يازدهم:
در تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام در ذيل تفسير فرمايش خداوند متعال كه مىفرمايد: «في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً ولَهَم عَذابٌ أَليمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ»(648)؛ «در دل هاى آنان نوعى بيمارى است، پس خداوند بر بيمارى آنان افزود و به خاطر دروغ هايى كه مى گفتند عذاب دردناكى براى آنان وجود دارد»، آمده است:
امام كاظم عليه السلام مى فرمايد:
هنگامى كه منافقان عذرخواهى نمودند رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بر آنان بزرگوارى نمود كه ظاهر آنها را بپذيرد و باطن و درونشان را به پرودگارشان واگذار نمايد و ليكن جبرئيل بر حضرتش نازل شد و عرض كرد:
اى محمّد! خداوند على اعلا بر تو سلام مى tرستد و مى فرمايد:
اين منافقان سركش را بيرون كن، آنان كه به خاطر على عليه السلام براى توگرفتاري هايى به وجود آوردند، و بيعت او را شكستند و خودشان را آماده مخالفت با على عليه السلام نمودند.
اينك بر على عليه السلام است كه شگفتيهايى را كه خداوند متعال بر او عنايت كرده - از فرمانبردارى زمين و كوهها، آسمان و ساير مخلوقات از او، چرا كه خداوند او را جانشين تو قرار داده و قائم مقام تو ساخته است - بر آنان آشكار نمايد، تا بدانند كه به راستى، ولىّ خدا على عليه السلام از آنان بى نياز است و او از انتقام آنان دست برنخواهد داشت، مگر به فرمان خدايى كه در آن تدبير رساى اوست و حكمتى كه او، عامل آن است و به موجب آن امضاء مىنمايد.
پس از اين پيام الهى، رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به آن گروه دستور داد تا به بيرون شهر مدينه بروند.
وقتى آنان به همراه على عليه السلام حركت كردند، در بيرون شهر مدينه على عليه السلام در كنار يكى از كوههاى مدينه قرار گرفت، رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم رو به آن حضرت كرد و فرمود:
اى على! همانا خداوند متعال به اينان دستور داده تا تو را يارى كرده و با تو همكارى نموده و همواره در خدمت تو بوده و در فرمان بردارى از توتلاش نمايند، اگر از تو فرمان برند به خير آنهاست و آنان به سوى بهشت خدا رفته و براى هميشه مالك آن شده و از ناز و نعمت آن بهره مى برند و اگر با تو مخالفت ورزند، اين شرّى بر آنان است، و آنها به سوى دوزخ رانده شده و در عذاب هميشگى آن معذّب خواهند شد.
آنگاه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم رو به اين گروه كرد و فرمود:
اعلموا! أنّكم إن أطعتم عليّاً عليه السلام سعدتم وإن خالفتم شقيتم وأغناه اللَّه عنكم بمن سيريكموه وبما سيريكموه.
بدانيد! اگر شما از على عليه السلام اطاعت كنيد نيك بخت خواهيد بود، و اگرمخالفت كرديد، بدبخت خواهيد شد و خداوند او را از شما به وسيله افراد و توسّط چيزهايى كه خواهيد ديد بى نياز خواهد فرمود.
سپس رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به على عليه السلام فرمود:
يا عليّ! سل ربّك بجاه محمّد وآله الطيّبين الّذين أنت بعد محمّد سيّدهم، أن يقلّب لك هذه الجبال ما شئت.
اى على! از پروردگارت به حق محمّد و خاندان پاكش - كسانى كه تو پس از محمّد صلى الله عليه وآله وسلم آقاى آنان هستى - بخواه تا اين كوه را آن گونه كه تو مى خواهى دگرگون سازد.
على عليه السلام از خداوند درخواست نمود كه كوه به صورت نقره درآيد.
كوه تبديل به نقره شد (و به اذن خداوند به زبان آمد) و گفت:
يا عليّ! يا وصيّ رسول ربّ العالمين! إنّ اللَّه قد أعدّنا لك إنأردت إنفاقنا في أمرك، فمتى دعوتنا أجبناك لتمضي فينا حكمك وتنفذ فينا قضاءَك.
اى على! اى وصى و جانشين فرستاده پروردگار جهانيان! به راستى كه خداوند ما را مهيّاى فرمان تو ساخته كه اگر خواستى ما را در پيشرفت امرت انفاق كنى. پس هر زمان ما را بخوانى حكم تو در مورد ما اجرا وفرمانت درباره ما نافذ است.
سپس همه آن كوه تبديل به طلاى سرخ شد و به همان نحو به حضرت پاسخ داد، آنگاه تبديل به مشك و عنبر و ياقوت و جواهر گرديد و هر كدام از آنها براى حضرت اعلام آمادگى مى كردند و مى گفتند: اى اباالحسن! اى برادر رسول خدا! ما در اختيار تو هستيم، هر زمان خواستى مارا بخوان تا در هر موردى كه مى خواهى انفاق نمايى ما بر تو پاسخ مى دهيم و به هر عنصرى كه بخواهى دگرگون مى شويم.
در اين هنگام رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم رو به آن گروه كرد و فرمود: آيا ديديدچگونه خداوند متعال على عليه السلام را از اموال شما بى نياز نمود؟
سپس رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم رو به على عليه السلام كرد و فرمود: اى على! خداوند را به حق محمّد و خاندان پاكش - كه پس از محمّد رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مهتر آنان تو هستى - بخوان تا درختان اين كوهپايه را به صورت مردان مسلّح وسنگهايش را به صورت شيران، پلنگان و افعى هايى درآورد.
على عليه السلام به همان قسم خدا را خواند، ناگاه آن كوهها و سرزمين هاى اطراف و همه كوهپايه ها از مردان مسلّح - كه در برابر يك تن از آنان، ده هزار نفر از آن گروه را ياراى مقاومت نبود - و شيران، پلنگان و افعى ها پر شد كه همگى به يك صدا مى گفتند:
يا عليّ! يا وصيّ رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم! ها نحن سخّرنا اللَّه لك، وأمرنا بإجابتك كلّما دعوتنا إلى اصطلام كلّ من سلّطتنا عليه، فمتى شئت فادعنا نجبك، وبما شئت فأْمرنا به نطعك.
اى على! اى وصى و جانشين رسول خدا! اينك خداوند ما را مسخّر فرمان تو قرار داد و مأموريم به فرمان تو پاسخ دهيم، به هر چه كه ما را مسلّط كنى نابود مى كنيم، پس هر وقت خواستى ما را بخوان، ما در فرمان تو هستيم و بر هر كارى امر كنى ما اطاعت مى نماييم
اى على! اى وصى و جانشين رسول خدا! همانا تو در پيشگاه خداوند متعال از مقام و منزلت بزرگى برخوردار هستى كه اگر از خداوند بخواهى تا اطراف زمين و كناره هاى آن را همانند كيسه اى (649) قرار دهد، انجام مى دهد، يا آسمان را به زمين افكند يا زمين را به آسمان ببرد يا آبهاى تلخ درياها را به آب گوارا يا زيتون يا شير يا هر كدام از انواع نوشيدنى ها وروغنها تبديل كند، انجام مىدهد.
اگر بخواهى كه درياها را خشك كند يا ساير سرزمينهاى خشك را همانند درياها قرار دهد، انجام مى دهد.
بنابراين، سركشى اين سركشان و مخالفت اين مخالفان تو را اندوهگين نكند، گويى آنان از دنيا رفته اند مثل اينكه اصلاً در دنيا نبوده اند و گويا وارد آخرت شده اند و از آن رهايى ندارند.
اى على! به راستى خدايى كه با وجود كفر و فسقشان بر آنان مهلت داده و آنان از فرمان تو سرپيچى مىكنند؛ همان خدايى است كه به فرعون- كه پايه هاى قدرتش به وسيله سپاهيانش همچون ميخ هاى آهنين بود - و به نمرودِ كنعان، و به طغيانگران مدّعيان خدايى و طغيانگرترينِ طغيانگران لعين، ابليس - كه رأس همه گمراهى هاست - مهلت داد.
تو و آنان براى دار فنا (دنيا) آفريده نشده ايد، بلكه شما براى بقا (آخرت) آفريده شده ايد، ولى از خانه اى به خانه ديگر منتقل مى شويد، و پروردگار تو نيازى ندارد كه آنان را سياست و تربيت كند، وليكن خداوند متعال اراده فرمود تا بزرگى و شرافت تو را بر آنان نشان دهد و برترى تو را بر آنان نمايان كند، و اگر بخواهد آنان را هدايت مى فرمايد.
امام كاظم عليه السلام مىفرمايد: وقتى آن گروه، اين صحنه را ديدند دل هايشان بيمار گشت، علاوه بر بيمارى حسادتى كه نسبت به رسول خدا عليه السلام و على بن ابى طالب عليه السلام داشتند، در اين هنگام خداوند متعال فرمود:
«في قُلُوبِهِم مَرَضٌ»؛ «در دلهاى آنان نوعى بيمارى است» يعنى بيمارى در دل هاى اين سركشان، ناباوران و پيمان شكنان است، هنگامى كه از آنان براى على عليه السلام بيعت گرفته شد، «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً»؛ «پس خداوند بر بيمارى آنان افزود» به گونه اى كه دلهايشان در برابر آنحضرت تكبّر ورزيده و نابود شدند و اين جزايى بود در برابر آنچه از اين آيات و معجزات به آنان نشان داده شد «وَلَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ»؛ «و به خاطر دروغهايى كه مى گفتند عذاب دردناكى براى آنان وجود دارد» كه آنان پيامبر خدا محمّد مصطفى صلى الله عليه وآله وسلم را تكذيب كرده و در گفتارشان دروغ مى گويند كه: ما در بيعت و عهد خود پابرجا هستيم.(650)
--------------------------------------------
648) سوره بقره، آيه 10.
649) در يكى از نسخه ها آمده: همانند صورت قوچى قرار دهد...
650) تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام: 114 ح 60، بحار الأنوار: 144/37 ضمن ح 36، تفسير برهان: 60/1 ح1،مدينة المعاجز: 434/1 ح 294.
بازديد امروز : 11609
بازديد ديروز : 95369
بازديد کل : 135082188
|