حکم قتل افراد شوری
عمر دربارۀ افراد شوری تصریح کرده است که این افراد سزاوارترین افراد برای خلافت هستند. او با اینکه به این مطلب تصریح کرده است می گوید اگر آن ها تا سه روز موافقت بر فردی نکردند همۀ آن ها را بکشند. آیا این دیکتاتوری به تمام معنی نیست. تعیین وقت کردن برای افرادی که همۀ آن ها به گمان عمر سزاوار خلافت هستند و دستور به کشتن آن ها اگر از وقت تعیین شدۀ آن ها بگذرد ، برای همگان واضح است که دلالت بر استبداد طلبی و دیکتاتور بودن عمر است، او می توانست بگوید: این افراد هر چه زودتر فرد لایق تر به گمان خود را ، انتخاب کنند، بدون آنکه تحدید وقت نموده و سه روز را برای این کار معیّن کند.
این نکته که دستور عمر حتماً باید سه روزه انجام شود و در زمان بیشتر انجام نشود وگرنه آن ها باید کشته شوند، دلیل واضح بر استبداد و دیکتاتور بودن اوست آیا اگر این کار که سه روز برای آن انجام شده سه روز و نیم می شد، باید شش نفر که به گمان او همۀ آن ها برای خلافت شایسته بودند کشته شوند؟!
در صورتی که عمر نه تنها به ریختن خون شش نفر از کسانی که به نظر او سزاوار خلافت بودند راضی بوده، بلکه به آن دستور داده است، با سایر ملّت چگونه رفتاری داشت است.
دقّت در زندگی عمر برای همگان روشن می سازد که عمر تا چه روش دیکتاتوری و استبدادی را بالاخص برای غیر عرب و همچنین برای زنان اعمال کرده است.
دقّت در این مطلب لازم است که دستور عمر به کشتن شش نفر افراد شورای یک تحدید محض نبوده است، بلکه او واقعاً دستور قتل آنان را صادر کرده بود و جالب توجّه است که نحوۀ کشتن آن ها را نیز به عبدالله دستور داده بوده است که پنجاه نفر شمشیر به دست به افرادی که در شوری شرکت دارند و همه غیر مسلّح بودند، حمله کرده و آنان را به قتل برسانند.
بازديد امروز : 44465
بازديد ديروز : 100033
بازديد کل : 135019676
|