امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(3) آگاهى امويان و عباسيان از حوادث آينده، چگونه بوده است؟

(3)

آگاهى امويان و عباسيان از حوادث آينده، چگونه بوده است؟

   در اين‏جا يك سئوال اساسى مطرح است و آن اين ‏كه بر فرض پيشگويى امويان وعبّاسيان درباره حوادث آينده درست باشد، منشأ علم و آگاهى آنان چيست؟ بنى ‏اميّه‏ از كجا مى ‏دانستند كه به زودى حكومت از دست آنان به در خواهد رفت و بنى ‏هاشم‏ به زودى به حكومت خواهند رسيد و اوّلين كسى كه از آنان به حكومت مى‏رسد «عبداللَّه» نام دارد؟ چرا امويان بنى‏هاشم را از ازدواج با بنى حارث بن كعب منع‏ مى‏ كردند؟ امويان از كجا مى ‏دانستند كه مادر اوّلين خليفه هاشمى زن حارثى است؟ نيز بنى‏هاشم از كجا آگاهى داشتند كه به زودى به حكومت خواهند رسيد و آن ‏قدرحكومت خواهند كرد تا آن ‏كه غلامان آن‏ها به حكومت برسند؟ بنى‏ هاشم و بنى ‏اميّه‏ اوصاف اوّلين خليفه هاشمى را از كجا به دست آورده بودند؟

   مسلّم است كه امويان و عبّاسيان از غيب آگاه نبوده ‏اند، پس از كجا به اين امور آگاهى داشته ‏اند؟!

   در اين باره رواياتى از امام باقر و امام صادق ‏عليهما السلام در دست است كه منشأ آگاهى‏ امويان و عبّاسيان از حوادث آينده را به محمّد بن حنفيّه مى ‏رساند(1581).  مضمون ‏روايات چنين است:

   پس از شهادت حضرت اميرالمؤمنين على‏عليه السلام، محمّد بن حنفيّه نزد برادران خود، امام حسن و امام حسين‏ عليهما السلام آمده و ميراث پدر خواست. به او فرمودند: تو مى‏ دانى كه ‏پدرمان مالى باقى نگذاشته است.

   وى گفت: من مال نمى ‏خواهم، از علم پدر چيزى مى ‏خواهم.

   امام حسن به امام حسين‏ عليهما السلام فرمود: برادر، او برادر ما است چيزى از علم پدر به ‏او بده.

   پس كتاب زردى (صحيفه صفرا) را به او دادند كه اگر او را بر بيش از آن آگاه‏ مى كردند، هلاك مى ‏شد. در آن كتاب، دانش پرچم‏هاى سياه خراسان، نشانه‏ هاى آن، زمان و چگونگى برآمدن آن‏ها بود و اين ‏كه كدام ‏يك از قبايل عرب ياران آنانند و نيز نام و اوصاف رهبران قيام و اوصاف سرداران و پيروان آن‏ها در آن كتاب به شرح آمده ‏بود.

   حضرت اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام ابن عبّاس را كمى از جريان آگاه كرده بود، ولى‏ محمّد بن حنفيّه با دست يافتن به كتاب، پرده از ماجرا برداشت و حقيقت امر به ‏تفصيل به ابن عبّاس خبر داد. همچنين آگاهى ‏هايى كه در اين مورد به بنى‏ اميّه رسيده‏بود از طرف محمّد بن حنفيّه بود، ولى او ابن عبّاس را بيشتر از امويان آگاه كرده بود.

   اين كتاب نزد محمّد بن حنفيّه بود تا آن‏كه هنگام مرگ آن را به پسرش ابوهاشم‏ سپرد و ابوهاشم نيز به هنگام مرگ اين كتاب و تمام اسرار دعوتش را به محمّد بن على ‏بن عبداللَّه سپرد و تمام پيروان و سران سازمان دعوت را نيز به پيروى از او سفارش كرد.

   محمّد بن على نيز به گاه مرگ اين كتاب را به پسر و جانشين خود ابراهيم امام سپرد و او آن را به سفّاح داده و اين كتاب منشأ علم آل عبّاس به حوادث آينده بود.

   بنى ‏هاشم به ويژه فرزندان امام حسين ‏عليه السلام و به خصوص ائمّه بزرگوار شيعه نيز ازاين امور آگاه بودند. عبّاسيان هر آنچه از آينده، مانند آنچه راجع به سرنوشت قحطبه، بكير، ابومسلم و ابوسلمه مى ‏گفتند، از اين كتاب بود.

   چون عبداللَّه بن عبّاس و محمّد بن حنفيّه را از آن جهت كه با امام حسين‏ عليه السلام نرفته ‏بود سرزنش كردند، در پاسخ گفتند: ما مى‏ دانيم چه كسانى با او قيام مى‏ كنند و درركابش شهيد مى ‏شوند. نام آنان و نام پدرانشان را مى‏ دانيم. محمّد بن حنفيّه گفت: نام‏ من جزو آنان نيست چگونه با او به عراق بروم(1582).(1583)


1581) اخبار الدولة: 185 - 184، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 149 - 148/7.

1582) كتاب محمّد بن الحنفيّه (على الهاشمى): 68.

1583) عبّاسيان از بعثت تا خلافت: 83 .

 

منبع: معاویه ج ... ص ...

 

بازدید : 1797
بازديد امروز : 193388
بازديد ديروز : 250790
بازديد کل : 173297288
بازديد کل : 128862831