دشمنى هند با حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام
ابن ابى حبيبه، از قول واقد بن عمرو بن سعد بن معاذ برايم نقل كرد كه ابوسفيان پيش سعد بن عباده آمد و گفت: اى ابوثابت؛ تو خودت روابط ميان من و خود را مى دانى، به خاطردارى كه من در مكّه حامى تو بودم و تو هم در مدينه حامى من بودى و فعلاً تو سرور و سالار اين شهرى، مرا ميان مردم در حمايت خود بگير و به مدّت پيمان نامه ها بيفزاى.
سعد گفت: مى دانى كه حمايت كردن من منوط به حمايت رسول خدا صلى الله عليه وآله از توست، وانگهى با حضور رسول خدا صلى الله عليه وآله هيچ كس كسى را در حمايت خود نمى گيرد.
و گفته اند: همينكه پيامبر صلى الله عليه وآله به ابوسفيان فرمود: خودت اين حرف را مى زنى، ابوسفيان از مدينه بيرون آمد. و هم گفته اند: پس از اين كه فرياد كشيد و جوار طلبيد ديگر به حضور پيامبر صلى الله عليه وآله نرفت و هماندم سوار بر مركب خود شد و آهنگ مكّه كرد؛ چون غيبت او از مكّه طولانى شده بود، هنگامى كه دير كرده بود قريش او را به شدّت متّهم كرده بودند كه مسلمان شده و پنهانى از محمّد صلى الله عليه وآله پيروى كرده است، ولى اين مسأله را مخفى نگه مى دارد.
چون شبانگاه ابوسفيان به خانه خود آمد، همسرش هند گفت: اين قدر طول دادى كه قريش تو را متّهم كردند، حالا با اين مدّت طولانى اگر كار سودمندى براى ايشان انجام داده باشى مردى!
سپس به هند نزديك شد و كنار او نشست. هند شروع به پرس و جو كرد كه: چه كردى؟
ابوسفيان به او گفت: چاره اى جز انجام راهنمايى على نداشتم.
هند با هر دو پاى خود به سينه او كوبيد و گفت: چه فرستاده و رسول زشتى هستى نسبت به قوم خود!
عبداللَّه بن عثمان بن ابى سليمان از قول پدرش نقل كرد: چون صبح شد ابوسفيان كنار إساف و نائله آمد و سر تراشيد، و براى آن دو بت قربانى كرد و با دست خود خون بر سر آن دو مى ماليد و مى گفت: تا هنگامى كه بميرم از پرستش شما منصرف نمى شوم همچنان كه پدرم با پرستش شما مرد! و مى خواست با اين كار، خود را از تهمت قريش تبرئه سازد.(1)
معاويه درس شجاعت و جنگاورى را از ابوسفيان آموخته بود! همانگونه كه در جنگ خندق ابوسفيان خود را از عبور از خندق و قرار دادن خود در موقعيّتِ خطرناك جنگ خوددارى مى كرد، معاويه نيز در جنگ صفين شركت كرد ولى از رفتن به ميدان و جنگيدن با مردان دلاورِ لشكر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام خوددارى مى كرد.
__________________________________________________
1- مغازى: 607/2.
بازديد امروز : 26219
بازديد ديروز : 104560
بازديد کل : 134348689
|