پنجم:
از جمله مواعظ امام صادق عليه السلام موعظه اى است كه شيخ صدوق رحمه الله در «امالى» خود نقل كرده كه گويد:
مردى خدمت امام صادق عليه السلام شرفياب شد ، عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد اى فرزند رسول خدا ! به من پند و اندرزى بياموز !
حضرت فرمود:
إن كان اللَّه تبارك وتعالى قد تكفّل بالرزق ، فاهتمامك لماذا ؟
وإن كان الرزق مقسوماً ، فالحرص لماذا ؟
وإن كان الحساب حقّاً ، فالجمع لماذا ؟
وإن كان الثواب عن اللَّه حقّاً ، فالكسل لماذا ؟
وإن كان الخلف من اللَّه عزّوجلّ حقّاً ، فالبخل لماذا ؟
وإن كانت العقوبة من اللَّه عزّوجلّ النار ، فالمعصية لماذا ؟
وإن كان الموت حقّاً ، فالفرح لماذا ؟
وإن كان العَرْض على اللَّه حقّاً ، فالمكر لماذا ؟
وإن كان الشيطان عدوّاً ، فالغفلة لماذا ؟
وإن كان المَمرّ على الصراط حقّاً ، فالعُجب لماذا ؟
وإن كان كلّ شيء بقضاء وقدَر ، فالحزن لماذا ؟
وإن كانت الدنيا فانية ، فالطمأنينة إليها لماذا ؟ (61)
اگر به راستى خداوند متعال كفيل روزى است؛ پس اندوه تو براى چيست؟
و اگر روزى تقسيم شده است؛ پس حرص ورزيدن تو براى چيست؟
و اگر حساب حق است؛ پس جمع كردن مال براى چيست؟
و اگر پاداش از ناحيه خداوند متعال حق است؛ پس تنبلى براى چيست؟
و اگر (در مقابل هر انفاقى) عوض از سوى خداوند متعال حقيقت دارد؛ پس بخل براى چيست؟
و اگر كيفر از سوى خداوند متعال آتش دوزخ است؛ پس گناه براى چيست؟
و اگر مرگ حق است؛ پس شادمانى براى چيست؟
و اگر حضور يافتن و ظاهر گشتن در پيشگاه الهى حق است؛ پس نيرنگ و حيله براى چيست؟
و اگر شيطان دشمن است؛ پس غفلت براى چيست؟
و اگر عبور از صراط حقيقت دارد؛ پس عجب و خودبينى براى چيست؟
و اگر هر چيزى با قضا و قدر تحقّق پيدا مىكند؛ پس غصّه براى چيست؟
و اگر دنيا فانى و بى اعتبار است؛ پس اعتماد و دل بستن به آن، براى چيست؟
----------------------------------------------------
61) امالى شيخ صدوق : 56 ح 5 مجلس 2 ، التوحيد : 376 ح 21 ، الخصال : 450 ح 55 .
بخشى از اين روايت در بحار الأنوار : 157/73 ح 160 1 ح 300 1 ح 1 و 284/75 ح 1 ، و تمام آن در ج : 190/78 ح 1 نقل گرديده است .
اج جا مهمان : 129907
ڪالھ جا مهمان : 300908
ڪل مهمان : 122019864
|