عمر بن سعد و جبرگرايى
********************
3 محرم الحرام ورود لشکر عمر بن سعد به سرزمين كربلاء (۶۱ هـ ق)
********************
مورّخين نوشته اند وقتى عمر بن سعد مورد اعتراض قرار گرفت كه چرا به سبب حكومت رى، امام حسين عليه السلام را كشت؟ گفت: اين كار از جانب خدا مقدّر شده بود(1).
البته ناگفته نماند كه موضوع قضا و قدر الهى يكى از نهادهاى كلامى صحيح درانديشه اسلامى است، ولى نه با برداشتى كه بعدها اشعريان و قبل از آنان امويان وساير قدرت هاى فاسد از آن داشته اند.
امويان قضا و قدر را پوششى براى فرار از مسئوليت و مبرّا داشتن خود نسبت بهجنايات و اعمال زشت خود قرار مىدادند. درست است كه تمام حوادث ورويدادهاى جهان بر اساس قضا و قدر الهى است ولى اين بدان معنى نيست كه بشر مسئول اعمال خويشتن نيست. خود سيّدالشهداء عليه السلام در روز عاشورا اينگونه با خدا مناجات مى فرمود: «الهي رضا برضائك وَصَبراً لِبَلائِك وَتَسليماً لِقضائِك لا مَعْبُودَ سِواك يا غِياثَ المُسْتَغيثينّ».
امويان قضا و قدر الهى را با مسأله مجبور بودن بشر خلط كردند، در حالى كه به هيچ وجه اين مسأله به جبر ربطى ندارد. قضا و قدر الهى سنت لايتغير او در نظام هستى است. وجود يك نظام منسجم كه بر پايه نظم على و معلولى قرار دارد، نتيجه اش مجبور بودن بشر نيست. بشر در ميان همه موجودات جهان دارى قدرت اراده است و آزاد آفريده شده و همواره اعمالش بر اساس اختيار است.امويان و بسيارى ديگر ـ حتى عوام النّاس روزگار خودمان - به گونه اى از اين مفاهيم برداشت مى كنند كه در صورت صحت برداشت شأن تمام ارسال رسل وانزال كتب و تشريعها و بايدها و نبايدهاى الهى، لغو و بيهوده خواهد بود!
سيد بن طاووس مى نويسد: در مجلس اين زياد در كوفه، نگاه ابن زياد متوجه امام على بن الحسين عليهما السلام شد و گفت اين جوان كيست؟ گفتند: او على پسر حسين بن على است! ابن زياد گفت: مگر خدا على بن الحسين را نكشت؟ امام سجادعليه السلام كه متوجّه عوام فريبى ابن زياد شد، بلافاصله به منظور ايفاء وظيفه روشنگرى دينى فرمودند: من برادرى داشتم كه نام او نيز على بن الحسين بود واين قوم او را كشتند! ابن زياد گفت: بلكه خدا او را كشت! امام سجاد عليه السلام باز براى تبيين بيشتر فرمودند: «اللهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَالّتي لَمْ تَمُتْ في مَنامِها...» (2)(3) «خداوند است كه جانها را هنگام مرگ آنها مى گيرد و كسانى را كه نمرده اند، به هنگام خواب قبض روح مى فرمايد!»
همانطور كه ملاحظه مى كنيد رد پاى مبانى كلام اشعرى در تعبيرات فوق نيز محسوس است. يزيد كشتن شدن امام حسين عليه السلام را به خداوند نسبت مى دهد. پاسخ امام سجاد عليه السلام هم آن است كه اى ابن زياد فهم و درك الهيّات بالاتر از فهم ودرك توست، ولى مى دانم كه تو اين مقدار مى فهمى، و براى عوام فريبى و گول زدن خلق الله جنايات خود را به خدا نسبت مى دهى. آرى جان همه را خدا مى گيرد. ولى نادان! اين امر عمل قاتل ستمگر را توجيه نمى كند. اگر چنين است،همه ى قاتلها بى گناهند!(4)
1) ابن سعد، الطبقات الكبرى: 5 / 148.
2) زمر (42) 39.
3) اللهوف في قتلى الطفوف، ص 221 - 220، ابومخنف، مقتل الحسين، ص 197 - 195؛ نفس المهموم: 528 - 52؛ زينب عقيلة بني هاشم، ص 86 - 85.
4) فاجعه جهل مقدّس: 69.
منبع: الصحیفة الحسینیة المقدسة 25
بازديد امروز : 82104
بازديد ديروز : 98316
بازديد کل : 134273794
|