اشتباه ديگر اينشتين
اينشتين مى گفت جهان داراى وسعتى است كه پهناى آن از سه ميليارد سال نورى تجاوز نمى نمايد در حالى كه «از سال 1963 ميلادى كه اوّلين كوآزر كشف گرديد عقل دانشمندان نجومى متزلزل شده است و وقتى پشت راديو تلسكوپ آرسى بوئه يك كوآزر دوردست را مورد مطالعه قرار مى دهند . سر را با دو دست مى گيرند كه مبادا عقل از سرشان برود و ديوانه شوند .
گفتيم فاصلۀ كوآزرهاى دوردست با زمين 9 ميليارد سال نورى است در صورتى كه اينشتين مى گفت كه جهان وسعتى است كه پهناى آن (يا قطر آن) از سه ميليارد سال نورى تجاوز نمى نمايد.
براى سنجش وسعت فضائى كه نور ، مدّت 9 هزار ميليون سال وقت صرف مى كند تا آن را بپيمايد كافى است كه فكر كنيم كه نور در هر سال 9500 ميليارد كيلومتر طى مى كند و 9500 ميليارد كيلومتر را بايد در 9 ميليارد سال ضرب كرد تا اين كه دريافت كه فاصله كوآزر و زمين چقدر مى باشد.
از اين فاصلۀ عظيم كه عقل قادر به تجسّم آن نيست گذشته ، آنچه عقل علماى نجوم را متزلزل كرده نور كوآزر است كه ده هزار ميليارد برابر نور خورشيد مى باشد و نمى توانند بفهمند كه درون كوآزر چه نوع انرژى وجود دارد كه يك چنين روشنايى را به وجود مى آورد .»(211)
با توجّه به اين مطالب روشن شد كه پندار اينشتين دربارۀ قطر جهان بسيار اشتباه بوده است .
اكنون كه سخن از اينشتين به ميان آمد ، مناسب است بگوييم كه او يك يهودى آلمانى بود و خيانتى بر ملّت خود روا داشت كه بى سابقه است . او به آمريكا پيشنهاد كرد كه در ساختن بمب اتمى از آلمان سبقت بگيرد !
«در سال 1932 هيتلر به قدرت رسيد . در آن زمان اينشتين در آمريكا بود و اعلام كرد كه به آلمان برنخواهد گشت . از اين رو سربازان نازى ، خانۀ او را خراب كردند و حساب بانكى وى را مسدود كردند .
يكى از روزنامه هاى برلين مقاله اى با عنوان درشت «خبر خوبى از اينشتين، وى برنخواهد گشت» نوشت ، با تهديدهاى نازیها اينشتين خونسردى اش را حفظ كرد. ولى از ترس اين كه مبادا دانشمندان آلمان اقدام به ساختن بمب اتمى كنند به آمريكا پيشنهاد كرد در ساختن بمب اتمى پيشدستى كند . با وجود اين حتّى پيش از انفجار اوّلين بمب ، وى مردم را از خطرات بمب آگاه مى كرد و پيشنهاد كنترل سلاحهاى هسته اى را از سوى جامعۀ بين المللى نمود .»(212)
شايد به خاطر خيانتى كه او به ملّت خويش روا داشت از زندگى خود پشيمان بود :
«اپنهايمر ، كه از دوستان نزديك اينشتين بود، در گردهمايى دانشمندانى كه به مناسبت دهمين سال درگذشت اينشتين توسّط يونسكو ترتيب يافته بود گفت : اينشتين در غروب زندگيش ، سرخورده و مأيوس از مسابقات تسليحاتى و جنگها ، به او گفته بود : اگر قرار بود زندگى را دوباره از سر گيرم ، ترجيح مى دادم كارگر سادۀ برق باشم .»(213)
و به نقلى ديگر او دوست مى داشت يك كفّاش بود : «آدمهاى زيادى هم اين طرف و آن طرف دنيا بودند كه نمى توانستند كشتار ژاپنى ها را در هيروشيما فراموش كنند و نمی توانستند فراموش كنند كه امضاى اين نابغۀ فيزيك يكى از آن فرمولهاى جادوگرانۀ پشت ماجرا بوده است. براى آنها مهمّ نبود كه او بعد از شنيدن خبر، هشت روز تمام خودش را حبس كرده ، عزا گرفته و به يك چيز فكر كرده است : اگر دوباره به دنيا مى آمد ديگر تئورى و فرمول نمى ساخت ، مى رفت كفّاش مى شد .»(214)
اينهم جريان ديگرى از اينشتين : «يك نامه كه دو استاد فيزيك دانشگاه كلمبيا براى روزولت نوشته بودند ، خلاصه اش اين بود : چيزى وجود دارد به نام انرژى هسته اى. دانشمندان نازى هم مشغول كار بر روى آن هستند . واضح است كه اين يك سلاح استراتژيك و تعيين كننده است . رئيس جمهور بايد تصميم بگيرد كه با آن ، چه بايد كرد؟ دوّم اوت 1939 .
دو استاد فيزيك مى دانستند رئيس جمهور چيزى دربارۀ فيزيك هسته اى نمى داند ؛ اما همان نزديكى در پرينستن كسى زندگى مى كرد كه از فيزيك هسته اى سر درمى آورد و رئيس جمهور هم او را قبول داشت . پس قبل از روزولت به سراغ او رفتند . براى اينشتين غم انگيز بود كه بعد از آن كه يك عمر طرفدار دو آتشۀ صلح بوده است پاى چنين چيزى را امضا كند . او اين كار را كرد و تا وقتى زنده بود بابت اين كه دكمه را فشار داده است ، ملامت شد .»(215)
اعتراف اينشتين به پشيمانى او از گذشته خود ، روشنگر اين مطلب است كه او اگرچه يك دانشمند پرآوازۀ جهان بوده ؛ ولى او خدمتِ خود را در راه علم و دانش ، تحت الشعاع خيانتى كه به ملّتش روا داشته ، مى دانسته است.
211) مغز متفكّر جهان شيعه : 362 .
براى شناخت عظمت كوآزرها به پاورقى ص 127 اين كتاب رجوع كنيد .
212) ماهنامۀ اطّلاعات علمى : سال 19 ، شمارۀ 3 ، دى ماه 1383 .
213) مقدّمۀ روانشناسى ضمير ناخودآگاه : 78 ، به نقل از علم و تركيب : 29 .
214) اينشتين : 27 .
215) اينشتين : 25 .
بازديد امروز : 7355
بازديد ديروز : 104560
بازديد کل : 134310966
|