پيشگوئى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم
دربارهٔ محمّد بن ابى بكر و جريان شهادت ايشان
در ايّامى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در مدينه بودند، ابوبكر به يكى از جنگها اعزام شده بود، اسماء بنت عميس - كه همسرش بود - خواب ديد گويى ابوبكر موهاى سر و ريش خود را حنا بسته و جامه سپيد بر تن دارد. او پيش عايشه آمد و خواب خود را براى او نقل كرد.
عايشه گفت: اگر خوابت درست باشد ابوبكر كشته شده است. خضاب او خون و جامه سفيدش كفن اوست و گريست.
در همين حال كه عايشه مى گريست، پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم وارد شد و پرسيد:
چه چيزى او را به گريه وا داشته است؟
گفتند: اى رسول خدا؛ كسى او را به گريه نينداخته است، خوابى كه اسماء درباره ابوبكر ديده است، سبب گريه عايشه شد و چون خواب را براى آن حضرت نقل كردند، فرمود:
چنان نيست كه عايشه تعبير كرده است، بلكه ابوبكر به سلامت باز مى گردد و اسماء را مى بيند و اسماء به پسرى حامله مى شود كه نامش را محمّد خواهد گذاشت و خداوند او را مايه خشم كافران و منافقان قرار مى دهد.(458)
اين جريان را در كتاب «الغارات» با اندكى تفاوت نقل كرده است.
ابواسحاق گويد: هنگامى كه اسماء بنت عميس مادر محمّد از شهادت فرزندش اطّلاع يافت و از آنچه بر سر او آورده بودند، آگاه شد، حزن خود را آشكار نكرد، و در دل همواره اندوه و غم داشت. او هنگامى كه به طرف مسجد خود مى رفت، از سينه هايش خون جارى شد.
ابواسماعيل كثير النواء گويد: ابوبكر براى شركت در يكى از جنگها از مدينه بيرون شده بود، اسماء بنت عميس زوجه او در خواب ديد ابوبكر سر و صورتش را با حنا خضاب كرده و لباس هاى سفيدى در بر نموده است. او نزد عايشه آمد و جريان خواب خودش را براى او نقل كرد.
عايشه گفت: اگر خوابت درست باشد، ابوبكر كشته شده است. خضاب علامت خون مى باشد و جامه هايش نشان كفن است، عايشه در اين حال گريان خدمت حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم آمد. رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم پرسيد: عايشه؛ چرا گريه مى كنى؟ آنها جريان خواب اسماء را نقل كردند. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند:
تعبير عايشه درست نيست، ابوبكر به سلامتى مراجعت مىكند و نزد اسماء مى آيد. اسماء بعد از اين كودكى مى آورد كه نامش را محمّد خواهند گذاشت، خداوند او را براى كافران و منافقان خشم و غضب قرار خواهد داد.
و اين غلام همان محمّد بن ابى بكر است كه در آن روز به شهادت رسيد.(459)
چنانكه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم خبر داده بود، محمّد بن ابى بكر، از ياران باوفاى اميرالمؤمنين على عليه السلام در دوران خلافتش وخار چشم دشمنان آن حضرت بود و در جنگ جمل و صفين از ياران على عليه السلام بود و تا آخرين روز حياتش در خدمت امام عليه السلام بود.
عاقبت محمّد بن ابى بكر كه از طرف امام عليه السلام حاكم مصر شده بود، به دست معاوية بن حديج - كه از سوى معاوية بن ابى سفيان و عمرو بن عاص مأمور بود تا محمّد را دستگير كنند - كشته شد.
معاوية بن حديج مردى شرور و بى رحم بود. وى پس از دستگير كردن محمّد بن ابى بكر در مصر، ابتدا او را گردن زد و سپس جسدش را در بين لاشه خر مرده اى قرار داد و آتش زد و چون اين خبر به عايشه خواهر محمّد رسيد، برايش سخت بى تابى مى كرد و پس از آن در تعقيب هر نمازى قنوت مى خواند و بر معاوية بن ابى سفيان، عمرو بن عاص و معاوية بن حديج نفرين مى كرد.
و چون خبر كشته شدن محمّد بن ابى بكر به على عليه السلام در كوفه رسيد، بسيار اندوهگين شد و چنين فرمود:
همانا مصر را تبه كاران و دوستداران جور و ستم و همانان كه مردم را از راه خدا باز مى داشتند و اسلام را به كژى مى كشاندند، گشودند. آگاه باشيد كه محمّد بن ابى بكر به شهادت رسيد. رحمت خدا بر او باد. او را در پيشگاه خداوند به حساب مى آوريم...
مدائنى گويد: به على عليه السلام گفته شد: اى اميرالمؤمنين؛ بر كشته شدن محمّد بن ابى بكر سخت بی تابى كردى؟ فرمود:
چه مانعى داشته است. او ربيب و دست پرورده من و براى پسرانم همچون برادر و من پدر او و او پسرم محسوب مى شد.(460)
458) جلوه تاريخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 228/3.
459) الغارات و شرح اعلام آن: 150.
460) اعجاز پيامبر اعظم صلى الله عليه وآله وسلم در پيشگويى از حوادث آينده: 382.
بازديد امروز : 33295
بازديد ديروز : 49573
بازديد کل : 133219645
|