4) عبداللَّه بن زبير و حكومت مكّه و مدينه
در ايّامى كه عبداللَّه بن زبير به عنوان خلافت بر مكّه و مدينه حكومت مىكرد، يكى از منشى هاى عبدالملك مروان كه مهردار خليفه بود از شام به زيارت بيت اللَّه رفت و در آنجا با يك نفر از خواصّ عبداللَّه زبير برخورد نمود. ضمن بحث وگفتگو بنى آن دو سخنانى تند و زننده رد و بدل گرديد و رنجيده خاطر از يكديگر جدا شدند.
پس از آنكه حجّاج بن يوسف با سپاهيان عبدالملك مكّه را فتح نمود و عبداللَّه زبير را كشت، جمعى از خواص او رادستگير و زندانى كرد و آنان را با خود به كوفه برد. يكى از دستگيرشدگان همان مردى بود كه در گذشته با مهردار خليفه برخورد تند و خشن داشت.
حجّاج از عراق نامه اى به عبدالملك نوشت و درباره زندانيان كه همه از خواصّ عبداللَّه زبير بودند كسب تكليف نمود. عبدالملك به منشى خود دستور داد به حجّاج پاسخ دهد كه عدد بازداشت شدگان را تعيين كن و نام آنان را يك به يك بنويس.
منشى جواب نامه را تهيّه كرد و دستور عبدالملك را با اين عبارت نوشت: «احصيهم وأكتب اساميهم». نامه پاكنويس شد، به امضاى خليفه رسيد، و براى مهر شدن آن را به مهردار عبدالملك دادند. او نامه را به دقّت مطالعه كرد و از مضمون آن آگاه شد.
مهردار قبلاً شنيده بود مردى كه در مكّه با او به تندى سخن گفته هم اكنون با ساير خواصّ عبداللَّه زبير در زندان حجّاج است. خواست از اين فرصت استفاده كند و براى تشفّى خاطر به گونه اى از او انتقام بگيرد. فكر شيطانى عجيبى به خاطرش آمد و فوراً آن را به موقع اجرا گذارد. با صداى بلند گفت در نامه نقطه اى فراموش شده آيا اجازه هست آن رابگذارم؟ اجازه داده شد.
او نقطه روى «ح» احصيهم گذارد و آن را «اُخصيهم» نمود. سپس نامه را مهر كرد و با ساير نامه ها براى توزيع فرستاد.احصاء در لغت عرب به معنى شمارش نمودن است و اخصاء به معنى اخته كردن. با اضافه يك نقطه معنى دستور عبدالملك اين شد كه تمام خواصّ و نزديكان عبداللَّه زبير را كه در زندانند اخته كن و سپس اسم هاى آنان را يك به يك بنويس.
با وصول نامه، حجّاج بن يوسف اين عمل غير انسانى را تحت عنوان دستور خليفه به موقع اجرا گذارد. تمام زندانيان را ناقص العضو كرد و همه آنان را با اخته كردن از زندگى طبيعى محروم كرد(1).
1) جوامع الحكايات: 278.
منبع : معاويه : ج ... ص ...
بازديد امروز : 10738
بازديد ديروز : 162091
بازديد کل : 98671344
|