امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
علم ، نمى‏ تواند جهان را درك كند

علم ، نمى تواند جهان را درك كند

    2 - مقياس‏هاى ثانيه ، سانتى ‏متر و گِرم را - كه كاربرد آن‏ها در استخراج قوانينى است كه در عالم مادّه حكومت مى‏ كند - نمى ‏توان براى فهم حقيقتِ جاذبه ، نفس ، روح ، عقل و عوامل غير مادّى ديگر به كار برد.

    بنابراين ، حقيقت نيروى جاذبه نزد فيزيك‏دانان ناشناخته است ، همچنين حقيقت الكتريسيته يا مغناطيس يا انرژى - اعمّ از انرژى حرارتى يا الكتريكى يا حركتى يا اتمى - نيز مجهول است ، فيزيك‏دانان معترفند كه از فهم حقيقت هر امر غير عادّى ، عاجزند ، حتّى اين كه آن‏ها به عدم فهم حقيقت مادّه نيز معترف هستند ؛ زيرا مادّه سرانجام به اتم برمى‏ گردد و اتم مجموعه ‏اى از قواى الكتريكى مثبت (يعنى پرتون) و قواى الكتريكى منفى (يعنى الكترون) و قواى ديگرى كه علم جديد براى هميشه از شناختن آثار آن‏ها عاجز است ، مى‏ باشد .(218)

    3 - علم فيزيك تا امروز نتوانسته به اين سؤال جواب بدهد : چگونه نور چراغ ما  كه انرژى است ، مبدّل به مادّه مى‏ شود ؟ و اگر علم فيزيك پاسخ اين سؤال را پيدا كند ، در يك لحظه ، علم راه صد هزار ساله را خواهد پيمود .

    چون در فيزيك سر الأسرار همين است و راز عظيم خلقت ، جواب همين پرسش مى ‏باشد كه انرژى چگونه مبدّل به مادّه مى‏ شود.

    تبديل مادّه به انرژى در نظر ما عادّى است و روز و شب ، مادّه را در كارخانه‏ ها و هواپيماها و كشتى‏ ها و اتومبيل‏ها و خانه ‏ها حتّى در بدن خودمان مبدّل به انرژى مى‏ كنيم ولى تا امروز نتوانسته‏ ايم انرژى را مبدّل به مادّه نماييم و هنوز نمى ‏دانيم در جهان، انرژى چگونه مبدّل به مادّه مى ‏شود.(219)

    4 - «ما بعد از بيست و شش قرن با تمام پيشرفت‏هاى علم فيزيك و علم «آستروفيزيك» يعنى علم شناسايى فيزيكى ستارگان هنوز از لحاظ شناسائى مبدء دنيا از لحاظ فيزيكى (از لحاظ جسمى) از حدود نظريّۀ فيلسوف قرن ششم قبل از ميلاد كشور يونان جلوتر نرفته ‏ايم.

    اتم هيدروژن كه سبك‏ترين اتم‏هاى عناصر مى‏ باشد داراى يك الكترون و يك پرتون است و الكترون اطراف پروتون گردش مى‏ كند و هنوز هيچ نظريّۀ فيزيكى نتوانسته قانون علمى تبديل شيئى غير قابل وصف اوليّه را به الكترون و پروتون توضيح بدهد ، يعنى قانون علمى آن را كسى كشف نكرده است و نمى‏ دانيم كه آيا اول پروتون به وجود آمد يا الكترون ، يا اين دو كه اوّلى داراى شارژ مثبت و ديگرى داراى شارژ منفى برق است ، در يك موقع به وجود آمدند ؟ و چه شد كه در يك موقع از شيئى غير قابل وصف اوّليه به وجود آمدند؟

    از قرن نوزدهم ميلادى تا امروز ، هر چه در اين خصوص گفته شد تئورى است و ما از لحاظ شناسايى مبدأ دنيا بيش از مردم يونان در دوره «آناگزيماندر» اطّلاع نداريم.»(220)

    با توجّه به مطالب گذشته ، به بيان چند نكته مهمّ مى‏ پردازيم :

    1 - چون علوم مختلف و دانش‏هاى گوناگون بى‏ ارتباط با يكديگر نيستند ، اشتباه در يك رشته از علوم نه تنها سبب ركود و توقّف در پيشرفت آن علم خواهد شد ، بلكه در رشته‏ هاى ديگرى از علوم كه در ارتباط با آن علم است نيز مؤثّر مى‏ باشد .

    بنابراين زيان اشتباه دانشمندان در يك علم ، منحصر به آن رشته از دانش نخواهد بود ؛ بلكه در پيشرفت علوم ديگرى كه در ارتباط با آن علم است نيز خسارت وارد مى‏ سازد .

    2 - از آنجا كه برخى از دانشمندان عصر غيبت يا قبل از اين زمان در ميان شاگردان خود و نيز ساير مردمان داراى چهره ‏هاى پرنفوذ و باعظمتى بوده ‏اند ، شاگردان آنان تحت تأثير شخصيّت آنان قرار مى گرفتند و آراء و نظريّات آنان را از جان و دل پذيرا مى‏ شدند و گاهى اين جريان تا چندين نسل ادامه مى يافت و شاگردان و شاگردانِ شاگردان و... بر اثر شخصيّت ‏زدگىِ بى‏ جا ، به نظريّه اشتباه شخص اوّل پابرجا مى‏ ماندند .

    گاهى شخصيّت‏ زدگى شاگردان ، آنچنان مهمّ بوده است كه اگر فردى از آنان پى به اشتباه استاد مى ‏برده ، جرأت اظهار آن را براى ديگران نداشته است ؛ زيرا مى‏ دانسته كه اگر به مخالفت با استاد برخيزد ، مورد ريشخند نابجاى ديگران واقع شده و با هياهو و جنجال بى‏ جا ، براى او آبرويى باقى نخواهد ماند . به اين جهت از اظهار انديشه و فكر صحيح خود ، خوددارى و امتناع مى‏ ورزيده است . اين واقعيّتى است كه در طول تاريخ وجود دارد .

    3 - گاهى برخى از مذاهب تحريف‏ شده به پشتيبانى برخى از دانش‏ها و پندارهاى بى ‏پايه برمى‏ خيزند و با نفوذى كه در مردم خود دارند ، جرأت مخالفت با عقايد اشتباه را از ديگران سلب مى ‏كنند ، همانند طرفدارى كليسا از نظريّه «ارسطو» .

    در اين گونه موارد ، دينِ تحريف شده و دانش خيالى دست به دست يكديگر داده و جامعه را از پيشرفت و رسيدن به حقيقت دور مى ‏كنند .

    4 - اشتباهات دانشمندان و سوء استفادۀ زورگويان از دانش آنان و محدوديّت علم و دانش مانع آنست كه علم و دانش ، جهان ستمديده را به مدينۀ فاضله تبديل كند .

    5 - در عصر درخشان ظهور كه علم و دانش وحيانى فراگير شده و همه از آبشخور علم صحيح مى‏ آشامند ، نه تنها جايى براى اظهار دانش خيالى باقى نمى‏ ماند ، بلكه با حكومت و دين واحد جهانى ، همۀ مردمان جهان در سايۀ مكتب راستين و دانش‏پرور تشيّع زندگى مى‏ كنند و از مكتب‏هاى باطل و تحريف‏ شده اثرى باقى نخواهد ماند .

    بنابراين دست دين و دانش خيالى رو شده و همۀ مردمان جهان از اشتباه گذشتگان آگاه خواهند شد . با فرارسيدن آن روزگار پرشكوه و تابش انوار تابناك علم و دانش صحيح، جايى براى خفّاشان فرارى از نور ، باقى نخواهد ماند .

-----------------------------------------------

218) راه تكامل : 89/5 .

219) مغز متفكّر جهان شيعه : 344 .

220) مغز متفكّر جهان شيعه : 112 .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازدید : 7198
بازديد امروز : 10481
بازديد ديروز : 76159
بازديد کل : 129761547
بازديد کل : 90060658