نيز پيشگوئى ديگر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام
به نقل «الغارات»
در كتاب «الغارات» مى نويسد: حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام هر روز در جائى در مسجد بزرگ كوفه مى نشستند و بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب به تسبيح مشغول مى شدند، و بعد از اينكه خورشيد طلوع مى كرد، بالاى منبر مى رفتند و انگشتان خود را به كف دست خويش مى زدند، و مى فرمودند:
فقط كوفه مانده است كه فرمان من در آن جارى مى باشد. و فرمودند:
لعمر أبيك الخير ياعمرو إنّني على وضر من ذا الإناء قليل
در حديث ديگرى آمده كه آن حضرت فرمودند:
اى كوفه؛ اكنون فقط تو را دارم، كاش تو هم نبودى كه با طوفان هاى خود ما را ناراحت كنى. زشت باد چهره ات اى كوفه.
و بعد دنبال سخنان خود را گرفتند و فرمودند:
اى مردم؛ بسر بن ارطاة بر يمن ظاهر شده و اينك عبيداللَّه بن عبّاس وسعيد بن نمران آمده اند.
من مى نگرم كه آن قوم با اتّحاد و اجتماعى كه دارند، پيروز خواهند شد و باطل غلبه خواهد كرد؛ ولى شما از حقّ خود پراكنده مى باشيد. آن جماعت از رهبر خود اطاعت مى كنند ولى شما سخنان امام خود را گوش نمى دهيد، آن ها امانت ها را حفظ مى كنند ولى شما در امانت خيانت مى كنيد.
من فلان شخص را ولايت دادم و او خيانت كرد، و مال و غنائم مسلمانان را برداشت و به طرف معاويه رفت. ديگرى را حاكم كردم، او هم مانند وى خيانت كرد. اينك اطمينان ندارم يك تازيانه نزد شما به امانت بگذارم.
در تابستان به شما مى گويم به جهاد برويد مى گوئيد: اكنون هوا گرم است، بگذاريد گرما پايان گيرد. و هر گاه در زمستان امر مى كنم به جنگ برويد، مى گوئيد: اكنون سرد است بگذاريد تا سرما تمام شود.
بارخدايا؛ من آن ها را خسته كردم و آن ها هم مرا خسته كردند، بهتر از آن ها را به من بده و بدتر از من را بر آن ها مسلّط گردان. دل آن ها را آب كن؛ همان گونه كه نمك در آب حل مى گردد.
حارث بن سليمان گويد: اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمودند:
اين قوم بر شما غلبه خواهند كرد؛ براى اينكه شما پراكنده هستيد و از حقّ خود دفاع نمى كنيد، امّا آن ها در باطل خود اتّحاد دارند. هر گاه امامى در ميان شما بود كه در ميان مردم به عدالت رفتار مى كرد و همه را در تقسيم يكسان مى ديد ازاو اطاعت كنيد و به سخنان او گوش دهيد.
مردم نظم و انتظام پيدا نمى كنند مگر اينكه امامى داشته باشند، خواه آن امام خوش عمل باشد و يا بدعمل؛ اگر نيكوكار باشد هم براى خودش خوب است و هم براى مردم؛ اگر هم بدكار باشد مؤمن در آن حكومت به عبادت خدا مشغول مى گردد، و فاجر هم تا هنگامى كه براى او معيّن شده كار مى كند.
اى مردم؛ بعد از رفتن من شما را امر مى كنند كه مرا سبّ كنيد و از من برائت حاصل كنيد؛ هر كس بخواهد مرا سب كند مانعى ندارد، ولى از من برائت حاصل نكنيد؛ زيرا دين من اسلام است.
ابوعبدالرحمان سلمى گويد: مردم باهم برخورد كردند و يكديگر را سرزنش نمودند و شيعيان با همديگر به گفتگو مشغول شدند و أشراف و بزرگان باهم به مشاوره پرداختند و بعد خدمت اميرالمؤمنين على عليه السلام رسيدند و اظهار داشتند:يا اميرالمؤمنين؛ شخصى را معيّن كنيد و لشكرى همراه او بفرستيد تا او را از پا درآورند، و بعد هم هر چه فرمان مى دهى اطاعت مى كنيم و عملى كه موجب ناراحتى شما گردد از ما صادر نخواهد شد.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمودند:
من شخصى را دنبال اين مرد فرستاده ام، او مراجعت نخواهد كرد مگر اينكه يكى از آنها ديگرى را بكشد و يا او را از آن سرزمين بيرون كند، اكنون شما استقامت به خرج دهيد و سخنان مرا گوش دهيد و خود را براى جنگ با شاميان آماده سازيد.
در اين هنگام سعيد بن قيس همدانى برخواست و گفت: يا اميرالمؤمنين؛ به خداوند سوگند؛ اگر ما را به طرف قسطنطنيّه و يا روم پياده بفرستيد، و حقوق و مزايا هم به ما ندهيد، من و قوم من با شما مخالفت نخواهيم كرد.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمودند:
راست مى گوئيد، خداوند شما را جزاى خير دهد.
بعد از اين، زياد بن خصفه و وعلة بن مخدوع برخاستند و گفتند: يا اميرالمؤمنين؛ ما شيعيان تو هستيم و فرمان تو راگوش مى دهيم و با شما مخالفتى نداريم. فرمودند:
آرى؛ شما راست مى گوئيد و اكنون خود را براى رفتن به شام آماده كنيد.
مردم هم اطاعت خود را اعلام كردند و فرمودند:
مردى را معرّفى كنيد تا از ناحيه سواد عراق، مردم را براى جنگ دعوت كند.
سعيد بن قيس گفت: به خداوند براى اين كار جنگجوى عرب و كسى كه از شما كاملاً دفاع مى كند و به دشمنانت سختگير هست معرّفى مى كنم.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمودند: آن شخص كيست؟
گفتند: معقل بن قيس رياحى.
فرمودند: درست است. اميرالمؤمنين عليه السلام او را احضار كردند و به طرف سواد كوفه فرستادند. او هنوز برنگشته بود كه اميرالمؤمنين على عليه السلام به شهادت رسيدند.(401)
401) الغارات و شرح اعلام آن: 333.
بازديد امروز : 182341
بازديد ديروز : 300908
بازديد کل : 122072299
|