نظم، نشانه عدم تضادّ و برطرف كننده آشفتگى است
در صورتى كه شما در امور و كارهاى خود داراى نظم و برنامه باشيد و با اراده قوى به آن عمل كنيد؛ از بسيارى از تضادّهاى درونى و انديشه هاى بى حاصل و بيمارگونه نجات مى يابيد.
نظم و برنامه بهترين دليل بر عدم تضادّ و اختلاف در انديشه ها و آراء افراد است. اختلاف در برنامه حكومتها و يا ادارات، دليل بر عدم وجود نظم در نظام حكومتى و ادارى آنهاست. در هر اجتماع بزرگ و يا كوچكى كه اختلاف وجود داشته باشد، نظم وجود ندارد و قدرت حاكمه، توانايى پياده كردن برنامه هاى منظم را دارا نمى باشد.
نظم در هر جا وجود داشته باشد، گواه بر وجود قدرتِ تدبير در آنجاست. نظمى كه در عالم خلقت وجود دارد، دليل بر آنست كه نظام عالم بر اساس تدبير اداره مى شود. در نظمِ جهان دقّت كنيد تا ببينيد همان گونه كه در ذرّات كوچك جهان نظم و برنامه وجود دارد، در كهكشانها نيز وجود دارد.
در نيمه دوّم قرن نوزدهم و در نيمه اوّل قرن بيستم، بشر راجع به دنياى «ذرّه» اطّلاعاتى بدست آورد و دريافت در درون ذرّه، نظم و قانونى حكومت مى كند كه هرگز تعطيل نمى شود.
الكترون درون اتم، در هر ثانيه سه كاتريليون(3000/000/000/000/000) مرتبه در اطراف هسته اتم گردش مى نمايد، وهيچ جريانى اين گردش را متوقّف نمى كند.
در يك ذرّه آهن، الكترون در هر ثانيه سه كاتريليون مرتبه، اطراف هسته مركزى مى گردد. اگر آن را ذوب نمايند، باز در آهن مذاب، گردش الكترون اطراف هسته اتم در هر ثانيه سه كاتريليون مرتبه است.
هرگاه آهن را آن قدر حرارت بدهند كه مبدّل به گاز شود، باز الكترون، ثانيه اى سه كاتريليون مرتبه اطراف هسته اتم مى گردد.
فقط به يك ترتيب ممكن است كه اين حركت دائمى و شگرف مختلّ شود، و آن در صورتى است كه اتم را بشكافند؛ كه در آن صورت الكترون از هسته دور مى گردد؛ اما نه براى اين كه ديگر حركت نكند، بلكه براى اين كه اطراف هسته ديگر به حركت درآيد.
همان نظم و قانونى كه حكم مى كند الكترون با آن سرعت به اطراف هسته اتم گردش نمايد؛ حكم مى كند زمين، اطراف خورشيد، و خورشيد، اطراف مجموعه ستارگان موسوم به «الجائى على ركبتيه، يا هركول» - و اين مجموعه در اطراف كهكشان و كهكشان در اطراف چيز ديگرى كه از آن آگاه نيستيم، ولى ترديد نداريم كه به سوى آن مى رود - گردش كند.(2)
نظم عجيب جهان دليل بر آنست كه در امر خلقت هيچ گونه آشفتگى وجود ندارد؛ زيرا اگر تضادّ و آشفتگى وجود مى داشت، نظم جهان از هم مى پاشيد.
امام صادق عليه السلام به مفضّل مى فرمايند:
وَالتَّضادُّ لايَأْتي بِالنِّظامِ.(3)
تضّاد، نظم آور نيست.
همان گونه كه نظم در خلقت جهان، دليل بر آنست كه اختلافى در تدبير عالم نيست؛ همين گونه نظم در اجتماعات بزرگ و كوچك دليل بر عدم اختلاف در آنها است. پس نه تنها در مسئله خلقت، بلكه در هر موردى كه احتياج به اداره نمودن شخص باتدبيرى وجود دارد، تضادّ و اختلاف دليل برآنست كه اداره آنجا بر اساس تدبيرى كه داراى نظم باشد، نيست.
بر اين اساس براى رفع تضادّ و اختلافات بايد با سامان دادن و نظم بخشيدن به برنامه هاى عملى، اختلاف را در زندگيهاى اجتماعى وفردى ريشه كن ساخت.
نه تنها در برنامه هاى اجتماعى و خانوادگى نظم دليل بر عدم تضادّ افكار است؛ بلكه در برنامه هاى شخصى نيز وجود نظم دلالت مى كند كه انسان داراى تضادّ و آشفتگى نيست و از برنامه منظّمى پيروى مى كند؛ زيرا همان گونه كه مى دانيم نفس انسان، مجمع اضداد است. انديشه ها، افكار گوناگون وهواهاى نفسانى با دستورات عقلى او برخورد نموده و در درون انسان ايجاد تضادّ مى كند.
مشوّش بودن و آشفتگى افكار در موارد بسيارى، به خاطر همين تضادّهاست. اين گونه تضادّها گاهى باعث مى شود انسان دست از كار كشيده وآينده خود را به دست حوادث بسپارد.
نظم و برنامه به اين گونه تضادّها و اضطرابات پايان بخشيده و تشويش افكار و تخيّلات را بسوى برنامه اى صحيح سوق مى دهد و با مرور زمان انديشه هاى مضطرب در تحت برنامه اى صحيح، سامان مى يابد.
2) رك: مغز متفكّر جهان شيعه: 439.
3) بحار الأنوار: 63/3 .
بازديد امروز : 26505
بازديد ديروز : 221942
بازديد کل : 123132775
|