امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
شیوهٔ قضایی دولت مهدوي درعصر ظهور

در وبسایت کمیته اطلاع رسانی همایش دکترین مهدویت، از کتاب «دولت کریمه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف» مطلبي پيرامون نحوهٔ قضاوت در دولت امام عصر ارواحنا فداه در عصر ظهور بدين صورت نقل شده است :

 

شیوهٔ قضایی دولت مهدوي در عصر ظهور 

 

در عصر استقرار حكومت عدل الهى ، قضاوت با امدادهاى غيبى همراه خواهد بود ؛ تا كسى نتواند با بيّنه دروغين و يا سوگندى كه واقعيّت ندارد ، چهره حقيقت به خود گرفته و به ديگرى ظلم و ستم نمايد.

بر اين اساس حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه در قضاوت‏هاى خود نياز به هيچ گونه شاهد و بيّنه‏ اى ندارند و آن حضرت نيز همانند حضرت داود بر طبق علم خود عمل مى ‏نمايند.

قبل از آن كه رواياتى را در اين باره نقل كنيم ، به بيان نكته ‏اى درباره حضرت داود و سليمان عليهما السلام مى ‏پردازيم :

در ميان پيامبران الهى ، برخى مانند حضرت داود و حضرت سليمان عليهما السلام داراى صفات ممتازى بودند . اين حقيقتى است كه قرآن كريم آن را بيان مى‏ كند . خداوند در سوره «نمل» درباره آن‏ها مى ‏فرمايد :

«وَلَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَسُلَيْمانَ عِلْماً وَقالَا الْحَمْدُ للَّهِِ الَّذى فَضَّلَنا عَلى كَثيرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنينَ». (سوره نمل ، آيه 15 )

و هر آينه قطعاً داود و سليمان را دانشى داديم و آن دو گفتند : ستايش مخصوص خدايى است كه ما را بر بسيارى از بندگان مؤمن خود برترى داد .

و در سوره «انبياء» درباره آن دو بزرگوار مى ‏فرمايد:

«وَكُلاًّ آتَيْناهُ حُكْماً وَعِلْماً» . (سوره انبياء ، آيه 79 )

  و هر يك را حكم و علم داديم .

و در سوره «ص» درباره حضرت داود عليه السلام مى ‏فرمايد :

«يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ...» . (سوره ص ، آيه 26 )

اى داود ؛ ما تو را جانشين در زمين قرار داديم ، پس ميان مردم به حق حكم نما .

  بر اساس تفضّل و عنايتى كه خداوند به حضرت داود و حضرت سليمان نموده ، از جرياناتى آگاه مى‏ شدند كه ديگران از آن اطّلاعى نداشتند . بر همين اساس ، قضاوت و حكومت آنان به گونه‏ اى بوده كه از ويژگى ‏هاى خاصّى برخوردار بوده است . به اين جهت آن بزرگواران در قضاوت‏هاى خود نيازى به بيّنه و شاهد نداشتند .

   بعضى معتقدند كه قضاوت حضرت داود بر اساس واقع و بدون رجوع به بيّنه فقط در يك يا چند مورد واقع شده است .

  با دقّت در اين روايات استفاده مى‏ شود كه قضاوت حضرت داود به مقتضاى واقع - نه بر اساس بيّنه - محدود به يك مورد نبوده است ؛ زيرا آنچه كه باعث اختلاف افراد و رجوع به حضرت داود شده يك چيز نبوده است . براى توضيح مطلب در اين روايات دقّت كنيد :

  از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمودند :

  حضرت داود عليه السلام به خداوند عرض كرد : خداوندا ؛ حقّ را آن گونه كه نزد تست به من بنمايان تا من به آن قضاوت نمايم .

 خداوند به او وحى فرمود : تو طاقت چنين كارى را ندارى !

 حضرت داود اصرار نمود تا خداوند خواسته او را انجام داد .

 مردى نزد او آمد كه كمك مى‏ خواست و از مرد ديگرى شكايت مى ‏كرد و مى‏ گفت : اين شخص مال مرا گرفته است . خداوند جليل به حضرت داود وحى نمود : فردى كه خواستار كمك مى‏ باشد ، پدر ديگرى را كشته و مال او را گرفته است .

 حضرت داود امر كرد آن را كه كمك مى ‏خواست كشتند و مال او را به فرد ديگر دادند .

 مردم از اين جريان شگفت‏زده شدند و آن را به يكديگر مى ‏گفتند تا جريان به حضرت داود رسيد و از اين كار گرفته خاطر شد .

پس از خداوند خواست علم به حقايق امور را از او بگيرد و خداوند چنين نمود و سپس به او وحى كرد : ميان مردم با بيّنه‏ ها حكم نموده و علاوه بر آن از آنان بخواه كه به نام من سوگند ياد كنند .

 

اين روايت را علاّمه مجلسى از محمّد بن يحيى ، از احمد بن محمّد ، از حسين بن سعيد ، از فضالة بن ايّوب ، از ابان بن عثمان ، از كسى كه به او خبر داده ، روايت نموده است و همان طور كه مى‏ بينيد ابان بن عثمان سند روايت را ناتمام نقل كرده ، گذشته از اين ، او خود نزد برخى از بزرگان مانند علاّمه حلّى مورد قبول نيست .

در اين روايت ، مورد اختلاف مال و ثروت بيان شده است ، در روايت ديگر فرد شكايت شده ادّعاى شاكى را قبول داشته و شاكى معتقد بوده است كه جوانى بدون اجازه او وارد باغ او شده و درختان انگور او را خراب كرده و جوان نيز اين شكايت را قبول داشته . حضرت داود بر اساس حكم واقع به نفع جوان حكم مى‏ كند و باغ را به جوان تحويل مى ‏دهد... .

 و در روايت ديگر كه در آن تصريح شده حضرت داود يك بار بر اساس حكم واقع قضاوت كرده است - نه بر اساس بيّنه - اختلاف درباره مالكيّت گاو بوده است و هر يك از دو نفر براى خود بيّنه اقامه نموده بودند... .

 

چگونگى قضاوت اهل بيت عليهم السلام و حضرت داود

در تعدادى از روايات از حكومت حضرت داود سخن به ميان آمده است كه خود دليل بر اين است كه در قضاوت آن حضرت خصوصيّتى بوده است كه آن بى‏نيازى از اقامه بيّنه است . اين روايات چگونگى قضاوت ائمّه اطهار عليهم السلام را نيز بيان نموده ‏اند .

به اين روايات توجّه كنيد :

 عن الساباطى قال: قلت لأبي عبداللَّه‏ عليه السلام: بما تحكمون إذا حكمتم؟

 فقال : بحكم اللَّه وحكم داود ، فإذا ورد علينا شي‏ء ليس عندنا تلقّانا به روح القدس ؟

ساباطى مى ‏گويد : به امام صادق عليه السلام گفتم : آن گاه كه قضاوت بنماييد به چه چيزى حكم مى ‏كنيد ؟

 حضرت فرمودند : به حكم خداوند و حكم داود ، هر گاه چيزى به ما برسد كه درباره آن ، چيزى در نزد ما نباشد روح القدس آن را به ما القاء مى ‏نمايد .

 

به اين روايت نيز توجّه كنيد :

 عن جعيد الهمداني (وكان جعيد ممّن خرج مع الحسين عليه السلام بكربلا) قال : فقلت للحسين عليه السلام : جعلت فداك ؛ بأيّ شي‏ء تحكمون؟

قال : يا جعيد ؛ نحكم بحكم آل داود ، فإذا عيينا عن شي‏ء تلقّانا به روح القدس ؟

جعيد همدانى (او از كسانى است كه با امام حسين عليه السلام به كربلا رفت) مى ‏گويد : به امام حسين عليه السلام گفتم : فدايتان شوم ؛ به چه چيزى حكم مى ‏نماييد؟

 حضرت فرمودند : اى جعيد ؛ ما به حكم آل داود حكم مى ‏كنيم و هر گاه از چيزى مانديم روح القدس آن را به ما القاء مى ‏نمايد.

 

اين روايت را مرحوم علاّمه مجلسى از جعيد از امام سجّاد عليه السلام نيز نقل كرده است .

تذكّر اين نكته لازم است كه اين گونه پاسخ‏ها بستگى به ظرفيّت عمومى اهل مجلسى است كه روايت در آن عنوان شده است و گرنه روح القدس طفل ابجدخوان مكتب اهل بيت عليهم السلام مى ‏باشد ؛ همان گونه كه امام حسن عسكرى عليه السلام فرموده‏ اند ، روح القدس از بوستانِ دست‏ نخورده ما علم آموخته است .

 در روايتى از امام صادق عليه السلام چنين آمده است :

 

 عن حمران بن اعين قال : قلت لأبي عبداللَّه عليه السلام : أنبياء أنتم؟

 قال : لا . قلت : فقد حدّثني من لا أتّهم أنّك قلت : إنّكم أنبياء؟

 قال : من هو أبوالخطّاب ؟ قال : قلت : نعم .

 قال : كنت إذاً أهجر ؟ قال : قلت : بما تحكمون ؟

 قال : نحكم بحكم آل داود؟

 حمران بن اعين مى‏ گويد : به امام صادق عليه السلام گفتم : شما پيامبران هستيد ؟ فرمود : نه . گفتم : كسى كه او را متّهم به دروغ نمى ‏دانم به من گفت كه شما فرموديد : شماها انبياء هستيد .

 آن حضرت فرمود : كيست ، او ابوالخطّاب است ؟

 گفتم : آرى .

 حضرت فرمودند : بنابراين من بيهوده مى‏ گويم ؟!

 گفتم : شما به چه چيزى حكم مى‏ كنيد ؟

 فرمودند : به حكم آل داود حكم مى ‏كنيم .

 

  امام باقر عليه السلام در روايتى فرمودند :

  ... أنّه إتّهم زوجته بغيره فنقر رأسها وأراد أن يلاعنها عندي . فقال لها : بيني وبينك مَن يحكم بحكم داود و آل داود ، ويعرف منطق الطير ولايحتاج إلى شهود . فأخبرته أنّ الّذي ظنّ بها لم يكن كما ظنّ ، فانصرفا على صلح .

  او زوجه ‏اش را متّهم ساخته بود كه با ديگرى دوست شده ، پس بر سر او كوبيده و مى ‏خواست نزد من او را لعان نمايد .

 زوجه ‏اش گفت : بين من و تو كسى حكم كند كه به حكم داود و آل داود حكم مى نمايد و سخن پرندگان را مى ‏داند و احتياج به شاهد ندارد . پس به او گفتم : آنچه را نسبت به همسرت گمان كرده ‏اى آن گونه نيست . پس با حال صلح برگشتند .

 

 از اين دسته از روايات استفاده مى ‏شود كه ائمّه اطهار عليهم السلام - همانند حضرت داود - در قضاوت‏هاى خود نيازى به بيّنه نداشتند .

بنابراين از مجموع اين روايات استفاده مى ‏شود : حضرت داود بر اساس علم خود عمل مى‏ كرد و به بيّنه رجوع نمى ‏نمود . ائمّه اطهار عليهم السلام نيز گاهى اين گونه قضاوت مى ‏نمودند . حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه نيز بر اساس علم خود قضاوت نموده و نيازى به بيّنه ندارند.

 اكنون رواياتى را نقل مى‏ كنيم كه دلالت مى‏ كند امام عصر ارواحنا فداه براى قضاوت نيازى به بيّنه ندارند ، همان گونه كه حضرت داود نيازى به بيّنه نداشت .

اكنون به اين روايات توجّه كنيد :

در نامه ‏اى كه حسن بن طريف به امام عسكرى عليه السلام نوشته است درباره چگونگى قضاوت حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه سؤال كرده ، او مى‏ گويد :

 إختلج في صدري مسألتان ، وأردت الكتاب بهما إلى أبي محمّد عليه السلام ، فكتبت أسأله عن القائم عليه السلام بم يقضي ؟

 فجاء الجواب : سألت عن القائم ، إذا قام يقضي بين النّاس بعلمه كقضاء داود عليه السلام ، ولايسأل البيّنة.

 دو مسأله در سينه‏ ام وارد شد و تصميم گرفتم آن دو را به امام حسن عسكرى عليه السلام بنويسم . پس نامه نوشتم و از ايشان سؤال كردم : قائم به چه چيز قضاوت مى ‏كند ؟

جواب آمد : از قائم سؤال كردى ، آن زمان كه او قيام نمايد ، بين مردم به علم خودش قضاوت مى ‏كند مانند قضاوت داود و شاهد نمى ‏طلبد .

 

 امام صادق عليه السلام در روايتى به ابوعبيده فرمودند :

  يا أبا عبيدة ؛ أنّه إذا قام قائم آل محمّد ، حكم بحكم داود وسليمان ؛ لايسأل النّاس بيّنة .

 اى اباعبيده ؛ هر گاه قائم آل محمّد (عليهم السلام) قيام نمايد به حكم داود و سليمان حكم مى‏ نمايد و از مردم شاهد طلب نمى‏ نمايد .

 

 ابان مى ‏گويد : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى ‏فرمود :

 لايذهب الدّنيا حتّى يخرج رجل منّي يحكم بحكومة آل داود لايسأل عن بيّنة ، يعطي كلّ نفس حكمها .

دنيا تمام نخواهد شد تا مردى از من به نوع حكومت آل داود حكومت نمايد ، از بيّنه سؤال ننمايد و به هر فردى حكم واقعى او را جارى نمايد .

 

 

مرجع : سایت کمیته اطلاع رسانی همایش دکترین مهدویت،

برگرفته از کتاب «دولت کریمه امام زمان عجل الله تعالی فرجه :  70 – 80 »

 

-----------------------------------------

براي مطالعه و دانلود کتاب «دولت کريمهٔ امام زمان عجّل الله تعالي فرجه»

در کتابخانهٔ پايگاه علمي المنجي، اينجا کليک کنيد.

 

 

 

بازدید : 12025
بازديد امروز : 9158
بازديد ديروز : 137889
بازديد کل : 138649698
بازديد کل : 95191035