امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
آداب دعا نمودن

 

سايت «سه نقطه» به نقل از کتاب «صحيفهٔ مهديّه» مي نوبسد : 

 

آداب دعا نمودن

حال كه اهميّت دعا كردن و آثار شگفت ‏آور آن با اين گفتار روشن گرديد و نيز اين مطلب فهميده شد كه اگر دعاكننده آداب دعا را مراعات كند به حاجت خود مى‏ رسد ، به بيان آداب دعا مى‏ پردازيم :
در كتاب «المختار من كلمات الإمام المهدي عليه السلام» نقل كرده است :
«آداب دعا را رعايت كنيد و بنگريد چه كسى را مى‏ خوانيد ؟ و چگونه و براى چه دعا مى‏ كنيد ؟ و در مورد آنچه سئوال و درخواست مى‏ كنيد تفكّر و تأمّل كنيد كه چه چيزى درخواست مى‏ كنيد ، چه مقدار و براى چه آن را مى‏ طلبيد ؟
    به راستى كه دعا طلب اجابت تمام خواسته‏ هاى شما براى حضرت حق ، و خالص شدنِ روح و روان در مشاهده پروردگار است . همانا دعا ، برداشتن همه اختيارات از خود و تسليم همه امور باطنى و ظاهرى به خداى قادر متعال است . حال اگر شرط دعا را بجا نياورديد نبايد منتظر اجابت آن باشيد ؛ همانا خداوند پنهان و آشكار را مى‏داند پس شايد خدا را به چيزى مى‏ خوانيد كه خداوند از درون شما خلاف آن را مى‏ داند .
    بدانيد كه اگر خدا ما را به دعا امر نمى‏ كرد و ما خدا را با اخلاص مى‏ خوانديم ، خداوند با اجابت خود به ما تفضّل مى‏ كرد ، پس حالا كه به دعا امر نموده و ضامن شده اجابت را براى كسى كه با شرايط آن خدا را بخواند ، چگونه خواهد بود ؟»(1)
    سپس مى‏ گويد : «آداب دعا عبارتند از :
    اوّل : شروع كردن با نام خداوند .
    حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم فرمود :


لا يردّ دعاء أوّله بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم .(2)
دعايى كه با «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» شروع شود ، رد نمى‏ شود .


    دوّم : دعا با حمد و ستايش خداوند باشد .
    مولاى ما حضرت امام صادق عليه السلام فرموده است :

كلّ دعاء لا يكون قبله تحميد فهو أبتر .(3)
هر دعايى كه قبل از آن حمد و سپاس خداوند نباشد ، ناقص است و نتيجه ندارد .


    در نامه اميرالمؤمنين عليه السلام وارد شده است :
  اوّل ستايش و بعد درخواست‏كردن و طلب ‏نمودن از خداوند. بنابراين، هنگامى كه خداى عزّوجلّ را خواندى او را حمد و ثنا بگو و ستايش كن و تمجيد نما.
 راوى مى‏ گويد : گفتم : چگونه او را تمجيد كنم ؟
 فرمود : مى ‏گويى :


  يا مَنْ أَقْرَبُ إِلَيَّ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ ، يا مَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ ، يا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلى ، يا مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ .

  اى كسى كه از رگ گردن به من نزديك‏ترى؛ اى كسى كه ميان انسان و قلبش حايل مى‏ شوى؛ اى كسى كه در چشم‏انداز بلندى هستى ؛ اى كسى كه هيچ چيزى مانند تو نيست .(4)


     سوّم : صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد عليهم السلام .
    پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم مى
‏فرمايد :


  صلاتكم عليّ إجابة لدعائكم ، وزكاة لأعمالكم .(5)
  صلوات فرستادن شما بر من ، هم باعث اجابت دعاهاى‏تان است و هم سبب پاكى اعمال‏تان مى‏ گردد .


     مولاى ما امام صادق عليه السلام فرمود :


  لايزال الدعاء محجوباً حتّى يصلّي على محمّد وآل محمّد .(6)
  دعا پيوسته در حجاب است تا اينكه بر محمّد و آل محمّد عليهم السلام صلوات فرستاده شود .


     و نيز فرموده‏ اند :


  من كانت له إلى اللَّه عزّوجلّ حاجة فليبدأ بالصلاة على محمّد وآله ، ثمّ يسأله حاجته ، ثمّ يختم بالصلاة على محمّد وآل محمّد ، فإنّ اللَّه أكرم من أن يقبل الطرفين ويدع الوسط ، إذا كانت الصلاة على محمّد وآل محمّد لا تحجب عنه .(7)
 هر كسى كه حاجتى از خداوند بخواهد ، بايد با صلوات بر محمّد و آل محمّد عليهم السلام آغاز كند ، سپس حاجتش را بخواهد و آن را با صلوات بر محمّد و آل محمّد عليهم السلام به پايان برساند ؛ زيرا خداوند بزرگوارتر از آنست كه ابتدا و انتهاى دعا را قبول كند ؛ ولى وسط آن را رها كند و قبول ننمايد ، زمانى كه بر محمّد و آل محمّد عليهم السلام صلوات فرستاده شود از او محجوب نمى ‏شود .


     چهارم : طلب شفاعت كردن است . مولاى ما امام كاظم عليه السلام فرمود :
  زمانى كه حاجتى از خدا داشتى بگو :


 أَللَّهُمَّ إِنّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَعَلِيٍّ ، فَإِنَّ لَهُما عِنْدَكَ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ ، وَقَدْراً مِنَ الْقَدْرِ ، فَبِحَقِّ ذلِكَ الشَّأْنِ وَبِحَقِّ ذلِكَ الْقَدْرِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَفْعَلَ بي كَذا وَكَذا... .


  خدايا ؛ من از تو درخواست مى ‏كنم به حقّ محمّد و على ، زيرا كه آن دو بزرگوار در پيشگاه تو شأن و منزلتى و قدر و ارزشى دارند . پس به آن شأن و مقامى كه نزد تو دارند بر ايشان صلوات بفرست و اين خواسته را براى من انجام بده .
  به درستى هنگامى كه روز قيامت فرا رسد هيچ فرشته مقرّبى و هيچ پيامبر مرسلى و هيچ مؤمن آزموده شده ‏اى باقى نمى‏ ماند مگر اينكه در آن روز محتاج به شفاعت اين دو بزرگوار باشند .(8)


     و براى اين كه حاجت‏ها برآورده شود و به خواسته خود برسيم ، به ناچار بايد به پيشگاه خداوند عزّ وجلّ وسيله‏ اى را تقديم كنيم . به تحقيق كه خداوند ما را به اين امر دستور داده و فرموده است : « وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ » (9) ؛ «به سوى او وسيله ‏اى بجوييد» ، و هيچ وسيله‏ اى مقرّب‏تر و ارزشمندتر از محمّد و آل محمّد صلّى اللَّه عليهم وسلّم نيست و آن ، شفاعت است .
    در زيارت جامعه  كبيره آمده است :


  أَللَّهُمَّ إِنّي لَوْ وَجَدْتُ شُفَعاءَ أَقْرَبَ إِلَيْكَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ الْأَخْيارِ ، اَلْأَئِمَّةِ الْأَبْرارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعائي... .
  خدايا؛ هر آينه اگر من شفيعانى مقرّب‏تر و آبرومندتر از محمّد و اهل بيت نيكوكردار و بزرگوارش كه پيشوايان خيرخواهند نزد تو پيدا مى‏ كردم آنها را شفيع خود قرار مى ‏دادم... .


    از سويى نصّ صريح روايات دلالت مى‏ كند كه «وسيله» ، همان ائمّه عليهم السلام هستند و اين منافاتى ندارد با اين كه ما «وسيله» را به نردبان و يا غير آن تفسير كنيم . (چون منظور از نردبان در اينجا وسيله ترقّى و پيشرفت است) .
    در روايتى از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم آمده است :


  هم العروة الوثقى والوسيلة إلى اللَّه .(10)
  آنان - يعنى اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام - دست‏ آويز محكم و قابل اطمينان و وسيله هستند به سوى پروردگار .
 سپس اين آيه را قرائت فرمودند :
  «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ »(11) .
 اى ايمان آورندگان ؛ تقواى الهى پيشه كنيد و به سوى او وسيله ‏اى جستجو كنيد .


     شايد دو صفتِ ايمان و تقوا شرط لازم براى به دست آوردن وسيله به سوى خداوند متعال  باشد ، همان طور كه وسيله بدون اين دو سودى ندارد .

    بنابراين ، هنگامى كه اين دو صفت جمع شدند ، وسيله سود مى‏ بخشد ؛ چون ولايت وجود نخواهد داشت مگر با ايمان و تقوا .
     پنجم : اعتراف به گناهان است .
    در روايتى كه از مولاى ما امام صادق عليه السلام نقل شده ، مى
‏فرمايد :


  إنّما هي المدحة ، ثمّ الإقرار بالذنب ثمّ المسألة ؛ واللَّه ما خرج عبد من ذنب إلّا بالإقرار .(12)
  به درستى كه دعا عبارت است از ثناى خدا و بعد اقرار به گناه و بعد از آن سئوال و درخواست . به خدا قسم هيچ بنده ‏اى از گناه خارج نمى ‏شود مگر با اقرار به گناهش (نزد خداى متعال) .


    ششم : اين كه دعا از روى غفلت و بيهودگى نباشد ، بلكه با روى آوردن دل و توجّه باشد . همان طور كه امام صادق عليه السلام فرمودند :


  إنّ اللَّه لايستجيب دعاء بظهر قلب ساه ، فإذا دعوت فأقبل بقلبك ، ثمّ استيقن الإجابة .(13)
 خداوند دعاى شخص غافل را اجابت نمى ‏كند . بنابراين ، زمانى كه دعا كردى ، با توجّه و حضور قلب دعا كن ، سپس به اجابت آن يقين داشته باش .


     چون غافل ، در حقيقت دعا كننده نيست و دعا واقع نمى‏ شود مگر با توجّه قلب به سوى كسى كه خوانده مى‏ شود .
     هفتم : پاك بودن غذا و نوشيدنى و لباس .
    چون دعاى صالح از عمل صالح و درست است ، و چگونه صلاح و درستى با حرام و ناپاكى جمع خواهد شد ؟ اين سخن خداوند تبارك و تعالى : « يا أَيَّهُا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَاعْمَلُوا صالِحاً »(14) ؛ «اى فرستادگان الهى؛ از پاكيزه‏ ها بخوريد و عمل صالح و شايسته انجام دهيد» ، دلالت مى‏ كند بر ارتباط تنگاتنگ بين عمل صالح و خوراك حلال و پاك .
    رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مى‏ فرمايد :


  من أحبّ أن يستجاب دعاؤه فليطيّب مطعمه ومكسبه .(15)
  كسى كه دوست دارد دعايش اجابت شود بايد خوراك و كسب و كارش حلال باشد .


     در حديث ديگرى آمده است :


  طهّر مأكلك ، ولا تدخل في بطنك الحرام .(16)
  طعام و خوراكت را پاك كن ، و در شكم خود حرام را داخل نكن.


    در حديث ديگرى آمده است :


  أطب كسبك تستجاب دعوتك ؛ فإنّ الرجل يرفع اللقمة إلى فيه حراماً فما تستجاب له أربعين يوماً .(17)
 كسب و كار و درآمد خود را پاك كن تا دعايت اجابت شود ؛ همانا شخصى كه لقمه حرامى را در دهانش مى‏ برد تا چهل روز دعايش به اجابت نمى ‏رسد .


     در حديث قدسى آمده است :


  فمنك الدعاء وعليّ الإجابة، فلا تحجب عنّي دعوة إلّا دعوة آكل الحرام.(18)
  از تو دعاكردن و از من اجابت آن ؛ هيچ دعايى از من محجوب نمى‏ شود مگر دعاى كسى كه حرام مى ‏خورد .


     مولاى ما امام صادق عليه السلام مى‏ فرمايد :


  من سرّه أن يستجاب دعاؤه فليطيّب كسبه .(19)
  كسى كه دوست دارد دعايش به اجابت رسد ، بايد كسب و كار و درآمد خود را پاك كند .


     در روايت ديگرى مى‏ فرمايد :


  إذا أراد أحدكم أن يستجاب له  فليطيّب كسبه ، وليخرج من مظالم الناس ، وإنّ اللَّه لا يرفع دعاء عبد وفي بطنه حرام ، أو عنده مظلمة لأحد من خلقه .(20)
 زمانى كه يكى از شما بخواهد دعايش اجابت شود بايد كسب و كارش را پاك كند و حقّ مردم در گردنش نباشد ؛ چون خداوند دعاى بنده ‏اى را كه در شكمش غذاى حرام باشد ، و حقّ احدى از مردم بر گردن او باشد ، بالا نمى ‏برد .


     هشتم : پرداخت حقّ مردم كه بر گردن دعا كننده باشد .
    مولاى ما امام صادق عليه السلام فرمودند :


 إنّ اللَّه عزّوجلّ يقول : وعزّتي وجلالي لا اُجيب دعوة مظلوم دعاني في مظلمة ظلمها ، ولأحد عنده مثل تلك المظلمة .(21)
  به راستى خداوند متعال مى‏ فرمايد : به عزّت و جلالم سوگند ، دعاى مظلومى را كه به او ظلم شده و مرا در مورد آن مى‏ خواند در حالى كه خودش همان ظلم را در حق ديگرى كرده است ، هرگز اجابت نمى‏ كنم .


     و مولاى ما امير المؤمنين عليه السلام فرمودند :


  إنّ اللَّه أوحى إلى عيسى بن مريم : قل للملإ من بني اسرائيل : ... إنّي غير مستجيب لأحد منكم دعوة ولأحد من خلقي قبله مظلمة .(22)

  خداوند به عيسى بن مريم وحى فرستاد : به همه بنى ‏اسرائيل بگو : ... من دعاى يكى از شما را در حالى كه براى يكى از بندگانم در گردن او حقّى باشد ، اجابت نمى‏ كنم .


     نهم : ترك گناهى كه مانع از برآوردن حاجت مى‏ شود .
    امام باقر عليه السلام مى‏ فرمايد :


  إنّ العبد يسأل الحاجة فيكون من شأنه قضاؤها إلى أجل قريب ، أو إلى وقت بطي‏ء فيذنب العبد ذنباً ، فيقول اللَّه تبارك وتعالى للملك : لاتقض حاجته وأحرمه إيّاها ، فإنّه تعرّض لسخطي واستوجب الحرمان منّي .(23)


  همانا بنده ‏اى حاجتى را از خدا طلب مى‏ كند و امكان دارد حاجتش زود برآورده شود يا به تأخير بيفتد ؛ در اين هنگام ، بنده گناهى انجام مى‏ دهد كه خداوند تبارك و تعالى به ملك دستور مى‏ دهد : حاجتش را برآورده مكن و او را از آن محروم گردان چون او خود را در معرض غضب من قرار داده و موجب محروميّت از من شده است .


     دهم : خوش ‏گمان بودن به اجابت دعا .
    مقصود از آن ، طلب يقين است به اين كه خداوند خلف وعده نمى ‏كند ؛ زيرا در كلام خود به دعا امر كرده و مستجاب شدن آن را تضمين نموده است : « اُدْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ »(24) ؛ «مرا بخوانيد ، تا اجابت كنم شما را» ، و خداوند خلف وعده نمى ‏كند ؛ همان گونه كه در قرآن به آن تصريح كرده است :


 « وَعْدَ اللَّهِ لايُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لايَعْلَمُونَ »(25) .
  اين وعده خداوند است ؛ خداوند خلاف وعده ‏اش رفتار نمى ‏كند ؛ ولى بيشتر مردم نمى ‏دانند.


    خداوند چگونه خلف وعده كند در حالى كه بى‏نياز ، توانا ، بسيار رحم‏ كننده ، مهربان و بزرگوار است ؟ در حديث آمده است :


  فإذا دعوت فأقبل بقلبك ثمّ استيقن الإجابة (26) . (27)
  زمانى كه دعا مى ‏كنى، با تمام وجود خدا را بخوان، سپس يقين به اجابت داشته باش .


     يازدهم : اصرار و پافشارى در دعا .

    علّامه مجلسى‏ رحمه الله اين مورد را از آداب دعا شمرده و فرموده است : در وحى قديم چنين آمده است :


  لاتملّ من الدّعاء ، فإنّي لا أملّ من الإجابة .(28)
 از دعا كردن خسته مشو ؛ زيرا من از اجابت خسته نمى‏ شوم .


     عبدالعزيز طويل از امام صادق عليه السلام روايت كرده است :


  إنّ العبد إذا دعا لم يزل اللَّه في حاجته ما لم يستعجل .(29)
  همانا بنده وقتى دعا مى ‏كند ، خداوند پيوسته در برآوردن حاجتش مى ‏باشد مادامى كه شتابزدگى نكند .


    همچنين از آن حضرت روايت شده است :


  إنّ العبد إذا عجّل فقام لحاجته ، يقول اللَّه تعالى : استعجل عبدي أتراه يظنّ أنّ حوائجه بيد غيري .(30)
 بنده وقتى عجله داشته باشد و برآوردن حاجتش را به سرعت بخواهد ، خداوند مى ‏فرمايد : بنده‏ ام شتاب كرد ، آيا گمان مى ‏كند حاجتهايش به دست غير من است ؟


     رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مى ‏فرمايد :


  إنّ اللَّه يحبّ السائل اللحوح .(31)
 همانا خداوند ، درخواست كننده ‏اى را كه اصرار كند ، دوست دارد .


     وليد بن عقبه هجرى مى ‏گويد : از امام باقر عليه السلام شنيدم كه فرمود :


  واللَّه ، لا يلحّ عبد مؤمن على اللَّه في حاجة إلّا قضاها له .(32)
   به خدا سوگند ؛ بنده مؤمن در حاجتى اصرار نمى ‏كند مگر اين كه خدا آن را برآورده مى ‏كند .
 


     ابو الصباح از امام صادق عليه السلام روايت كرده است :


  إنّ اللَّه كره إلحاح الناس بعضهم على بعض في المسألة ، وأحبّ ذلك لنفسه ، إنّ اللَّه يحبّ أن يسأل ويطلب ما عنده .(33)
  به راستى كه خداوند اصرار بعضى از مردم را به بعضى ديگر در مورد خواسته ‏هايشان ناپسند مى‏ داند ، ولى اين را در مورد خودش دوست دارد ؛ همانا خداوند دوست دارد كه آنچه نزد او است درخواست و طلب شود .


     از احمد بن محمّد بن ابو نصر روايت شده كه گويد :
    به ابا الحسن عليه السلام گفتم : فدايت شوم ، من از فلان سال تاكنون حاجتى را از خداوند خواستم و در حال حاضر به دليل تأخير در برآورده شدن آن ، بر قلب من چيزهايى خطور مى‏ كند (دچار شكّ و وسوسه شده ‏ام) .
    حضرت در جواب فرمودند :


  يا أحمد ؛ إيّاك والشيطان أن يكون له عليك سبيل ، حتّى يقنّطك ، إنّ أبا جعفر عليه السلام كان يقول : إنّ المؤمن ليسأل اللَّه حاجة فيؤخّر عنه تعجيل إجابته حبّاً لصوته واستماع نحيبه .
 ثمّ قال : واللَّه ما أخّر اللَّه عن المؤمنين ما يطلبون في هذه الدّنيا خير لهم ممّا عجّل لهم فيها ، وأيّ شي‏ء الدنيا .(34)

   اى احمد ؛ بپرهيز از اين كه شيطان به تو راه يابد و تو را نااميد كند ، همانا امام باقر عليه السلام مى‏ فرمود :
 مؤمن از خداوند حاجتى را مى‏ طلبد ولى خداوند اجابت آن را به تأخير مى ‏اندازد به اين دليل كه صداى بنده ‏اش را دوست دارد و مى‏ خواهد ناله او را بشنود .
 سپس فرمود : به خدا قسم ، خداوند آنچه را كه مؤمنان در اين دنيا مى‏ طلبند به تأخير نمى‏ اندازد مگر اين كه اين تأخير براى ايشان بهتر است از آنچه براى ايشان تعجيل فرموده است ، مگر دنيا چه ارزشى دارد ؟!
 


     از امام صادق عليه السلام روايت شده است :


  إنّ العبد الوليّ للَّه يدعو اللَّه في الأمر ينوبه ، فيقال للملك الموكّل به : إقض لعبدي حاجته ولاتعجّلها ، فإنّي أشتهي أن أسمع نداءه وصوته .
 وإنّ العبد العدوّ للَّه ليدعو اللَّه في الأمر ينوبه ، فيقال للملك الموكّل به : إقض لعبدي حاجته وعجّلها ، فإنّي أكره أن أسمع نداءه وصوته .
 قال : فيقول الناس : ما اُعطي هذا إلّا لكرامته ، وما منع هذا إلّا لهوانه .(35)
 
همانا بنده‏ اى كه دوست خداست در امرى خدا را مى‏ خواند و به درگاه او ناله و زارى مى‏ كند ، پس به فرشته ‏اى كه مأمور اوست گفته مى ‏شود : حاجت بنده ‏ام را برآورده كن ولى شتاب نكن ؛ چون دوست دارم ندا و صداى او را بشنوم .
 و بنده ‏اى كه دشمن خداست خداوند را در امرى مى‏ خواند و ناله مى ‏كند ، پس به فرشته ‏اى كه مأمور آن است گفته مى‏ شود : حاجتش را برآورده كن و تعجيل نما ، چون من كراهت دارم صدا و ناله او را بشنوم .
 حضرت فرمود : ولى مردم چنين گويند كه حاجت دسته دوّم داده نشده مگر به اين دليل كه كرامتى نزد خداوند دارند و حاجت دسته اوّل به تأخير نيفتاده مگر به خاطر پستى آنها در درگاه خداوند .


     از آن امام عليه السلام روايت شده است :


  لايزال المؤمن بخير ورخاء ورحمة من اللَّه ما لم يستعجل فيقنط فيترك الدعاء ، قلت له : كيف يستعجل ؟
 قال : يقول : قد دعوت منذ كذا وكذا ، ولا أرى الإجابة .(36)
 
مؤمن مادامى كه شتابزدگى نكند پيوسته در خوبى ، راحتى و رحمت الهى است تا آن كه عجله مى ‏كند و نااميد مى‏ شود و دعا را ترك مى‏ كند .
 به امام عليه السلام گفتم : چگونه عجله مى ‏كند ؟
 فرمود : مى ‏گويد : از فلان وقت ، مدّتى طولانى است كه خدا را مى‏ خوانم ولى اجابت آن را نمى ‏بينم .


     و نيز آن حضرت فرمودند :


  إنّ المؤمن ليدعو اللَّه في حاجته فيقول عزّوجلّ : أخّروا إجابته ، شوقاً إلى صوته ودعائه . فإذا كان يوم القيامة قال اللَّه : عبدي دعوتني وأخّرت إجابتك وثوابك كذا وكذا ، ودعوتني في كذا وكذا فأخّرت إجابتك وثوابك كذا .
 قال : فيتمنّى المؤمن أنّه لم يستجب له دعوة في الدّنيا ممّا يرى من حسن الثواب.(37)

 
همانا مؤمن خدا را در مورد حاجتش مى‏ خواند ، ولى خداوند عزّوجل (به ملائكه) مى‏ فرمايد : اجابتش را به تأخير بيندازيد به خاطر شوق و علاقه در شنيدن صدا و دعايش . تا آن كه روز قيامت فرا مى‏ رسد ؛ خداوند مى‏ فرمايد : بنده من ؛ مرا خواندى ولى اجابت دعايت را به تأخير انداختم و حالا در مقابل آن ، ثواب تو نيز چنين و چنان است . در فلان مورد نيز دعا كردى ولى من پاسخت را به تأخيز انداختم ؛ حالا ثواب تو چنان است .
 حضرت فرمود : در آن هنگام كه جزا و پاداش نيكوى الهى را مشاهده كرد ، مؤمن آرزو مى‏ كند اى كاش هيچ دعايى از او در دنيا مستجاب نمى‏ شد .


     امام صادق عليه السلام فرمودند : رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است :


  رحم اللَّه عبداً طلب من اللَّه حاجة فألحّ في الدّعاء ، اُستجيب له أو لم يستجب له ، وتلا هذه الآية :
 «وَأَدْعُو رَبّي عَسى أَنْ لا أَكُونَ بِدُعاءِ رَبّي شَقِيّاً »(38). (39)
 
خداوند رحمت كند بنده‏ اى را كه از خداوند حاجتى را بخواهد و در دعا اصرار كند ؛ چه دعايش اجابت شود و يا نشود . و اين آيه را تلاوت فرمودند : «و پروردگارم را مى‏ خوانم ؛ بدان اميد كه به خاطر خواندن خداى خود ، شقى نباشم» .


     در تورات آمده است :


  يا موسى ؛ من أحبّني لم ينسني ، ومن رجا معروفي ألحّ في مسألتي .
 يا موسى ؛ إنّي لست بغافل عن خلقي ولكن اُحبّ أن تسمع ملائكتي ضجيج الدّعاء من عبادي ، وترى حفظتي تقرّب بني آدم إليَّ بما أنا مقوّيهم عليه ومسبّبه لهم .
 يا موسى ؛ قل لبني إسرائيل : لاتبطرنّكم النعمة فيعاجلكم السلب ، ولاتغفلوا عن الشكر فيقارعكم الذلّ ، وألحّوا في الدّعاء تشملكم الرحمة بالإجابة ، وتهنئكم العافية .(40)
 
اى موسى ؛ آن كه مرا دوست دارد فراموشم نمى‏ كند . و كسى كه اميد خير از من دارد در درخواست كردن از من اصرار مى‏ ورزد .
 اى موسى ؛ من از آفريدگان خودم غافل نيستم ، امّا دوست دارم فرشتگانم ضجّه و فرياد دعاى بندگانم را بشنوند و نگهبانان من ببينند كه انسان‏ها و فرزندان آدم چگونه با اين ناله‏ ها كه خودم آنان را به آن نيرو بخشيدم و سبب دعاى آنان شدم ، به من نزديك مى‏ شوند .
 اى موسى ؛ به بنى اسرائيل بگو : نعمت شما را دچار گردنكشى و غرور نكند ؛ زيرا در اين صورت به سرعت از شما گرفته مي ‏شود . از شكر غافل نشويد تا ذلّت شما را درهم نكوبد . در دعا اصرار كنيد تا رحمت الهى به سبب اجابت دعا شامل حالتان شود و عافيت گواراى شما گردد .


     امام باقر عليه السلام فرمود :


  لايلحّ عبد مؤمن على اللَّه في حاجته إلّا قضاها له .(41)
  بنده من در حاجتش بر خداوند اصرار نمى‏ كند مگر اين كه آن را براى او برآورده مى ‏كند .


    از منصور صيقل روايت شده است :


  قلت لأبي عبداللَّه عليه السلام : ربّما دعا الرجل فاستجيب له ثمّ اُخّر ذلك إلى حين ؟ قال : فقال : نعم ، قلت : ولِمَ ذلك ليزداد من الدعاء ؟ قال : نعم .(42)
  به امام صادق عليه السلام عرض كردم : ممكن است كسى دعا كند و دعايش مستجاب گردد سپس تا مدّتى به تأخير بيفتد ؟
 حضرت فرمود : بلى .
 عرض كردم : چرا چنين مى‏ شود ؟ آيا براى اين است كه بيشتر دعا كند ؟
 حضرت فرمود : بلى .


 ------------------------------------------------
1) بحار الأنوار : 322/93 .   
2) بحار الأنوار : 313/93 .   
3) الكافي : 503/2 .   
4) بحار الأنوار : 315/93 .
5) بحار الأنوار : 54/94 .
6) بحار الأنوار : 312/93 و 316 .
7) بحار الأنوار : 316/93 .
8) بحار الأنوار : 22/94 .   
9) سوره مائده ،آيه 35 .
10) تفسير صافى : 441/1 .   
11) سوره مائده ، آيه 35 .
12) بحار الأنوار : 318/93 .   
13) بحار الأنوار : 323/93 .   
14) سوره مؤمنون ، آيه 51 .
15) بحار الأنوار : 372/93 .   
16) بحار الأنوار : 373/93 .
17) بحار الأنوار : 358/93 .   
18و19) بحار الأنوار : 373/93 .
20) بحار الأنوار : 321/93 .   
21) بحار الأنوار : 320/93 .   
22) بحار الأنوار : 373/93 .   
23) بحار الأنوار : 328/73 .
24) سوره غافر ، آيه 60 .   
25) سوره روم ، آيه 6 .
26) بحار الأنوار : 323/93 .   
27) المختار من كلمات الإمام المهدي : 238/1 .   
28) بحار الأنوار : 373/93 .
29) الكافي : 474/2 .   
30 و31)  بحار الأنوار : 374/93 .
32و33) الكافي : 475/2 .   
34و35) بحار الأنوار : 374/93 .
36و37) بحار الأنوار : 374/93 .
38) سوره مريم ، آيه 48 .   
39و40) بحار الأنوار : 375/93 .
41و42) بحار الأنوار : 375/93 .

 

منبع: پایگاه فرهنگی مذهبی سه نقطه ،
از کتاب صحیفهٔ مهدیه : 28  

 

-----------------------------------------------------

اين مطلب در مقدمهٔ کتاب «صحيفهٔ مهديه» آمده است.

براي مطالعه و دانلود کتاب «صحيفهٔ مهديه» در بخش کتابخانه پايگاه

علمي المنجي، اينجا کليک کنيد.

 

 

بازدید : 11537
بازديد امروز : 101272
بازديد ديروز : 102037
بازديد کل : 137716888
بازديد کل : 94713272