Imam Shadiq As: seandainya Zaman itu aku alami maka seluruh hari dalam hidupku akan berkhidmat kepadanya (Imam Mahdi As
سخن گفتن به زبان ديگر

    سخن گفتن به زبان ديگر

    يكى از اين مأمورين قتل ، يك اسپانيايى بود و هنگامى كه اين مرد بالش را روى دهان و بينى او مى‏ فشرد ، «پتر» به زبان اسپانيايى - زبانى كه تا آن لحظه حتّى يكى كلمه آن را نمى ‏دانست فرياد كشيد : كومو - آبودرو - دار - لاموئرنه !

    مرد اسپانيايى بالش را كنار كشيد و گفت : «حيرت‏ انگيز است ! اين مرد به من مى‏ گويد : تو از كشتن من مى‏ ترسى ! و درست در همين لحظه من به اين مسأله فكر مى‏ كردم» .

    مدّتى در سكوت گذشت و سرانجام پارتيزان اسپانيايى دست او را فشرد وگفت : حالا من حرف‏هاى شما را باور مى ‏كنم ، امّا نبايد مرا ملامت كنيد ، آخر چطور ممكن است چنين نيروى عجيبى را قبول كرد ؟

    با اين همه در همان لحظات «پتر» كه داستانش وى را در همۀ بيمارستان مشهور كرده بود احساس مى‏ كرد كه به زودى يك انسان استثنايى خواهد شد ، حالا او ديگر از اين حسّ ششم نمى ‏ترسد بلكه مى‏ خواهد به كمك اين حسّ زندگى خود را تأمين كند . وقتى به خانواده‏ اش برگشت ، اعضاى خانواده تقريباً او را نشناختند و مادرش گفت : پسرم متفكّر شده است ! خود «پتر» مى‏ گويد : نمى ‏توانيد شكنجه‏ اى را كه من كشيده‏ ام و همين حالا هم مى‏ كشم دريابيد .

    وقتى همسايه‏ اى به من تملّق مى‏ گفت : من در مغز او مى‏ خواندم كه دروغ مى‏ گويد ، فهميدم كه حتّى مادرم ، برادرم و خواهرانم خيلى چيزها را از من مخفى مى‏ كنند، ديگر كسى نمى ‏توانست به من دروغ بگويد و همين امر كه من دروغ آدم‏ها را كشف مى‏ كردم ، مرا رنج مى ‏داد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

    Mengunjungi : 8442
    Pengunjung hari ini : 113567
    Total Pengunjung : 226086
    Total Pengunjung : 147343604
    Total Pengunjung : 101030079