(7)
نامه عبدالملك مروان به امام سجاد عليه السلام
حضرت سجّاد زين العابدين عليه السلام كنيزى داشت. او را در راه خدا آزاد كرد و سپس وى را به همسرى قانونى خود درآورد و با او ازدواج نمود. جاسوسى مخصوص خليفه، اين جريان را براى عبدالملك مروان گزارش داد. عبدالملك به حضور حضرت زين العابدين نامه تندى به اين مضمون نوشت:
«به اطّلاع من رسيده است كه با كنيز آزادكرده خود ازدواج نموده ايد، با آنكه مى دانستيد در خاندان قريش، زنان و زين و باشخصيّتى وجود داشت كه ازدواج با آنها باعث مجد و عظمت شما مى شد و فرزندان نجيب و شايسته اى مى آوردند، شما با اين ازدواج، نه بزرگى خود را در نظر گرفتى و نه حيثيّت فرزندان خويش را مراعات كردى.»
حضرت سجّاد عليه السلام در جواب نوشت:
نامه شما كه حاوى نكوهش من در ازدواج كنيز آزادشده ام بود، رسيد. نوشته بوديد كه در زنان قريش كسانى هستند كه ازدواج با آنها سبب افتخار من و مايه پديد آمدن فرزندان نجيب است. بدانيد فوق مقام رفيع رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم مقامى نيست و كسى در شرف و فضيلت بر آن حضرت فزونى ندارد. يعنى ازدواج با خانواده قريش براى فرزندان پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم باعث مجد و عظمت نخواهد شد . ما هرگز به دگران افتخار نمى كنيم.
كنيزى داشتم براى رضاى خدا آزاد كردم تا از اجر الهى برخوردار شوم. سپس وى را بر طبق قانون اسلام به همسرى خود درآوردم. او زنى است شريف و با ايمان، متّقى و پرهيزكار. كسى كه در دين خدا به پاكى و نيكى قدم برداشته، فقر و گمنامى يا سابقه كنيزى به شخصيّت او ضرر نمى زند. اسلام، اختلافات طبقاتى را محو كرد. اسلام، پستى هاى موهوم را از ميان برد و نقايص را با تعاليم عاليه خويش جبران كرد، اسلام ريشه هاى ملامت و سرزنشهاى دوران جاهليّت را از بيخ و بن برانداخت.
فلا لَوْم على امرءٍ مسلم، إنّما اللّوْم لَوم الجاهليّة والسّلام.
بر يك مرد مسلمان - كه وظايف خود را به درستى انجام مى دهد - ملامتى نيست. ملامت شايسته كسانى است كه انديشه هاى نادرست در مغز مى پرورند و همچنان دوران جاهليّت فكر مى كنند.
عبدالملك نامه حضرت سجّاد عليه السلام را خواند. مضامين محكم نامه، روحش را فشرد. آنگاه نامه را به طرف فرزند جوانش، سليمان بن عبدالملك - كه در مجلس نشسته بود - افكند كه بخواند.
پسر جوان وقتى نامه را خواند، برافروخته و خشمگين شد. نتوانست خود را نگاه دارد. با ناراحتى به پدر گفت كه حضرت سجّاد عليه السلام با پيوندى كه به رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم دارد، سخت بر شما افتخار كرده و صريحاً برترى و مزيّت خويش را خاطر نشان نموده است.
عبدالملك گفت: فرزند، اين مطلب را فراموش كن و از آن سخنى به ميان نياور. زبان گوياى بنى هاشم، سنگ سخت را مى شكند و امواج دريا را مى شكافد. فرزندعزيز، چيزى كه ساير مردم را پست و كوچك مى سازد، براى علىّ بن الحسين عليهما السلام مايه رفع و عظمت مى شود(1).
حضرت سجّاد عليه السلام در پاسخ نامه عبدالملك، به مقام شامخ نبىّ اكرم صلى الله عليه وآله وسلم و افتخار فرزندان عزيز آن حضرت اشاره كرد و ضمناً به طور كنايه و غير مستقيم عبدالملك مروان را در سخن جاهلانه اش ملامت نمود و انديشه نادرستش را از بقاياى افكار مطرود و محكوم دوران جاهليّت معرّفى كرد. بديهى است دريافت چنين نامه اى براى عبدالملك و پسرش بسيار سنگين و ناراحت كننده بود.
عبدالملك نمى بايست از اوّل به علىّ بن الحسين عليهما السلام نامه انتقاد بنويسد و بى جهت عمل صحيح و قانونى آن حضرت را مورد اعتراض و خرده گيرى قرار دهد. اكنون كه نامه نوشته و به اين عمل نادرست مبادرت كرده است، بايد خود را براى دريافت پاسخ محكم و متقن آن جناب آماده نمايد و به عوارض نوشته نابجاى خويش تن در دهد.(2)
1) بحار الأنوار: 45/11.
2) جوان از نظر عقل و احساسات: 253/1.
منبع: معاويه ج .... ص ....
بازديد امروز : 0
بازديد ديروز : 47370
بازديد کل : 89590940
|