رمز موفقيّت ها و راز محروميّت ها
ممكن است سئوال شود: چگونه مرحوم شيخ انصارى هر گاه اجازه مى يافت، مى توانست به منزل امام زمان ارواحنا فداه برود و با خواندن زيارت جامعه و اذن ثانوى، وارد منزل شود و با امام مهربان خويش، سخن بگويد؟
او چگونه به اين مقام راه يافته بود، ولى شاگرد آن بزرگوار كه او نيز منزل امام عصر ارواحنا فداه را ديده بود، چنين افتخارى نداشت و مرحوم شيخ به او چنين فرمود: تو ديگر آن خانه را نخواهى يافت؟!
اين سئوال مهمّى است كه پاسخ قانع كننده اى لازم دارد. متأسفانه بعضى از افراد براى اين گونه سئوالات، جواب هاى آماده و فورى دارند و در برابر اين قبيل پرسش ها فوراً پاسخ مى دهند: خدا چنين خواسته است يا خدا با بعضى از افراد - نعوذ باللَّه - قوم و خويشى دارد و هيچ گونه ارتباطى به عمل و خواستۀ مردم ندارد!
اين گونه پاسخها كه بيشتر براى شانه خالى كردن از بار مسئوليّت مى باشد، صحيح نيست. به اين جهت نه قانع كننده است و نه هيچ گاه كسى را به راهى راهنمايى مى نمايد.
ما در پاسخ اين سئوال - با توجه به فرمايشات خاندان وحى - مى گوئيم:
خداوند مهربان همۀ انسانها را به سوى تكاملِ معنوى و روحى فرا خوانده است و در دعوت عمومى خود به همۀ كسانى كه در اين راه قدم بردارند، اجر و پاداش مى دهد. همان گونه كه ميزبان، ميهمانان خويش را دعوت مى كند و در صورت شركت در مجلس، از همۀ آنان پذيرايى مى كند؛ خداوند نيز زمينۀ پيشرفت و تكامل را در انسانها ايجاد نموده و به اين گونه، آنان را به سوى تكامل دعوت كرده است . و در قرآن مجيد صريحاً فرموده است:
«وَالَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا »(13)
هر كس در راه ما كوشش كند، ما حتماً او را به راههاى خود هدايت مى كنيم.
اين وظيفۀ ميهمانان است كه دعوت خدا را پاسخ گويند و در راه تكامل روحى و پيشرفت معنوى خود، قدم بردارند.
بنابراين در انسانها زمينۀ پيشرفت و تكامل وجود دارد و آنان از اين نعمت بهرهمند هستند؛ ولى آن را بايگانى نموده و از آن استفاده نمى كنند. مانند ثروتمندان كوتاه نظرى كه به انباشته شدن هر چه بيشترِ حسابهاى پس انداز خود در بانكها خوشنودند و هيچگاه توفيق استفادۀ از آن ثروتها را پيدا نمى كنند.
براى موفقيّت بايد از زمينه ها و توانايي هاى موجود استفاده كنيد و كمبودهاى خود را نيز جبران نمائيد، تا به اهداف بزرگ خود دست يابيد.
بسيارى از افراد از نظر ذاتى، توانايى و آمادگى زيادى براى رسيدن به تكامل معنوى و روحى دارند، ولى چون كارى به اين امور ندارند؛ هيچ گونه استفاده اى از اين گونه توانايى ها نمى برند و از دنيا كوچ مى كنند و آنها را به خاك مى سپارند . همچون ثروتمندانى كه در زمانهاى گذشته ، براى حفظ ثروت خود، آنها را در دل خاك پنهان مى كردند و نه خود و نه فرزندانشان هيچ گونه بهره اى از آن اموال نمى بردند.
براى آن كه روشن شود چگونه بعضى از افراد داراى تواناييهاى روحى بيشتر و قدرت دركِ بهتر مى باشند و چگونه آن را به دست آورده اند، گفتارى را از مرحوم شيخ حرّ عاملى كه از علماء بزرگ شيعه بوده است مى آوريم؛ ايشان مى گويند:
روشن است كه ديدن و شنيدن و امثال اينها ، مستقلاً با چشم و گوش و امثال اين دو نيست، بلكه آنها وسيله اى هستند براى روح، كه روح به وسيلۀ آنها مى بيند و مى شنود و ... و چون روح انسان قوى نيست، ديدن و شنيدن او مقيّد و محدود به اين گونه اسباب مادّى در محدودۀ خاصّ است.
از اين جهت فقط مادّيات را مى بيند و از درك مسائل روحى ناتوان است؛ ولى اگر روح انسانى تقويت شود و به وسيلۀ عبادات و انجام واجبات و ترك محرّمات تقرّب به سوى خداوند پيدا نمايد، روح او قوى مى شود. وقتى روح قوى شد، قدرت استفادۀ او از مادّيات و طبيعيّات بيشتر مى شود. بنابراين با چشمش اشيائى را مى بيند كه ديگران نمى بينند و با گوشش چيزهايى را مى شنود كه ديگران نمى شنوند و ...
اين غلبه و قدرت، در افراد مختلف است؛ همان گونه كه تقرّب آنان به خداوند يكسان نيست. هر كس به وسيلۀ عبادات و مجاهدات به خداوند نزديكتر شود، حالات معنوى و روحى او قويتر مى شود و در درك امورى كه ديگران قدرت ادراك آن را با چشم و گوش و امثال اين دو ندارند، نيرومندتر مى شود.(14)
با اين بيان روشن شد كه چرا افرادى همچون مرحوم شيخ انصارى مى توانند به آن نعمت بزرگ دست يابند، ولى افراد ديگر اين قدرت و توانايى را ندارند و ديدگان آنان عاجز از ديدن اين گونه امور است.
دارا بودن حالت انتظار به معناى كامل آن، درك اين گونه امور را براى شما به ارمغان مى آورد.
ديدۀ باطن چو بينا مى شود
آنچه پنهان است، پيدا مى شود
منتظرانى كه در صراط انتظار سوخته اند و خود را ساخته اند، با فرار از هواى نفس و پرواز و ترقى روح، از تسلّط نفس خارج مى شوند و جاذبۀ نفس قدرت ندارد آنان را به سوى خود بكشاند . همان گونه كه سفينه هاى فضايى آن گاه كه از مدار زمين خارج مى شوند، جاذبۀ زمين ديگر نمى تواند آنها را به سوى خود بكشاند؛ شما نيز اگر با مرور زمان، خود را از مدار هواهاى نفسانى خارج كنيد، جاذبۀ نفس و وسوسۀ شيطان در شما تأثيرى ندارند.
ياران اهل بيت عليهم السلام همچون جناب سلمان اين گونه بودند. آنان از مدار نفس خارج شده و از قيد ماديّات رها گشتند؛ از اين رو با عالم غيب در ارتباط بودند . ولايت و قدرتى كه سلمان داشت، از اين جهت بود كه از مدار نفس خارج شده و هواهاى خود را نابود كرده بود. و ميل و ارادۀ اميرالمؤمنين عليه السلام را حاكم بر ميل و ارادۀ خود قرار داده و به اين جهت از قدرتهاى نهان و نيروهاى غيبى بهره مند بود و استفاده مى كرد.
13) سورۀ عنكبوت، آيۀ 69.
14) رجوع كنيد به فوائد الطوسيّه مرحوم شيخ حرّ عاملى : 82 .
بازديد امروز : 67962
بازديد ديروز : 221942
بازديد کل : 123215683
|