امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(1) مغولان

(1)

مغولان

   مغولان در زمان اگتاى، جانشين چنگيزخان، پيشروى خود را ادامه دادند و سلطان جلال الدين منكبرنى خوارزمشاه توانست بخش غربى ‏حكومتش را پس از سيطره بر غرب ايران؛ كرمان، فارس، عراق عجم و آذربايجان كه تبريز مركز آن بود، بازپس گيرد و پس از آن در سال 1226/623 گرجستان و پايتخت آن تفليس را به دست آورد. امّا جلال الدين با وجود دليرى و شجاعت نياز به روحيّه سياسى و نظامى استوارى ‏براى تقويت پايه ‏هاى سلطنت خود داشت. او نمى ‏دانست چگونه از نيروهاى موجود در شرق اسلامى براى وحدت در مقابل مغول استفاده كند، بلكه به عكس اين نيروها و به ويژه بغداد مقرّ خلافت عباسى از طرف او احساس تهديد مى ‏كردند.

   بنابراين، اميران مسلمان از يارى او شانه خالى كردند و اميران موصل و سرزمين ‏هاى بين‏ النهرين بر ضدّ او با يكديگر متّحد شدند و علاءالدين كيقباد سلطان سلجوقى روم را با وجود صلح ميان آن‏ها شكست داده، به خود ملحق كردند(305).

   اين نيروها در مقابل خطر مغول در يك صف واحد قرار نگرفتند، از اين رو مغول شكست‏ هايى به جلال الدين وارد كرد كه منجر به از بين‏رفتن سلطنت خوارزمشاهى شد. در سال 1231/629 در حالى ‏كه جلال الدين به كوههاى كردستان پناه برده بود به دست فردى كرد كشته ‏شد(306).

   در حقيقت دسته‏ بندى اميران مسلمان راه را براى مغولان آسان كرد تا جلال الدين منكبرنى را تنها سازند. همچنين اين سلطان نيز به تنهايى‏ بر سرزمين وسيع خوارزمشاهى سلطه يافت كه اميران تحت فرمان پدرش سلطان علاء الدين محمّد خوارزمشاه(307) زمينه را براى او آماده كردند. هنگامى كه سلطان جلال الدين منكبرنى در سال 1231/629 كشته شد گروهى براى گفتن تبريك كشته شدن دشمن خوارزمى نزد اشرف موسى ‏ايّوبى رفتند.

   او در پاسخ سخن مشهور خود را گفت: «به من تبريك مى‏ گوييد و خوشحاليد؟ به زودى به اشتباه بودن اين كار پى خواهيد برد. به خدا سوگند كه اين فقدان سبب ورود مغولان به سرزمين‏هاى اسلامى می ‏شود. خوارزمشاهيان مانند سدّى ميان ما و يأجوج و مأجوج بودند»(308).

   پيشگويى اشرف موسى ايّوبى با آغاز حمله هولاكو در سال 1256/654 براى نابودى اسماعيليان و ورود به بغداد و مشرق اسلامى به حقيقت ‏پيوست.

   مغولان در زمان اگتاى، به رهبرى «باتو» پسر جوجى، كه «سبوتاى» به او كمك مى ‏كرد، قادر به جنگ با روسيه و سوزاندن شهر مسكو شدند. آنان همچنين با اكراين جنگيدند و پايتخت آن «كيف» را در سال 1240/683 ويران كردند. سپس به سوى لهستان و آلمان، تا شهر برلين ‏پيش رفتند و همه جا ترس و خرابى و ويرانى به جاى گذاشتند.(309) آنان پس از ورود به شهر پِست پايتخت مجارستان، به سوى وين پيش رفتند واگر مرگ اگتاى در 5 جمادى الثانى 1241 / 639 و بازگشت باتو و سبوتاى براى حضور در قوريلتاى به خاطر انتخاب خان تازه نبود، نزديك بود كه‏ غرب اروپا و همراه آن جهان مسيحيّت به چنگ مغول بيفتد.

      هجوم مغول به اطراف بغداد (1244 - 1241 / 642 - 639)

    پس از مرگ اگتاى، همسر بزرگ او «توراكينا خاتون»(310) خود زمام امور سلطنت را در دست گرفت تا انتخاب خان تازه مطابق رسوم وعادات مغولان انجام شود. اين دوران حدود چهار سال طول كشيد (1245 - 1241 / 643 - 639).  توراكينا خاتون از جاجبش «فاطمه» كه مغولان اورا هنگام پيروزى بر خراسان از شهر مشهد طوس آورده بودند، كمك گرفت.(311)

   مهمترين ويژگى اين دوران حمله مغولان به اطراف بغداد است كه «اربيل» را محاصره كردند و به زور بر آن مسلّط شدند. اهالى شهر درقلعه‏ اى سنگر گرفتند امّا بسيارى كشته شدند، به طورى كه به سبب دشوارى دفن مردگان مجبور شدند اجساد كشته‏ شدگان را بسوزانند. مغولان ‏شهر را نيز خراب كردند، امّا از آنجا بازگشتند؛ زيرا مستنصر باللَّه خليفه عبّاسى اقداماتى را آغاز كرد و سه هزار سوار را به فرماندهى «شمس الدين‏ ارسلان تكين» اعزام كرد و پس از اينكه از فقيهان درباره خطر مغول با اين بيان فتوا خواست كه: «كداميك واجب ‏تر است حجّ يا جهاد؟» و آنان همه‏ پاسخ دادند در اين وضعيّت جهاد واجب ‏تر است، خود نيز به نرفتن مردمان به حجّ فرمان داد.

   بدين ترتيب بغداد براى رويارويى با مغول آماده شد. خليفه دستور تعمير خندق بغداد و ديوارهاى شهر را داد و بر روى برج‏ها منجنيق‏ هايى‏ نصب شد. علما، فقيهان و عموم مردم نيز به تمرين نحوه استفاده از سلاح و تيراندازى پرداختند.  مغولان در بازگشت از هجوم به اربيل و محاصره‏ آن، به منطقه «دقوق» و اطراف بغداد حمله كردند و ضمن قتل و غارت، اسيرانى گرفتند. خليفه عبّاسى به منظور تحريك اميران و فرماندهان به‏ جهاد، تصميم گرفت خود به جنگ با مغولان برود. بنابراين، براى جنگ با مغول خارج شد و اسراى اربيل و دقوق را از آنان پس گرفت.

   طولى نكشيد كه خليفه مستنصر باللَّه در 10 جمادى الثانى 1242 / 640 درگذشت و پسرش مستعصم باللَّه جانشين او شد.(312) در سال 1244/ 642 مغولان بر حرّان و رُها و ماردين مسلّط شدند(313).(314)


305) نسوى، سيره جلال الدين منكبرتى، ص 334.

306) همان: 382 و 383.

307) ابن اثير، الكامل فى التاريخ: ج 9 ص 330.

308) ابن تغرى بردى، النجوم الزاهره، ج 6 ص 277.

309) ابن العبرى، تاريخ مختصر الدول ص 248.

310) رشيد الدين، جامع التواريخ، (تاريخ جانشينان چنگيز) ص 175.

311) همان ص 176.

312) رشيدالدين، جامع التواريخ، (تاريخ جانشينان چنگيزخان) صص 191 و 192.

313) همان ص 193.

314) دولت مماليك: 54.

 

منبع: یادداشت های چاپ نشدۀ شخصی ص 940

 

بازدید : 2075
بازديد امروز : 13970
بازديد ديروز : 23197
بازديد کل : 128891617
بازديد کل : 89535790