(7) فحّاشى هشام بن عبدالملك
(7)
فحّاشى هشام بن عبدالملك
مُجَمِّع بن يعقوب انصارى گويد: هشام به مردى از خنيدگان دشنام داد. مرد گفت: تو جانشين خدا در روى زمينى! شرم نمى دارى كه مرا دشنام دهى؟!
هشام را شرم فروگرفت.
گفت: از من كينه بكش.
مرد گفت: آنگاه نابخردى چون تو باشم.
هشام گفت: تاوانى از دارايى من بستان.
گفت: پشيزى نمى ستانم.
گفت: آن را به خدا ببخش.
گفت: نخست آن را به خداوند و سپس به تو بخشيدم.
هشام از شرم سر فرود افكند و گفت: به خدا كه ديگر هرگز چنين كارى نكنم.(2753)
2753) تاريخ كامل ابن اثير: 3115/7.
منبع: معاویه ج ... ص ...
بازدید : 2078
بازديد امروز : 76247
بازديد ديروز : 300669
بازديد کل : 110844267
|