امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
اقرار سعد بن ابی وقاص به حقّانیت امیرالمؤمنین علیه السلام

اقرار سعد بن ابی وقاص

به حقّانیت امیرالمؤمنین علیه السلام

«وی هنگام بیعت عمومی با امام علی علیه السلام، از بیعت امتناع[1] و آن را به پس از بیعت همه مردم موکول کرد.[2] البته برخی مورّخان، مانند ابن سعد،[3] بلاذری[4] و این قتیبه،[5] وی را از بیعتکنندگان با امیر مؤمنان علی علیه السلام بر شمردهاند. سلیم بن قیس نیز وی را از کسانی میداند که ابتدا بیعت کرد؛ ولی در ادامه دربارۀ حمایت از امام در نبردها به تردید افتاد. [6] وی دعوت امام علی علیه السلام برای همراهی در رفتن به عراق برای نبرد با ناکثین را به بهانه نداشتن شمشیری که مؤمن را از کافر باز شناسد، رد کرد.[7] وی در جنگهای پس از آن نیز کنارهگیری کرد[8] و از همین رو برخی از پژوهشگران معاصر، گزارش شیخ مفید از بیعت نکردن سعد با امیر مؤمنان را همان همراهی نکردن با امام در سفر به عراق تحلیل کردهاند.[9] ابن قتیبه از زبان علی علیه السلام سبب کناره گیری سعد را حسادت[10] و شیخ مفید به نقل از برخی علماء طمع او به خلافت یاد کرده است.[11] مطابق گزارش شیخ مفید، آن حضرت در خطبهای با ابراز ناخشنودی از بیعت نکردن سعد و امثال او، داوری این قضیه را به حق واگذاشت.[12]

کوتاهی سعد در بیعت با امیر مؤمنان علی علیه السلام و یاری نکردن آن حضرت، زمینهای شد تا معاویه در وی طمع کند و پس از جنگ جمل در نامهای او را به خونخواهی عثمان دعوت کند؛[13] ولی سعد در پاسخ، با یادآوری فضایل منحصر به فرد امام علی علیه السلام تصریح کرد که هیچ یک از اهل شورا از این فضایل برخوردار نبودند.[14] سعد با این که به این حقیقت اعتراف داشت، از یاری امیر مؤمنان در صفین خودداری کرد.»[15]

سعد با اعتراف به این مطلب که ھیچ یک از افراد شورای شش نفرہ دارای فضایل امیر المؤمنین علیه السلام نبودند، خلافت عثمان را زیر سوال می برد و به این دلیل خونخواھی عثمان را بی جھت می داند.

اقرار سعد به فضایل منحصر به فرد حضرت امیر المؤمین علی علیه السلام در واقعه به حقانیّت آن حضرت و شایسته بودن آن بزرگوار برای خلافت است.


[1] . تاریخ طبری ، ج 4 ، ص 431 ؛ الارشاد، ج 1 ، ص 243 .

[2] . تاریخ طبری ، ج 4 ، ص 428 ؛ الکامل ، ج 3 ، ص 191 .

[3] . الطبقات ، ج 3 ، ص 22 .

[4] . انساب الاشراف، ج 6 ، ص 187 .

[5] . الامامة و السیاسه ، ج 1 ، ص 66 .

[6] . کتاب سلیم بن قیس، ص 326 ؛ بحار الانوار ، ج 32 ، ص 215 .

[7] . الاخبار الطوال ، ص 140 – 143 ؛ الجمل، ص 45 ؛ الایضاح ، ص 514 – 515 .

[8] . وقعة صفین، ص 538 ؛ الامامة و السیاسه،ج 1، ص 72 ؛الطبقات ، ج 3 ، ص 106 .

[9] . الصحیح من سیرة الامام علی  علیه السلام، ج 19 ، ص 350 .

[10] . الامامة و السیاسه ، ج 1 ، ص 53 ، 73 ؛ نک: الامالی، طوسی، ص 716 .

[11] . الجمل، ص 46 .

[12] . الارشاد ، ج 1 ، ص 243 .

[13] . الاستیعاب ، ج 2 ، ص 609  ؛ اسد الغایة ، ج 2 ، ص 216 ؛ موسوعة طبقات الفقهاء ؛ ج 1 ، ص 113 .

[14] . الامامة و السیاسه ، ج 1 ، ص 120 ؛ الفتوح ، ج 2 ، ص 529 – 530 ؛ وقعة صفین، ص 74 .

[15] . اعلام قرآن، ج 6، ص 507 .

 

 

 

    بازدید : 17420
    بازديد امروز : 34201
    بازديد ديروز : 106200
    بازديد کل : 182227031
    بازديد کل : 135524328