73 - كيفيّت نوشتن نامه به محضر امام عصر عجّل اللَّه فرجه
عباراتى را كه در پى مى آيد در كاغذى نوشته و آن را بر روى قبر يكى از امامان عليهم السلام مى افكنى .
يا آن را بسته و مهر كن و در ميان گِل پاكى كه ساخته اى قرار ده ؛ سپس آن را در جوى آب يا چاهى عميق يا بركه آبى بينداز كه نامه به محضر مقدّس امام عصر ارواحنافداه خواهد رسيد و آن حضرت، خودش عهده دار برآوردن خواسته ات مى گردد.
كيفيّت نوشتن نامه بدين صورت است :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
كَتَبْتُ يا مَوْلايَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْكَ مُسْتَغيثاً ، وَشَكَوْتُ ما نَزَلَ بي مُسْتَجيراً بِاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ، ثُمَّ بِكَ مِنْ أَمْرٍ قَدْ دَهَمَني ، وَأَشْغَلَ قَلْبي ، وَأَطالَ فِكْري ، وَسَلَبَني بَعْضَ لُبّي ، وَغَيَّرَ خَطيرَ نِعْمَةِ اللَّهِ عِنْدي ، أَسْلَمَني عِنْدَ تَخَيُّلِ وُرُودِهِ الْخَليلُ ، وَتَبَرَّأَ مِنّي عِنْدَ تَرائي إِقْبالِهِ إِلَيَّ الْحَميمُ ، وَعَجَزَتْ عَنْ دِفاعِهِ حيلَتي ، وَخانَني في تَحَمُّلِهِ صَبْري وَقُوَّتي .
فَلَجَأْتُ فيهِ إِلَيْكَ ، وَتَوَكَّلْتُ فِي الْمَسْأَلَةِ للَّهِِ جَلَّ ثَناؤُهُ عَلَيْهِ وَعَلَيْكَ في دِفاعِهِ عَنّي ، عِلْماً بِمَكانِكَ مِنَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ ، وَلِيِّ التَّدْبيرِ وَمالِكِ الْاُمُورِ ، وَاثِقاً بِكَ فِي الْمُسارَعَةِ فِي الشَّفاعَةِ إِلَيْهِ جَلَّ ثَناؤُهُ في أَمْري ، مُتَيَقِّناً لِإِجابَتِهِ تَبارَكَ وَتَعالى إِيَّاكَ بِإِعْطائي سُؤْلي .
وَأَنْتَ يا مَوْلايَ جَديرٌ بِتَحْقيقِ ظَنّي ، وَتَصْديقِ أَمَلي فيكَ ، في أَمْرِ كَذا وَكَذا (در اين قسمت حاجت نوشته شود) ، فيما لا طاقَةَ لي بِحَمْلِهِ ، وَلا صَبْرَ لي عَلَيْهِ ، وَ إِنْ كُنْتُ مُسْتَحِقّاً لَهُ وَلِأَضْعافِهِ بِقَبيحِ أَفْعالي ، وَتَفْريطي فِي الْواجِباتِ الَّتي للَّهِِ عَزَّوَجَلَّ ، فَأَغِثْني يا مَوْلايَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْكَ عِنْدَ اللَّهْفِ ، وَقَدِّمِ الْمَسْأَلَةَ للَّهِِ عَزَّوَجَلَّ في أَمْري ، قَبْلَ حُلُولِ التَّلَفِ ، وَشَماتَةِ الْأَعْداءِ ، فَبِكَ بُسِطَتِ النِّعْمَةُ عَلَيَّ .
وَاسْأَلِ اللَّهَ جَلَّ جَلالُهُ لي نَصْراً عَزيزاً ، وَفَتْحاً قَريباً ، فيهِ بُلُوغُ الْآمالِ ، وَخَيْرُ الْمَبادي ، وَخَواتيمُ الْأَعْمالِ ، وَالْأَمْنُ مِنَ الْمَخاوِفِ كُلِّها في كُلِّ حالٍ ، إِنَّهُ جَلَّ ثَناؤُهُ لِما يَشاءُ فَعَّالٌ ، وَهُوَ حَسْبي وَنِعْمَ الْوَكيلُ فِي الْمَبْدَءِ وَالْمَآلِ .
به نام خداوند بخشنده مهربان
اى مولاى من - كه درود خدا بر تو باد - به پيشگاه مقدّست مى نويسم در حالى كه تو را به فرياد مىطلبم؛ و به تو از مشكلى كه برايم پيش آمده شِكوه و شكايت مىنمايم در حالى كه به خداوند و تو پناه آورده ام؛ از مصيبتى كه تحمّلش براى من مشكل است و قلبم را به خود واداشته است ، و انديشه ام در موردش به درازا كشيده است، و مقدارى از عقل و خرد مرا زايل گردانده، و نعمت ارزشمندى را كه خدا به من داده است دگرگون ساخته است . هنگام گمان ورود اين مشكل، دوست صميمى من، مرا واگذاشت، و خويشاوند صميمى من نيز وقتى متوجّه شد اين مشكل در راه است از من بيزارى جست . چاره جويى هاى من در مقابله با اين گرفتارى راه به جايى نبرده است، و بردبارى و نيروى من قادر به تحمّل آن نيست و به وظيفه خود عمل نكرده است .
بدين سان، چاره اى نديدم جز آن كه به سرعت به آستان مقدّست پناه آورم، و براى درخواست از خداوند - كه ستايش شكوهمند، از آن اوست - به خداوند و همچنين به حضرتت توكّل كردم تا اين گرفتارى را از من دور كنيد . اين گفتارهاى من، از (روى بى دقّتى نيست؛ بلكه) علم دارم به جايگاه باعظمت تو نزد خداوندى كه پروردگارِ جهانيان است صاحب تدبير و مالك همه امور است . در اين حالات روحانى به تو اطمينان دارم و اميدوارم كه براى شفاعت نزد خداوند - كه ستايش او شكوهمند باد - در مورد انجام كارهاى مربوطه به من شتاب مى كنى؛ و از سويى نيز يقين و اعتقاد دارم كه خداوند - كه مرتبه اش والا و مبارك است - درخواست تو را با برآورده كردن درخواست من اجابت مى فرمايد.
اى سرور و سالار من؛ خودت نيز آن قدر بزرگوار و سزاوار هستى كه مطمئن هستم گمانم را محقّق مىسازى و آرزويم را به واقعيّت پيوند مى دهى در مورد اين كارها . . . ، كه برايم سخت شده است و ديگر طاقت تحمّل آنها را ندارم، و شكيبم در اين موارد تمام شده است ؛ البتّه به خوبى مى دانم كه همه اين مشكلات، حقّ من است و سزاوار چند برابرش نيز هستم؛ چرا كه كارهاى زشت من، و كوتاهى و كندى در انجام واجباتى كه براى خداوند - شكوهمند بزرگ - است نتيجه اى جز اين مشكلات دربرنخواهد داشت . اى سرور و آقاى من؛ - كه درود خداوند نثارت باد - با اين همه، در اين دلسوختگى و اندوه به فريادم برس، و در پيشگاه الهى درخواست انجام كارهاى من و برطرفشدن مشكلم را تقديم كن، و زودتر اين كار را انجام بده؛ پيش از آن كه تلفاتى به بار آيد، و دشمنان به مسخرگى و شماتت من بپردازند؛ زيرا، تنها به خاطر توست كه اين همه نعمت بر من گسترده شده است .
نيز، از خداوند - شكوهمند - درخواست كن كه يارى بزرگ و ارزشمند، و فتح و پيروزى نزديك و سريع خود را نصيب من فرمايد؛ به گونه اى كه به آرزوهايم برسم و آغاز و پايان كارها نيز به نيكى باشد؛ و در هر حال از تمام ترسناكها در امان باشم . اعتقادم بر اين است كه خداوند - كه ستايشش شكوهمند باد - هر چه بخواهد به طور كامل انجام مىدهد؛ و كفايتگر من و وكيل نيكوى من نيز در دنيا و آخرت ، تنها خداست .
پس از آماده شدن نامه ، به طرف جوى آب يا بركه (يا چاه) مىروى و يكى از چهار نايب خاصّ حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه يعنى: جناب عثمان بن سعيد، پسرش محمّد بن عثمان، حسين بن روح نوبختى، و علىّ بن محمد سمرى قدس سرهم (كه راههاى دستيابى و واسطه ما به آن حضرت هستند) را انتخاب مى كنى و با اين عبارات او را صدا زده و مى گويى :
يا فُلانَ بْنَ فُلانٍ سَلامٌ عَلَيْكَ ، أَشْهَدُ أَنَّ وَفاتَكَ في سَبيلِ اللَّهِ ، وَأَنَّكَ حَيٌّ عِنْدَ اللَّهِ مَرْزُوقٌ ، وَقَدْ خاطَبْتُكَ في حَياتِكَ الَّتي لَكَ عِنْدَ اللَّهِ جَلَّ وَعَزَّ ، وَهذِهِ رُقْعَتي وَحاجَتي إِلى مَوْلانا عَلَيْهِ السَّلامُ ، فَسَلِّمْها إِلَيْهِ ، فَأَنْتَ الثِّقَةُ الْأَمينُ .
اى (فلان فرزند فلان)؛ سلام و درود بر تو. گواهى مى دهم كه درگذشت تو در راه خدا بوده، و اينك تو نزد خداوند زنده هستى و روزى خاصّ او را دريافت مى كنى. و بدينسان، من در حياتى كه نزد خدا دارى تو را مخاطب قرار مى دهم، و اين نامه و عريضه و درخواستِ حاجت من به سرورمان حضرت مهدى است كه درود خدا بر او و آل او باد ، پس آن را به حضرتش تسليم كن . به راستى كه تو مورد اطمينان و امانتدار هستى .
آن گاه نامه را در جوى آب يا درون چاه يا بركه بينداز كه به خواست خداوند ، خواسته ات برآورده خواهد شد .(6)
ناگفته نماند : علاّمه مجلسى رحمه الله پس از اين عبارت افزوده است :
در اين حالات روحانى ، در انديشه ات اين گونه باشد كه نامه را به دست آن حضرت تسليم كرده اى ؛ زيرا ، نامه به دست مباركش مى رسد و به خواست خدا ، حاجت و خواسته برآورده مى شود .(7)
محدّث نورىرحمه الله فرموده است : از اين روايت شريف استفاده مى شود كه اين چهار بزرگوار، كه در زمان غيبت صغرى و اوليّه امام زمان ارواحنا فداه به عنوان واسطه بين امام و شيعيانش بودند و خواسته ها و نامه ها را عرضه مى داشتند و پاسخها و نامه هاى آن امام عزيز را نيز به صاحبانش مى رساندند ؛ در زمان غيبت طولانى و كبراى امام زمان ارواحنا فداه نيز در ركاب گرامى و ارزشمند آن حضرت هستند و اين مقام (واسطه بودن) را هنوز در اختيار دارند .
و نيز از اين روايت شريف برمى آيد كه سفره احسان، بخشش، بزرگوارى، كرم، لطف و نعمت امام زمان ارواحنا فداه در سراسر كره زمين براى هر پريشان ناتوان ، و نيز براى هر گم گشته سرگردان و هر حيرت زده نا آگاه و گناهكار حيران گسترده و در دسترس است .
اين درگاه الهى براى همه باز و گشوده است و اين هدايت و دستگيرى فراگير براى همه وجود دارد . البتّه ، به شرط صداقت ، اضطرار ، نياز ، تصميم و اراده ، صفاى درون ، اخلاص و بىغل و غش بودن فراهم است .
وقتى كه شخص نا آگاه و نادان از او درخواست و التماس كند كه به علم و دانش او دست يابد ، و خود را گمگشته و سرگردان ببيند ، مسلّم است كه آن بزرگوار او را به سرمنزل و راه اصلى مى رساند ، و اگر بيمار باشد ، لباس سلامتى را بر تنش مى پوشاند . چنان كه از داستانهايى كه پيشتر نقل كرديم برمى آيد .
نتيجه اى كه در اين جا مقصود است آن است كه امام بزرگوار ، حضرت صاحب الأمر ارواحنا فداه در بين بندگان حضور دارد و به شيعيان و نيز ساير افرادى كه تحت حكومت او هستند نظاره مى كند، و قدرت و توان برطرف كردن بلاها را دارد، و از رازها و امور پنهانى آگاه است.(8)
6) المصباح : 531 ، البلد الأمين : 227 ، منهاج العارفين : 448 .
7) بحار الأنوار : 30/94 .
8) نجم الثاقب : 790 .
بازديد امروز : 33397
بازديد ديروز : 49573
بازديد کل : 133219746
|