد صلى الله عليه وآله وسلم.(34)

كسى كه كمك كند به فقيرى از ما، پاداش او با جدّ ماست.

   مرد كوفى كه محبّت صادقانه به خاندان پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم داشت، به امر آن‏ حضرت پاداش دنيوى خود را دريافت نمود.


32) بحارالأنوار: 13/17، از علل الشرايع: 58 .

33) فوائد الرضويه: 311.

34) بحارالأنوار: 124/100.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

    بازدید : 9251
    بازديد امروز : 14960
    بازديد ديروز : 49009
    بازديد کل : 129035062
    بازديد کل : 89607539