امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
كلام حضرت امام رضا عليه السلام درباره خطبه حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير

كلام حضرت امام رضا عليه السلام

درباره خطبه حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير

فيّاض بن محمّد طوسى در سال 259 هجرى در سنّ نود سالگى در شهر طوس ‏روايت كرده است كه در روز غدير شرفياب محضر حضرت علىّ بن موسى الرضا عليه السلام ‏شدم، عدّه ‏اى از ياران خاصّ ايشان در خدمتش بودند، امام‏ عليه السلام آن‏ها را براى افطار نگه‏ داشته بود و خوراك و گندم و لباس و هدايا حتّى انگشتر و كفش براى خانواده ‏هاى ‏آنان فرستاده بود، و احوال ايشان و اطرافيان ديگر را تغيير داده بود و وسيله‏ هاى‏ جديدى براى اينكه به عنوان عيدى بدهند بود و وسيله ‏هايى كه از قبل براى عيدى‏ دادن رسم بود نيز وجود داشت، و آن حضرت پيوسته فضيلت آن روز و پيشينه آن را بيان مى‏كرد كه بخشى از سخنان ايشان چنين بود:

پدرم حضرت موسى بن جعفر، از پدرش امام صادق، و او از پدرش امام باقر، و اواز پدرش امام سجّاد، و او از پدرش امام حسين ‏عليهم السلام روايت كرد:

در سال‏هاى حكومت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، يك سال روز جمعه با عيد غدير مقارن‏ گشته بود، آن حضرت پنج ساعت كه از آن روز گذشت بر فراز منبر رفت و خدا راحمد و ثنا و ستايش نمود؛ ستايشى كه مانند آن را كسى نشنيده بود، وتمجيدى كرد كه كسى غير از او چنين تمجيدى نكرده بود، و پس از آن، سخنانى فرمود كه آنچه از آن سخنان محفوظ مانده، چنين است:

ستايش سزاوار خداوندى است كه ستايش را بدون آنكه نيازى به ستايشگرانش ‏داشته باشد راهى از راههاى اعتراف به الوهيّت و ربوبيّت و يكتائى خويش، ووسيله ‏اى براى افزودن رحمتش، و راهى براى جويندگان فضل و احسانش قرارداد، و حقيقت اعتراف را به اينكه او منعِم است بر آفريدگانش در باطن لفظ پنهان داشت گرچه بزرگ باشد.

و گواهى مى‏ دهم كه خدائى جز خداوند يكتا نيست و شريكى ندارد، آنگونه ‏گواهى كه از اخلاص باطنى سرچشمه گرفته و زبان به آن گويا گشته، عبارتى راكه از صداقت نهانى برآمده است كه او آفريننده، به وجود آورنده، صورت ‏آفرين ‏است، برايش نام‏هائى نيكو است، همانند او چيزى نيست؛ زيرا هر چيزى از اراده و خواست او پديد آمده ‏اند و لذا هيچگونه شباهتى با پديدآورنده ندارد.

و گواهى مى‏ دهم كه محمّد بنده و فرستاده او است، او را در عالم ذر و قبل ازآفرينش جهان از روى علم و آگاهى بر ديگر امّت‏ها برگزيد و ويژگى داد و او با همنوعانش همانند نيست، او را به عنوان فرمان‏ دهنده و بازدارنده از طرف‏ خودش انتخاب كرد و در هر كجاى عالم جانشين خود ساخت؛ زيرا خداوند قابل‏ مشاهده نيست، ديدگان او را نمى ‏بينند و خطورات فكر و انديشه او را در بر نمى ‏گيرند و گمان‏هاى پنهان و پوشيده در اسرار نمى توانند برايش مثالى ‏بيابند.

خدائى جز او كه پادشاهى قدرتمند است وجود ندارد، اعتراف به نبوّت ‏پيامبرش را با اعتراف به الوهيّت خويش مقرون ساخته، و او را به خاطر گرامى ‏داشت خود امتيازاتى بخشيد كه هيچ‏يك از آفريدگانش را در آن شركت ‏نداد، و تنها او شايستگى آن را دارد كه از خواصّ و اهل خلّت و دوستى ويژه ‏باشد؛ زيرا آنكه دگرگونى (تغيير در عقيده) با او آميخته گردد از خواصّ نباشد، و كسى كه دچار شك گردد شايسته خلّت و دوستى ويژه نباشد.

و مردمان را دستور داد كه بر او درود فرستند و با اين فرمان، كرامت وى را افزون ‏نمود و راهى به سوى اجابت براى دعا كننده گشود، پس خداوند بر او درود فرستد، گرامى ‏اش دارد، شرافت بخشد و بزرگ بدارد، و آنقدر افزون گرداند كه‏ پايانى برايش نباشد و براى هميشه پيوسته باشد و قطع نگردد و همانا خداوند تبارك و تعالى پس از پيامبرش - كه درود خداوند بر او و آل او باد - گروهى از خاصّان را از ميان آفريدگانش براى خويش برگزيد، آنان را به برترى خود برترى‏ بخشيد، و تا مرتبه او بالا برد، و آنان را دعوت‏ كننده حقيقى به سوى خود و راهنمايانى كه در هر دوران و زمانى به او ارشاد كنند قرار داد.

آنان را در عالم پيشين پيش از هر آفريده و پديد آمده به صورت نورهايى آفريد وآنان را به ستايش خود گويا ساخت و سپاس و تمجيد خود را به آنها الهام نمود وحجّت قرار داد بر هر كه به مالك ربوبيّت و سلطان عبوديّت اعتراف دارد، و به ‏وسيله آنان زبان كسانى را كه گنگ بود و توانائى گفتن نداشت به انواع لغت‏ها گويا ساخت تا به خداوندى او اعتراف كنند و اينكه او پديد آورنده آسمانها و زمين ‏است.

و ايشان را بر آفرينش خود گواه گرفت و آنچه از امر و فرمان خود خواست به ‏عهده ايشان نهاد، آنان را مترجم خواسته خود وزبان بيان كننده اراده‏ اش قرار داد، بندگانى كه «در گفتار بر او پيشى نمى‏ گيرند، به دستور او عمل مى‏كنند، او آنچه پيش روى آنان و آنچه پشت سر ايشان است مى ‏داند، و جز براى كسانى كه ‏او بپسندد شفاعت نمى‏ كنند و خود از ترس او هراسانند»(34).

به احكام او حكم مى‏ كنند و سنّت او را اجرا مى ‏نمايند و حدود او را برپا مى ‏دارند و آنچه واجب فرموده انجام مى ‏دهند. او آفريدگان را در مبهمات ناشنوا و درتاريكى‏ ها همچون گنگ‏ها رها نكرده است، بلكه براى آنان خردهائى قرار داده‏ كه با ظاهر ايشان آميخته و در كالبدهايشان پخش گرديده و در جان آنان استوارساخته و حواسّشان را برده آن گردانيده، پس به وسيله آن بر گوش‏ها، ديدگان، افكار و خاطره‏ ها اقرار گرفت و آنان را به وسيله آن پاى‏بند حجّتش نمود و راهش را به آنان نشان داد. وآنان را از آنچه با زبان‏هاى رسا گواهى داده به آنچه ‏پايدار ساخته در آن از قدرت و حكمتش گويا ساخته، و به وسيله آن نزد ايشان ‏بيان كرد «تا كسى كه بايد هلاك شود با دليل روشن هلاك گردد و كسى كه زنده‏ گرديده با دليلى واضح زنده باشد و خداوند بدون ترديد شنوا و دانا است»(35).

اى گروه مؤمنان؛ امروز خداوند تبارك و تعالى دو عيد بزرگ ارزشمند را براى‏ شما فراهم آورده است؛ دو عيدى كه هر كدامش جز به ديگرى استوار نمى ‏ماند تا آنكه كار نيكو و لطف خود را نزد شما كامل گرداند و شما را به راه رشدش آگاه ‏نمايد و پيرو آثار روشن جويندگان به نور هدايتش فرمايد، و شما را در راه ‏اعتدالش راه برد، و بخشش گوارايش را بر شما فراوان كند، پس جمعه را هنگام ‏تجمّع و گردآمدن قرار داد و بسوى آن فراخواند تا آنچه پيش از آن بوده پاك‏ گرداند و آنچه كاسبى‏ هاى بد از آن جمعه تا اين جمعه ايجاد كرده از آلودگى، شستشو دهد، و يادآور مؤمنان و بيانگر بيم و هراس پرواپيشگان باشد، و ثواب وپاداش اعمال را در آن دوچندان مقدارى كه براى اهل طاعت خود در پيش از آن‏ مى ‏بخشد قرار داده است، و آن را ناتمام قرار داده مگر با انجام دادن آنچه به آن ‏امر فرموده و خوددارى كردن از آنچه نهى كرده و بازداشته، و گردن نهادن به ‏اطاعتش در آنچه به سوى آن فراخوانده و تشويق نموده است. و او توحيدش راجز با اعتراف به نبوّت پيامبرش نمى ‏پذيرد، و هيچ دينى را جز با پذيرش ولايت ‏آن كس كه به ولايت او فرمان داده قبول نمى كند. و اسباب طاعتش جز با چنگ‏زدن به دست ‏آويزهاى او و دست‏ آويزهاى اهل ولايتش فراهم نمى ‏گردد.

پس خداوند در روز غدير (روزى كه به خاطر گرماى زياد آن، زير درختان بزرگ ‏يا چادر بزرگى گرد آمده بودند) بر پيامبرش - كه درود خدا بر او و آل او باد - نازل‏ فرمود آنچه بيانگر خواست و اراده او در مورد خالصان و برگزيدگانش بود، ودستور داد آن را ابلاغ نمايد و از اهل انحراف و نفاق بيمى به خود راه ندهد و برايش ضمانت كرد كه او را از آزار آنان حفظ فرمايد، و از باطن پنهان اهل شك ودرون اهل ارتداد و از دين ‏برگشته با رمز و اشاره پرده برداشت به گونه ‏اى كه مؤمن‏ و منافق آن را فهميد. پس روى ‏گردان رو گردانيد و آن‏كه ثابت بود بر حقّ ثابت واستوار ماند، نادانى منافقان و تعصّب خارج ‏شدگان از دين زيادتر شد، چنگ و دندان خود را تيز كردند، بر بازوها فشار آوردند، گوينده‏ اى گفت، فرياد زننده ‏اى ‏فرياد زد، و در دام افتاد آن كس كه در دام افتاد، و خارج‏ شونده از دين به خروج ‏خود ادامه داد.

گروهى با زبان بدون حقيقتى كه از ايمان سرچشمه گرفته باشد اعتراف كردند، و گروهى با زبان و ايمان راستين اقرار نمودند، و خداوند دين خود را كامل‏ گردانيد و چشمان پيامبرش - كه درود خدا بر او و آل او باد - و چشمان مؤمنان وپيروان او را روشن گردانيد، و شد آنچه بعضى از شما گواه آن بوديد و به برخى ازشما خبرش رسيد و نشانه و حجّت نيكوى خداوند بر شكيبايان كامل گرديد.

و خداوند آنچه فرعون و هامان و قارون و لشكريان ايشان بنا نهاده و اصل واساس قرار داده بودند ويران ساخت، و عدّه ‏اى پست و فرومايه از گمراهان باقى‏ ماندند كه در تباهى مردم هيچ كوتاهى نمى ‏كنند، خدا آنان را در سرزمينشان ‏هدف قرار مى ‏دهد و آثارشان را از بين مى ‏برد، و نشانه ‏هاى ايشان را از ميان ‏بر مى ‏دارد، و به زودى حسرت‏ها و تأسّف‏ها را به دنبال آنان روانه مى ‏كند و آنان‏ را به كسانى كه دست خود را به ستمكارى گشودند و گردنكشى كردند و بر دين‏ خدا توانائى يافتند تا آن را دگرگون سازند و حكم خدا را تغيير دهند ملحق ‏مى ‏سازد، و به زودى نصرت و يارى خداوند به سود محبوبش و به زيان دشمنش ‏فرا مى ‏رسد و «خداوند باريك‏ بين و آگاه است»، و كمتر از آنچه شنيديد شما را كفايت مى‏ كند و رساننده است.

پس بينديشيد - خدا شما را رحمت كند - در آنچه خداوند شما را به سوى آن فراخوانده و بر آن برانگيخته و تشويق نموده است. آهنگ راه او را بنمائيد و مسير روشن او را بپيمائيد «و از راه‏ هاى گوناگون پيروى نكنيد كه شما را از راه اصلى كه‏ راه خدا است دور كند»(36).

إنّ هذا يوم عظيم الشّأن، فيه وقع الفرج، ورُفعت الدّرج، ووضحت ‏الحجج.

وهو يوم الإيضاح والإفصاح عن المقام الصُّراح، ويوم كمال الدّين، ويوم ‏العهد المعهود، ويوم الشّاهد والمشهود، ويوم تبيان العقود عن النّفاق ‏والجُحود، ويوم البيان عن حقايق الإيمان، ويوم دَحْر الشّيطان، ويوم ‏البُرهان.

هذا يوم الفَصل الّذي كنتم تُوعدون، هذا يوم الملإ الأعلى الّذي أنتم عنه ‏معرضون، هذا يوم الإرشاد، ويوم مِحْنة العباد، ويوم الدّليل على الرّوّاد.

هذا يوم أبدى خفايا الصّدور ومضمرات الاُمور، هذا يوم النّصوص على ‏أهل الخصوص.

هذا يوم شيث، هذا يوم إدريس، هذا يوم يوشع، هذا يوم شمعون، هذايوم الأمن المأمون.

هذا يوم إظهار المصون من المكنون، هذا يوم إبلاء السّرائر.

بدون ترديد امروز روزى است كه شأن آن عظيم است و موقعيّت‏هاى خطيرى دارد، در آن گشايش اتّفاق افتاد، درجه‏ ها و مراتب بالا برده شد، و حجّت‏ها واضح وآشكار گرديد.

امروز روز واضح ساختن و پرده برداشتن از مقام پاك امامت است، روز كامل شدن ‏دين است، روز آن عهدى است كه از دير زمان بسته شده، روز گواه و گواه گرفته ‏شده‏ است، روز آشكارشدن پيمان‏ها و قراردادهايى است كه از روى نفاق و انكار حقايق‏ بسته شده، روز بيان حقيقت ايمان است، روز راندن و دور كردن شيطان و روز دليل ‏روشن و آشكار است.

امروز روز جداسازى است كه شما وعده داده مى‏ شديد، امروز روز خبر بزرگ ‏است كه شما از آن روى برمى‏ گردانيد، روز ارشاد و راهنمايى است، روز آزمايش ‏بندگان است، روز دليل بر جستجوگران و ره‏پويان است.

امروز روز ظاهرشدن پنهانى ‏هاى سينه ‏ها و كارهاى پوشيده است، روز نصّ وتصريح صريح بر اهل شايستگى و خاصّان است.

امروز روز «شيث» است، روز «ادريس»  است، روز «هود» است، روز «يوشع» است، روز «شمعون» است، (كنايه از اين‏كه روز تعيين وصىّ و جانشين است).

امروز روز امنى است كه ايمن شده، روز ظاهر كردن چيزى است كه مصون ومحفوظ مانده از پنهانى ‏ها، روز پرده برداشتن از رازها و اسرار است.

پس امام ‏عليه السلام پيوسته مى ‏فرمود: امروز روزِ، امروز روزِ... تا آن‏كه فرمود:

پس خدا را مراقب خود بدانيد و از او پروا كنيد و كلام او را بشنويد و فرمانش را اطاعت كنيد و از مكر و حيله پرهيز كنيد و با او نيرنگ نزنيد، و درون خود را تفتيش كنيد و فساد نكنيد، و با توحيد و يكتا دانستن او و اطاعت از آنكه دستور به اطاعت او داده به خدا تقرّب جوئيد «و به دست‏ آويزهاى كافران چنگ نزنيد» و به گمراهى متمايل نشويد تا با پيروى از آنانكه خود گمراهند و مردمان را به‏ گمراهى مى‏ كشانند از راه رشد و هدايت دور و به بيراهه دچار شويد.

خداوند فرموده است - كه گوينده ‏اى ارجمند است - در مورد گروهى كه آنان را در كتابش با مذمّت و سرزنش ياد كرده است كه گفتند:

«إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَكُبَرآءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلاَ × رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ ‏الْعَذابِ وَالْعَنْهُمْ  لَعْناً كَبيراً».(37)

ما اطاعت كرديم سروران و بزرگان خود را و آن‏ها ما را گمراه ساختند × پروردگارا؛ آنان را دوچندان عذاب كن و مورد لعن فراوان خويش قرار بده.

و خداوند تبارك و تعالى فرمود: هنگامى كه در ميان آتش احتجاج مى ‏كنند، اشخاص ضعيفِ ناتوان به مستكبرين و زورگويان مى ‏گويند: ما پيرو شما بوديم، آيا اكنون مى ‏توانيد چيزى از عذاب خدا را از ما دور كنيد؟ گويند: اگر خدا ما راهدايت مى‏كرد ما هم به شما راه را نشان مى ‏داديم.

آيا مى‏ دانيد استكبار چيست؟ استكبار؛ رها كردن طاعت كسى است كه به ‏اطاعت او فرمان داده شده‏ ايد، و بزرگى كردن بر كسى است كه به پيروى او فراخوانده شده ‏ايد، و قرآن زياد در اين مورد سخن مى‏ گويد، اگر شخص ‏انديشمند در آن بينديشد او را از بدى باز مى دارد و پند مى‏ دهد.

اى مؤمنان؛ بدانيد خداوند عزيز و بلندمرتبه فرموده است:

«إِنَّ اللَّهَ يُحِّبُ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِهِ صَفّاً كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ».(38)

بدون ترديد خداوند دوست دارد كسانى را كه در راه او به پيكار صف مى‏ كشند كه ‏گويا بنائى آهنين هستند.

آيا مى‏دانيد «راه خدا» چيست و چه كسى «راه او» است؟ و چه كسى صراط او وطريق او است؟

أنا صراط اللَّه الّذي من لم يَسلكْه بطاعة اللَّه فيه هُوي به إلى النّار، وأنا سبيله الّذي نصبني للإتّباع بعد نبيّه صلّى اللَّه عليه وآله. أنا قسيم الجنّة والنّار، وأنا حجّة اللَّه على الفجّار ونور الأنوار.

من صراط خدا هستم كه اگر كسى به خاطر اطاعت خدا آن را  نپيمايد در آتش ‏سرنگون گردد. و من راه او هستم كه براى پيروى كردن مردم پس از پيامبرش - كه ‏درود خدا بر او و آل او باد - مرا منصوب كرد. من تقسيم ‏كننده بهشت و دوزخم، ومن حجّت خدا بر بدكاران و نيكوكارانم، و روشنى‏ بخش نورها هستم.

پس از خواب غفلت بيدار شويد و پيش از فرارسيدن مرگ به كاركردن شتاب‏ كنيد و به سوى آمرزش پروردگارتان پيشى بگيريد، پيش از آنكه ديوارى زده ‏شود كه باطن آن و داخلش رحمت و ظاهر آن و خارجش عذاب باشد (ميان ‏مؤمنان و منافقان اين ديوار زده مى‏ شود؛ يك ‏طرف آن كه داخل آن است‏ مؤمنان و طرف ديگرش منافقان هستند). پس هر چه ندا كنيد كسى نداى شما را نشنود و هر چه ضجّه زنيد و ناله و فرياد برآوريد كسى به ناله‏ هاى شما اعتنا نكند، و پيش از آن‏كه استغاثه كنيد و كسى  به داد شما نرسد به اطاعت ‏ها و انجام‏ دستورات الهى شتاب كنيد، پيش از آن‏كه وقت از دست برود و از بين برنده ‏لذّت‏ها - يعنى مرگ - به سراغتان آيد كه ديگر هيچ راه گريزى و هيچ چاره ‏اى‏ براى رهائى نباشد.

خداى شما را رحمت كند پس از پايان يافتن اين تجمّع و گردهم‏آئى با توسعه ‏دادن بر اهل و عيال خود و نيكى كردن به برادرانتان آن‏ها را ديدار كنيد و شكر پروردگار را به خاطر نعمت‏ هائى كه به شما بخشيده بجاى آوريد، گردهم ‏آئيد خداوند پراكندگى شما را برطرف كند، و به يكديگر نيكى كنيد خداوند اُنس و الفت شما را زياد گرداند، و نعمت‏هاى الهى را به يكديگر هديه كنيد همانطور كه خداوند پاداش گوارائى كه چندين برابر عيدهاى پيش از آن و بعد ازآن است به شما عطا كند، و اين عطا و بخشش الهى تنها مخصوص امروز و مثل ‏امروز است، نيكى كردن در آن، مال را بارور مى ‏سازد و به عمر شما مى ‏افزايد، ومهر و محبّت و دلسوزى داشتن به يكديگر باعث جلب رحمت خدا و لطف او مى‏ گردد، پس خودتان شادمان باشيد و برادران خود را با لباس نيكو و بوى‏خوش و طعام دادن شاد گردانيد.

و از آنچه در توان داريد و جود و بخشش كردن از آنچه برايتان موجود است ‏امكاناتى براى برادرانتان و اهل و عيالتان فراهم آوريد. گشاده‏ روئى را در ميان‏ خود آشكار سازيد و يكديگر را با چهره خندان و شادمان ملاقات كنيد و سپاسگزار خداوند باشيد بر آنچه به شما مرحمت فرموده است و كسانى را كه‏ اميد و آرزوى خير نسبت به شما دارند با خير بيشتر ديدار كنيد، و با ناتوانان درخوردنى‏ هاى‏تان و آنچه در توان داريد به مقدار امكان خويش هميارى نمائيد، يك درهم كه امروز در راه خدا انفاق كنيد معادل صد هزار درهم پاداش دارد و اگر خدا بخواهد بر آن پاداش مى ‏افزايد، و روزه امروز از امورى است كه خداوندتبارك و تعالى مردم را به آن فراخوانده، و پاداش بزرگى براى آن به عهده گرفته‏ است تا آنجا كه اگر بنده ‏اى از بندگان به عنوان مثال از آغاز دنيا تا انتهاى آن ‏روزها را روزه بدارد و شب‏ها را به شب‏زنده‏دارى سپرى كند به مرتبه آن كسى كه‏ امروز را مخلصانه روزه بگيرد نمى ‏رسد.

كسى كه ابتداءً (يعنى بدون تقاضا) برادر مؤمنش را مساعدت نمايد و از روى ‏ميل به او نيكى كند و به او وام دهد پاداش كسى را دارد كه امروز را روزه گرفته وشب آن را به عبادت پرداخته است و كسى كه مؤمنى را در شام روز غدير افطارى ‏دهد گويا فئامى را و فئامى را و... ( ده مرتبه آن را تكرار فرمود) افطارى داده ‏است.

شخصى برخاست و عرض كرد: اى امير مؤمنان؛ «فئام» چيست؟

امام ‏عليه السلام فرمود: صد هزار پيامبر و صدّيق و شهيد است، پس چگونه خواهد بود پاداش كسى كه گروهى از مردان و زمان مؤمن را افطارى دهد؟ و من ضامنم نزد خداوند كه او را از كفر و فقر امان دهد، و اگر در همان شب يا همان روز يا روز بعد از آن تا عيد غدير آينده بميرد و كبيره‏ اى مرتكب نشده باشد، پس پاداش او برخداوند تبارك و تعالى است.

و كسى كه وام بگيرد براى برادرانش و آنان را كمك كند، من ضامنم كه اگر خداوند او را باقى بدارد آن را بپردازد، و اگر خدا جان او را گرفت من عهده ‏دار آن ‏باشم.

زمانى كه يكديگر را ملاقات مى ‏كنيد همراه سلام كردن مصافحه كنيد (دست دردست يكديگر بگذاريد) و انعام دادن را امروز آسان بگيريد.

و اين مطالب را بايد افراد جامعه به آنان‏كه غايبند و آنان كه گواهند به كسانى كه ‏جدا و دور هستند برسانند، و بايد توانگر بر فقير، و نيرومند بر ناتوان لطف وعنايت داشته باشد، رسول خدا - كه درود بر او و آل او باد - مرا به آن فرمان داده ‏است.

سپس آن حضرت، خطبه جمعه را شروع كرد و نماز جمعه ‏اش را نماز عيد قرار داد، و پس از نماز با فرزندان و شيعيانش به منزل حضرت ابومحمّد امام حسن ‏مجتبى ‏عليه السلام رفتند و غذائى را كه آماده كرده بودند تناول نمودند و پس از آن، ثروتمند و فقير آنان با هدايا و جوائز به سوى اهل و عيال خويش بازگشتند.(39)

   نويسنده كتاب «النشر والطىّ» نقل كرده است: حضرت امام رضا عليه السلام فرمود:

آن‏گاه كه روز قيامت فرا مى‏ رسد، چهار روز همانند عروس به سوى حجله، به‏ درگاه الهى برده مى ‏شوند.

عرض شد: اين روزها كدامند؟

فرمود: روز عيد قربان، روز عيد فطر، روز جمعه و روز عيد غدير و به راستى كه ‏عيد غدير در مقايسه با عيد قربان، فطر و جمعه همانند ماه در ميان ستارگان ‏مى ‏درخشد.

روز غدير، همان روزى است كه خداوند، ابراهيم خليل را از آتش نجات داد و آن ‏حضرت آن روز را براى سپاسگزارى از خدا، روزه گرفت و همان روزى است كه ‏خداوند دين خود را - به واسطه تعيين پيامبر، امير مؤمنان على‏ عليهما السلام را به عنوان‏ جانشين خود - كامل گردانيد و فضيلت و جانشينى او را تبيين كرد و آن حضرت ‏اين روز را روزه گرفت.

روز غدير، روز كمال و روز به خاك ماليده شدن شيطان و روزى است كه اعمال ‏شيعيان و دوستداران خاندان حضرت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم مورد پذيرش قرار مى ‏گيرند و همان روزى است كه خداوند به اعمال مخالفان روى آورده و آن را همانند گرد پراكنده، نابود مى‏ كند.

و همان روزى است كه خداوند به حضرت جبرئيل‏ عليه السلام دستور داد كه تخت‏ كرامت الهى را در مقابل بيت المعمور بگذارد و در اين روز جبرئيل ‏عليه السلام آن را بلند مى‏ كند و همه فرشتگان از همه آسمان‏ها به سوى آن گرد مى ‏آيند و حضرت ‏محمّد صلى الله عليه وآله وسلم را ستوده و براى شيعيان امير مؤمنان و ديگر ائمّه‏ عليهم السلام ودوستداران آنان از فرزندان آدم‏ عليه السلام طلب آمرزش مى‏ كنند.

و همان روزى است كه خداوند به فرشتگان گرامى كه اعمال بندگان را مى ‏نويسند، دستور مى ‏دهند كه تا سه روز بعد از عيد غدير دست از نوشتن ‏گناهان دوستداران و شيعيان اهل بيت بردارند و به خاطر كرامت محمّد و على و امامان ديگر عليهم السلام هيچ يك از خطاهاى آنان را ننويسند.

و همان روزى است كه خداوند آن را ويژه محمّد و آل محمّد و نزديكان آنان ‏قرار داده است و همان روزى است كه خداوند منزلت هر كس را كه در آن به ‏عبادت بپردازد و بر اهل خانواده و خويشتن و برادرانش توسعه دهد، بالا برده و او را از آتش جهنّم نجات مى ‏بخشد و همان روزى است كه خداوند از تلاش ‏شيعيان در آن روز سپاسگزارى نموده و گناهانشان را بخشيده و اعمالشان را مى ‏پذيرد.

روز غدير، روز زدودن اندوه و ريختن بار گناه، روز پاداش و عطا، روز گسترش ‏دانش، روز بشارت و بزرگ‏ترين عيد و روزى است كه دعا در آن مستجاب ‏مى ‏گردد.

روز غدير، روز جايگاه عظيم، روز پوشيدن جامه ‏هاى [هاى زيبا] و بركندن‏ جامه ‏هاى سياه و روزى است كه [ولايت] در آن شرط شد. روز غدير، روز برطرف شدن اندوه ‏ها و چشم ‏پوشى از شيعيان گناهكار امير مؤمنان ‏عليه السلام، روز پيشتازى و روزى است كه در آن بايد بر محمّد و آل محمّد بسيار صلوات ‏فرستاد.

روز غدير؛ روز خشنودى، روز عيد اهل بيت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم، روز قبولى اعمال، روز زياده‏خواهى [از خداوند]، روز استراحت مؤمنان، روز معامله و دوستى ونيل به رحمت الهى، روز تزكيه و خودسازى، روز ترك گناهان به ويژه گناهان‏ كبيره و روز عبادت و افطارى دادن به روزه‏ داران است؛ زيرا هر كس در اين روز به ‏روزه دار مؤمنى افطارى دهد، همانند آن است كه «فِئام فئام» نفر را افطارى داده‏ باشد، تا اين‏كه ده «فئام» را برشمرد.

سپس فرمود: آيا مى ‏دانيد «فئام» يعنى چه؟

عرض شد: خير.

فرمود: يعنى صد هزار نفر. همچنين روز غدير، روز تهنيت و تبريك گفتن شما به يكديگر است. بنابراين، هرگاه مؤمنى در اين روز با برادر مؤمن خود برخورد كرد، بگويد:

اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذي جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّكينَ بِوِلايَةِ أَميرِ الْمُؤْمِنينَ‏ وَالْأَئِمَّةِ عليهم السلام.

ستايش خدا را كه ما را از چنگ ‏زنندگان به ولايت امير مؤمنان و ديگر امامان عليهم السلام قرار داد.

نيز امروز، روز تبسّم در برخورد با مؤمنان است. بنابراين، هر كس در روز غدير هنگام برخورد با برادر مؤمن خود به روى او تبسّم كند، خداوند در روز قيامت با نظر رحمت به او مى‏ نگرد و هزار حاجت او را برآورده مى‏ كند و قصرى از مرواريد سپيد در بهشت براى او بنا مى ‏نهد و روى او را برافروخته و زيبا مى ‏گرداند.

و روز غدير، روز آرايش است. بنابراين، هر كس براى روز غدير خود را بيارايد، خداوند همه خطاهاى او - اعمّ از كوچك و بزرگ - را مى ‏آمرزد و فرشتگانى را به‏ سوى او گسيل مى‏ دارد كه تا روز عيد غدير سال آينده اعمال نيك فراوان براى او بنويسند و درجات او را بالا مى ‏برند، به طورى كه اگر بميرد، شهيد و اگر زنده ‏بماند، نيكبخت به شمار مى ‏آيد.

و هر كس در اين روز مؤمنى را اطعام كند، مانند آن است كه همه پيامبران و صدّيقان را روزى داده باشد و هر كس به ديدار مؤمنى برود، خداوند در قبر او هفتاد نور وارد مى ‏كند و نيز قبر او را توسعه مى ‏دهد و در هر روز هفتاد هزار فرشته در قبر به ديدار او آمده و به او بشارت بهشت را مى‏ دهند.

در روز غدير بود كه خداوند، ولايت خود را بر همه اهل آسمان‏هاى هفتگانه ‏عرضه كرد و اهل آسمان هفتم به پذيرش آن از همه پيشى گرفتند و در اثر آن، عرش بدان آراسته شد، آن‏گاه اهل آسمان زيرين به پذيرش آن شتافتند و دراثر آن به ستارگان آراسته شد.

سپس ولايت بر زمين‏ها عرضه گرديد و «مكّه» به پذيرش آن شتافت و در اثر آن‏به «كعبه» آراسته شد، سپس «مدينه» به پذيرش آن شتافت و در اثر آن به وجود محمّد مصطفى‏ صلى الله عليه وآله وسلم آراسته شد، سپس «كوفه» به پذيرش آن شتافت و در اثر آن به وجود امير مؤمنان‏ عليه السلام آراسته شد.

بعد ولايت بر كوه‏ ها عرضه شد و اوّلين كوه ‏هايى كه بدان اقرار كردند، سه كوه‏ بودند: كوه عقيق، كوه فيروزه و كوه ياقوت كه در اثر اعتراف  به آن، كوه‏ هاى اين‏ جواهرات و اين جواهرات، بهترين جواهرات گرديدند، سپس كوه ‏هاى ديگر به‏ پذيرش آن شتافتند و در اثر آن معدن طلا و نقره گرديدند و هر كوهى كه بدان ‏اعتراف نكرد و آن را نپذيرفت، بى ‏حاصل گرديد.

نيز در اين روز بود كه ولايت بر آب‏ها عرضه شد و هر آبى كه آن را پذيرفت، شيرين گرديد و هر آبى كه انكار كرد، شور و تلخ گرديد.

و نيز بر گياهان عرضه شد و هر گياهى كه آن را پذيرفت، شيرين و گوارا گرديد وهر گياه نپذيرفت، تلخ گرديد.

سپس بر پرندگان عرضه گرديد و هر پرنده ‏اى كه آن را پذيرفت، صدايش بلند و رسا گرديد و هر پرنده ‏اى كه آن را انكار كرد، لال و ناگويا گرديد.

مثَل مؤمنان در پذيرش ولايت امير مؤمنان در روز غدير خم، همانند ماجراى ‏سجده فرشتگان در برابر حضرت آدم‏ عليه السلام بود، چنان‏كه مثَل انكار ولايت اميرمؤمنان در روز غدير همانند انكار ابليس بود و در اين روز بود كه آيه «الْيَوْمَ ‏أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ»(40) نازل شد.

خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نكرده مگر آن‏كه روز بعثت او در نزد او همانند روز غدير بوده است و حرمت آن را شناسانده است؛ زيرا كه وصىّ و جانشين‏ بعد از آن پيامبر را در آن روز براى امّت او تعيين كرده است.(41)


34) «لايَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ × يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَما خَلْفَهُمْ وَلايَشْفَعُونَ إِلّا لِمَنِ ارْتَضى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ ‏مُشْفِقُونَ». «سوره انبياء، آيه 27 و 28»

35) «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَميعٌ عَليمٌ». «سوره انفال، آيه 42»

36) «وَلاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ». «سوره انعام، آيه 153»

37) سوره احزاب، آيه 67 و 68.

38) سوره صفّ، آيه 4.

39) مصباح المتهجّد: 752، اقبال الأعمال: 773، المصباح: 919.

40) سوره مائده، آيه 3: «امروز دين شما را كامل كردم».

41) ترجمه كامل اقبال الأعمال: 356/2.  

 

    بازدید : 7497
    بازديد امروز : 11252
    بازديد ديروز : 93671
    بازديد کل : 136154490
    بازديد کل : 93927526