3- برائت از دشمنان اهل بيت عليهم السلام
اگر در قلب انسان محبّت آن بزرگواران - كه هستى همۀ مخلوقات به بركت وجود آنان است - جاى گرفت؛ ديگر امكان ندارد، دوستى دشمنان آنان را پذيرا شود. زيرا محبّت اهل بيت عليهم السلام با دوستى دشمنان آنان سازگار نيست؛ چون در شعور ظاهرى و خودآگاه انسان ممكن است محبّت دو شىء مخالف وجود داشته باشد.
بنابراين در شعور ظاهرى و يا ذهنى ممكن است كسى هم دوستى اهل بيت رسالت عليهم السلام را داشته باشد و هم دوستى گمراهان را؛ ولى از نظر قلبى و باطنى اين گونه نيست. حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايند:
لايَجْتَمِعُ حُبُّنا وَحُبُّ عَدُوِّنا في جَوْفِ إِنْسانٍ، اَللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يَقوُلُ:«ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في جَوْفِهِ»(19)(20)
محبّت ما خاندان، با محبّت دشمنان ما در قلب انسان جمع نمى شود. خداوند مى فرمايد: قرار نداده است خدا براى مرد، دو قلب در يك بدن.
زيرا دوستى اهل بيت عصمت عليهم السلام و محبّت دشمنان آنان، همانند آب وآتش هستند و در يك جا جمع نمى شوند.
نظير اين روايت را ابى جارود از امام باقر عليه السلام نقل كرده است.
أَبِي الْجارُودِ عَنْ أَبي جَعْفرعليه السلام في قَوْلِهِ: «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في جَوْفِهِ» فَيُحِبُّ بِهذا وَيُبْغِضُ بِهذا، فَأَمَّا مُحِبُّنا فَيُخْلِصُ الْحُبَّ لَنا كَما يُخْلِصُ الذَّهَبَ بِالنَّارِ لا كَدِرَ فيهِ.
مَنْ أَرادَ أَنْ يَعْلَمَ حُبَّنا، فَلْيَمْتَحِنْ قَلْبَهُ فَإِنْ شارَكَهُ في حُبِّنا حُبّ عَدُوِّنا، فَلَيْسَ مِنَّا وَلَسْنا مِنْهُ وَاللَّهُ عَدُوُّهُمْ وَجِبْرِئيلُ وَميكائيلُ وَاللَّهُ عَدُوٌّ لِلْكافِرينَ.(21)
ابى جارود از امام باقرعليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت در پيرامون فرمايش خداوند كه مى فرمايد: در جوف هيچ مردى خدا دو قلب قرار نداده است، فرمودند: انسان داراى دو قلب نيست تا با يكى دوست بدارد و به وسيلۀ ديگرى دشمن داشته باشد. دوستدار ما دوستى ما خاندان را از همراه بودن با محبّت دشمنان ما، خالص مى كند؛ همان گونه كه آتش طلا را خالص مى كند بطورى كه در او كدورت نباشد.
هر كس مى خواهد بداند كه داراى محبت ما خاندان هست يا نه؟ قلب خود را آزمايش نمايد؛ پس اگر با دوستى ما محبّت دشمنان ما را داشت، او از ما نيست و ما از او نيستيم. خداوند و جبرئيل و ميكائيل دشمن اين گونه افراد هستند وخداوند دشمن براى كافران است.
بنابراين از نشانه هاى محبّتى كه همراه با پيروى و اطاعت اهل بيت عليهم السلام است، جذب شدن انسان بسوى آن بزرگواران و انزجار از دشمنان آنان مى باشد. انسان به وسيلۀ اين گونه محبّت، مجذوب و شيفتۀ اهل بيت عليهم السلام مى شود؛ به طورى كه به جز محبوب و آنچه او دوست دارد، نمى انديشد. اين گونه حالات بر اثر جذب محبّ به سوى محبوب است.
جناب خديجه عليها السلام هنگام مسافرت پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم مى گفت:
قَلْبُ الْمُحِبِّ إِلَى الْأَحْبابِ مَجْذوُبٌ
وَجِسْمُهُ بِيَدِ الْأَسْقامِ مَنْهوُبٌ(22)
قلب محبّ مجذوب احباب مى شود، در حالى كه جسم او به دست بيمارى ها گرفتار است.
وقتى كه شما بر اثر پيشرفت در محبّت و ازدياد دوستى آل اللَّه، مجذوب آن بزرگواران شديد؛ از غير آنان بيزار مى شويد. به اين جهت حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايند:
... إِنَّ أَصْلَ الْحُبِّ، اَلتَّبَرّي عَنْ سِوَى الْمَحْبوُبِ.(23)
اصل محبّت، دورى جستن از غير محبوب است.
و وقتى كه شما از غير محبوب دورى نموديد، محبوب را بر غيرش مقدم مى داريد. حضرت امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايند:
دَليلُ الْحُبِّ ايثارُ الْمَحْبُوبِ عَلى ما سَواهُ.(24)
دليل دارا بودن محبّت، ترجيح دادن محبوب بر غير اوست.
اين گونه محبّتها، شما را در اوج معنويّت و نورانيّت قرار مى دهد؛ بطورى كه بر اثر آن عنايات اهل بيت عليهم السلام به سويتان متوجّه مى شود و شما را موجودى معنوى و ملكوتى مى سازد و به اين جهت نفرت و برائت از دشمنان اهلبيت عليهم السلام در قلب شما افزوده مى شود.
19) سورۀ احزاب، آيۀ 4.
20) بحارالأنوار: 318/24، از كنز الفوائد: 23.
21) بحارالأنوار: 51/27.
22) بحارالأنوار: 29/16.
23) بحارالأنوار: 251/69، از مصباح الشريعه: 65.
24) بحار الأنوار: 22/70، از مصباح الشريعه: 2.
بازديد امروز : 180114
بازديد ديروز : 297409
بازديد کل : 121493765
|