قضاوتهاى امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه
اكنون رواياتى را نقل مى كنيم كه دلالت مى كند امام عصر ارواحنا فداه براى قضاوت نيازى به بيّنه ندارند ، همان گونه كه حضرت داود نيازى به بيّنه نداشت .
اكنون به اين روايات توجّه كنيد :
در نامه اى كه حسن بن طريف به امام عسكرى عليه السلام نوشته است دربارۀ چگونگى قضاوت حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه سؤال كرده ، او مى گويد :
إختلج في صدري مسألتان ، وأردت الكتاب بهما إلى أبي محمّد عليه السلام ، فكتبت أسأله عن القائم عليه السلام بم يقضي ؟
فجاء الجواب : سألت عن القائم ، إذا قام يقضي بين النّاس بعلمه كقضاء داود عليه السلام ، ولايسأل البيّنة .(53)
دو مسأله در سينه ام وارد شد و تصميم گرفتم آن دو را به امام حسن عسكرى عليه السلام بنويسم . پس نامه نوشتم و از ايشان سؤال كردم : قائم به چه چيز قضاوت مى كند؟
جواب آمد : از قائم سؤال كردى ، آن زمان كه او قيام نمايد ، بين مردم به علم خودش قضاوت مى كند مانند قضاوت داود و شاهد نمى طلبد .
امام صادق عليه السلام در روايتى به ابوعبيده فرمودند :
يا أبا عبيدة ؛ أنّه إذا قام قائم آل محمّد ، حكم بحكم داود وسليمان ؛ لايسأل النّاس بيّنة .(54)
اى اباعبيده ؛ هر گاه قائم آل محمّد(عليهم السلام) قيام نمايد به حكم داود و سليمان حكم مى نمايد و از مردم شاهد طلب نمى نمايد .
ابان مى گويد : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود :
لايذهب الدّنيا حتّى يخرج رجل منّي يحكم بحكومة آل داود لايسأل عن بيّنة ، يعطي كلّ نفس حكمها .(55)
دنيا تمام نخواهد شد تا مردى از من به نوع حكومت آل داود حكومت نمايد ، از بيّنه سؤال ننمايد و به هر فردى حكم واقعى او را جارى نمايد .
اين روايت به اين گونه نيز از ابان بن تغلب نقل شده است ؛ او مى گويد : امام صادق عليه السلام فرمودند :
سيأتي في مسجدكم ثلاثمائة وثلاثة عشر رجلاً - يعني مسجد مكّة - يعلم أهل مكّة أنّه لم يلد (هم) آبائهم ولا أجدادهم ، عليهم السيوف ، مكتوب على كلّ سيف كلمة تفتح ألف كلمة ، فيبعث اللَّه تبارك وتعالى ريحاً فتنادي بكلّ وادٍ : هذا المهديّ يقضي بقضاء داود وسليمان عليهما السلام لايريد عليه بيّنة .(56)
در مسجد شما (مسجد مكّه) سيصد و سيزده مرد مى آيند كه مردم مكّه مى دانند آنان از نسل آباء و اجداد اهل مكّه نيستند ، بر آنان شمشيرهايى است كه بر هر شمشير كلمه اى نوشته شده كه از آن هزار كلمه گشوده مى شود . خداوند تبارك و تعالى بادى را برمى انگيزاند كه در هر وادى ندا مى دهد : اين مهدى است كه به قضاوت داود و سليمان عليهما السلام قضاوت مى نمايد و بر آن بيّنه اى نمى طلبد .
همچنين حريز مى گويد : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود :
لن تذهب الدنيا حتّى يخرج رجل منّا أهل البيت يحكم بحكم داود و آل داود ؛ لايسأل النّاس بيّنة .(57)
دنيا تمام نخواهد شد تا مردى از ما اهل بيت خروج نموده ، به حكم داود و آل داود حكم كند و از مردم شاهد نخواهد .
عبداللَّه بن عجلان روايت كرده است كه حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه نه تنها در مقام حكومت نيازى به بيّنه ندارد ؛ بلكه در امور ديگر نيز آن حضرت از امور پنهانى آگاه مى باشند و هر قومى را به آنچه در ضمير خود پنهان كرده اند خبر مى دهند :
امام صادق عليه السلام فرمودند :
إذا قام قائم آل محمّد عليهم السلام حكم بين الناس بحكم داود لايحتاج إلى بيّنة ، يلهمه اللَّه تعالى فيحكم بعلمه ، ويخبر كلّ قوم بما استبطنوه ، ويعرف وليّه من عدوّه بالتوسّم .
قال اللَّه سبحانه : «إِنَّ فى ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمينَ × وَإِنَّها لَبِسَبيلٍ مُقيم»(59). (58)
زمانى كه قائم آل محمّد عليهم السلام قيام نمايد به حكم داود ميان مردم حكومت مى كند ، نيازى به بيّنه ندارد ، خداوند بزرگ به او الهام مى نمايد و او به علم خود حكم مى كند و به هر قومى از آنچه در دل پنهان نموده اند خبر مى دهد و دوست خود را از دشمنش با توسّم مى شناسند .
خداوند بزرگ مى فرمايد : «و در اين عذاب هوشمندان را نشانه هاى بسيار است و اينها راهى برقرار براى عبرت است» .
روايت ديگرى كه نقل مى كنيم صريح است كه آن حضرت به حكم داود حكومت مى كنند و از نياز به بيّنه يا عدم نياز به آن ، سخنى به ميان نيامده است .
پيغمبر گرامى صلى الله عليه وآله وسلم در روايتى فرمودند :
... ويخرج اللَّه من صلب الحسن عليه السلام قائمنا أهل البيت عليهم السلام يملأها قسطاً وعدلاً كما ملئت جوراً وظلماً ، له هيبة موسى وحكم داود وبهاء عيسى ، ثمّ تلا صلى الله عليه وآله وسلم : «ذرّيّة بعضها من بعض واللَّه سميع عليم»(61). (60)
... خداوند از صلب حسن ، قائم ما اهل بيت را خارج مى سازد كه زمين را سرشار از قسط و عدل مى سازد همان گونه كه از جور و ظلم پر شده باشد ، او داراى هيبت موسى و حكم داود و بهاء عيسى است .
آن گاه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم اين آيه را تلاوت فرمودند : «نسلى كه بعضى از بعض ديگر فرا گرفته اند و خداوند شنوا و عالم است».
در روايت ديگرى كه نقل مى كنيم دربارۀ چگونگى قضاوت حضرت داود چيزى نفرموده اند ولى در آن تصريح شده است كه امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه در قضاوت خود در دو مورد مذكور در روايت از بيّنه سؤال نمى كنند .
امام صادق عليه السلام فرمودند :
دمان في الإسلام حلال من اللَّه عزّوجلّ لايقضي فيهما أحد بحكم اللَّه حتّى يبعث اللَّه عزّوجلّ القائم من أهل البيت عليهم السلام ، فيحكم فيهما بحكم اللَّه عزّوجلّ لايريد على ذلك بيّنة :
الزاني المحصن يرجمه ، ومانع الزكاة يضرب رقبته .(62)
ريختن دو خون در اسلام از جانب خداوند مباح است كه احدى درباره آن دو به دستور الهى حكم نمى كند تا خداوند جليل قائم ما اهل بيت (عليهم السلام) را برانگيزاند ، پس در آن دو خون به حكم الهى حكم مى كند و بر اين كار بيّنه طلب نمى نمايد :
1 - زناكارى كه همسر داشته باشد ، او را سنگسار مى نمايد . 2 - كسى كه زكات نپردازد ، گردن او را مى زند .
رواياتى كه نقل كرديم ، تصريح مى كنند كه حضرت مهدى عجّل اللَّه تعالى فرجه در قضاوت نيازى به شاهد و بيّنه ندارند و با علم و آگاهى خود عمل مى نمايند ؛ همان گونه كه حضرت داود در قضاوت جوياى گواه و بيّنه نمى شد .
مرحوم علاّمۀ مجلسى نيز همين عقيده را برگزيده و فرموده است :
ظاهر اخبار اين است كه هر گاه حضرت قائم عليه السلام ظاهر شوند به واقعيّتى كه علم دارند حكم مى نمايند نه به بيّنه . امّا امامان ديگر عليهم السلام به ظاهر حكم مى نمودند و گاهى آنچه را از باطن او خبر داشتند به وسيله اى ظاهر مى ساختند كما اين كه حضرت امير المؤمنين عليه السلام اين كار را در موارد زيادى انجام مى دادند .
و شيخ مفيد در كتاب «المسائل» فرموده است : امام عليه السلام مى تواند به علم خودش حكم نمايد همان گونه كه مى تواند به ظاهر گواهى ها حكم نمايد و هر گاه بداند گواهى و شهادت با واقعيّتِ امرى كه درباره آن شهادت داده شد مخالف است حكم به بطلان شهادتِ شاهد مى نمايد و به آنچه خداوند بزرگ او را عالم نموده است حكم مى نمايد .(63)
53) بحار الأنوار : 320/52 264/50 و 31/95 و 66 ، مستدرك الوسائل : 364/17 .
54) بحار الأنوار : 86/23 و 177/26 و 320/52 ، مستدرك الوسائل : 364/17 . اين روايت در وسائل الشيعة از ابى عبيدة ، از امام باقر عليه السلام نقل شده است .
55) بحار الأنوار : 320/52 ، وسائل الشيعة : 168/18 ، مستدرك الوسائل : 364/17 .
56) بحار الأنوار : 286/52 و 369 ، و قسمتى از آن در مستدرك الوسائل : 365/17 آمده است .
57) بحار الأنوار : 319/52 .
58) سورۀ حجر ، آيۀ 75 و 76 .
59) بحار الأنوار : 339/52 و قسمتى از آن در ج : 14/14 آمده است .
60) سورۀ آل عمران ، آيۀ 34 .
61) بحار الأنوار : 313/36 .
62) كمال الدين : 671 .
63) بحار الأنوار : 177/26 .
بازديد امروز : 116177
بازديد ديروز : 202063
بازديد کل : 122747194
|