امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(*) شهادت محمد بن ابى‏ بكر در روز پانزدهم جمادي الاولي بنابر روايتي

(*)

شهادت محمد بن ابى‏ بكر

در روز پانزدهم جمادي الاولي بنابر روايتي

در اين روز، عابد قريش «محمّد بن ابى بكر» به قتل رسيد، بدانكه در سنه 38 «معاويه»، «عمروعاص» را عامل «مصر» كرده و به جانب «مصر» فرستاد. و با او بود «معاوية بن خديج» و «ابو الاعور سلمى» و چهار هزار نفر لشكر.

از آن طرف اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، «محمّد بن ابى‏ بكر» را عامل «مصر» فرمود و به «مصر» روانه داشت. اين دو عامل چون به جانب «مصر» حركت كردند در موضع ‏معروف به «منشاة» با هم تلاقى نمودند و محاربه كردند، لشكر «محمّد» دست از يارى ‏او برداشتند و او را تنها گذاشتند. لاجرم «محمّد» هزيمت كرده در موضعى از شهر «مصر» مختفى گشت. لشكر «عمروعاص» مكان او را پيدا كردند و دور آن خانه را احاطه نمودند.

«محمّد» با بقيه اصحاب خود از خانه بيرون شدند. «معاويه بن خديج» و«عمروعاص» او را بگرفتند و در موضع معروف به «كوم شريك» او را در پوست ‏حمارى كردند و آتش زدند و بسوختند.

چون خبر شهادت «محمّد» و اصحابش به «معاويه» رسيد اظهار فرح و شادى نمودو چون اين خبر به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام رسيد بسيار غم‏زده شد و فرمود جزع و حزن ما، بر «محمّد بن ابى ‏بكر» به قدر سرور «معاويه» است و فرمود از زمانى كه من داخل در اين‏ حرب شدم، يعنى حرب با «معاويه» از براى هيچ كشته اين قدر محزون نشدم كه براى «محمّد» محزون گشتم.

همانا «محمّد» ربيب من بود و من او را به جاى اولاد گرفته بودم و با من برّ و نيكوئى كرده بود.

و بالجمله، اينك در «مصر» قبر «محمّد» كه مدفن بقيه اعضاء آن ولى صالح با موضع قتل او است مهجور است و عادت اهل سنت چنان است كه چون به قبر او برسند پشت به جانب قبر او مى‏ كنند و فاتحه براى پدرش، «ابوبكر» مى‏ خوانند.

قبل از شهادت «محمّد» چون ضعف او از حكومت «مصر» ظاهر شد، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، «اشتر نخعى» را با جمعى از لشكر به جانب «مصر» فرستاد. چون اين ‏خبر گوشتزد «معاويه» شد پيغام داد براى دهقان عريش، كه «اشتر» را مسموم كن تا من ‏خراج بيست سال از تو نگيرم، چون «اشتر» به «عريش» رسيد، دهقان آنجا پرسيد كه از طعام و شراب چيزى نزد «اشتر» محبوبتر است. گفتند: عسل را بسيار دوست مى‏ دارد، پس آن مرد دهقان مقدارى از عسل مسموم براى «اشتر» هديه آورد و برخى از اوصاف و فوائد آن عسل را بيان كرد. «اشتر» شربتى از آن عسل زهرآلود ميل فرمود وآن روز را هم روزه بود، هنوز عسل در جوفش مستقر نشده بود كه از دنيا رحلت ‏فرمود رضوان اللَّه عليه(1).(2)


1) و بعضى گفته اند كه شهادت «اشتر» در «قلزم» واقع شد و «نافع» غلام «عثمان» او را مسموم كرد چون خبر شهادت «اشتر» به «معاويه» رسيد چندان خوشحال شد كه در پوست خود نمى‏ گنجيد و دنياى وسيع از خوشحال بر او تنگ‏ گرديد و گفت همانا از براى خداوند جندى است از عسل و چون اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از قتل «اشتر» خبردار شد بسى ‏تأسف خورد و زياده اندوهناك و كوفته خاطر گرديد و كلماتى در مدح «اشتر» گفت و از جمله فرمود:

«لقد كان لي كما كنت لرسول اللَّه» يعنى «مالك اشتر» براى من چنان بود كه من از براى رسول خدا بودم و هم ‏فرمود: «رحم اللَّه مالكا وما مالك لو كان صخراً لكان صلدا ولو كان جبلا لكان فندا وكانه قد قد منى ‏قدا» (منه عفى عنه)

2) وقايع الأيّام: 249.

منبع:‌ معاويه ج ...  ص ...

 

بازدید : 1926
بازديد امروز : 37772
بازديد ديروز : 72005
بازديد کل : 129223964
بازديد کل : 89740127