امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
رُشيد هجرى از بزرگترین اصحاب و یاران امیرالمؤمنین علیه السلام

کتاب : «امیرالمؤمنین علی علیه السلام و عصر ظهور»

 

رُشيد هجرى از بزرگترین اصحاب

و یاران امیرالمؤمنین علیه السلام

«رشيد هجرى» از اصحاب خاصّ حضرت اميرالمؤمنين علی علیه السلام بوده و در مراحل معنوى به اوج آن دست يافته بود. او پس از حضرت اميرالمؤمنين و امام حسن علیهما السلام از ياوران خاصّ امام حسين علیه السلام و باب آن حضرت شد.(1)
   حضرت اميرالمؤمنين علی علیه السلام شهادت او را به وى خبر دادند و چگونگى‏ قتل او را بيان فرمودند همان‏گونه كه شهادت بعضى ديگر از اصحاب خود را به ‏آنان خبر داده بودند.
   پس از شهادت امام حسين علیه السلام ، ابن زياد به جستجوى ياوران و اصحاب ‏آن حضرت پرداخت و در صدد قتل و نابودى آنان برآمد. به اين جهت دستور داد «رشيد» را دستگير كرده تا او را به شهادت برساند.(2)
   «رشيد» خود را مخفى كرد و در ميان مردم ظاهر نمى ‏شد. روزى «ابو اراكه» با گروهى از دوستانش نزديك درب خانه نشسته بودند. در اين هنگام «رشيد» آمد و وارد خانه «ابو اراكه» شد.
   «ابواراكه» وحشت كرده و ترسيد و در پى او روان شد و به او گفت: واى بر تو؛ سبب قتل مرا فراهم ساختى و فرزندانم را يتيم نمودى و آنان را هلاك كردى!
   «رشيد» گفت: چرا؟!
   «ابو اراكه» گفت: زيرا ابن زياد در جستجوى توست و تو وارد منزل من‏ شدى و كسانى كه با من نشسته بودند، ديدند تو وارد خانه من شدى.
   «رشيد» فرمود: هيچ يك از آنان مرا نديدند!
   «ابو اراكه» گفت: مرا مسخره مى‏ كنى! آن‏گاه او را گرفت و كتف او را بست و او را در اطاقى نموده و درب اطاق را به روى رشيد بست و به نزد دوستان خود رفت و گفت: گمان كردم پيرمردى وارد منزل من شد، شما او را نديديد؟ گفتند: ما كسى را نديديم.
   براى آن كه اطمينان پيدا كند سؤال خود را تكرار كرد، يكايك تصريح‏ كردند كه كسى را نديده ‏اند.
   ترس و وحشت «ابو اراكه» همچنان ادامه يافت و با خود گفت: شايد ديگران «رشيد» را ديده و به ابن زياد خبر داده باشند. به اين جهت به مجلس‏ ابن ‏زياد رفت تا ببيند از او چيزى مى ‏گويند يا نه؟ تا در صورتى كه آن‏ ها از اين ‏جريان باخبر شده ‏اند به آنان بگويد «رشيد» را دست بسته در خانه دربسته ‏نگه‏ داشته است و آن‏گاه او را به ابن زياد تحويل دهد.(3)
«ابو اراكه» وارد مجلس ابن زياد شد و به او سلام نمود و چون باهم سابقه ‏دوستى داشتند نزد او نشست.
در اين هنگام ناگهان «ابو اراكه» ديد «رشيد» بر قاطر او سوار شده و به سوى ‏مجلس ابن زياد مى‏ آيد! وقتى كه چشم «ابو اراكه» به وى افتاد رنگش تغيير كردو خود را باخت و يقين به هلاكت خود نمود.
«رشيد» از قاطر «ابو اراكه» پياده شد و به سوى ابن زياد رفت و به او سلام‏ نمود. ابن زياد حركت كرد و او را در بغل گرفته و بوسيد!
   آن‏گاه به احوالپرسى پرداخت و گفت: چگونه آمدى؟ دوستان وبستگانت چطورند؟ در راه به تو چه گذشت؟ و «رشيد» پاسخ داد، و پس از آن‏ كه مقدارى در نزد او نشست برخاست و رفت.
   در اين هنگام «ابو اراكه» از ابن زياد پرسيد:
   اين پيرمرد كه بود؟!
   ابن زياد گفت: او يكى از برادران ما از اهل شام مى ‏باشد كه به ديدار من‏ آمده است.
   «ابو اراكه» از مجلس ابن زياد خارج گشت و به خانه خود رفت، ديد «رشيد» با كتف بسته در اطاق دربسته قرار دارد؟!
   «ابو اراكه» به او گفت: تو كه داراى اين‏گونه علم و قدرت هستى، هرگونه خواستى عمل كن و هر گونه دوست داشتى به خانه من بيا.(4)

جريان رشيد هجرى كه يكى از صاحبان اسرار حضرت اميرالمؤمنين عليه ‏السلام نمونه ‏اى است از كسانى كه با تكامل قلب و مغز و ارشاد و راهنمايى ‏حضرت اميرالمؤمنين علی عليه السلام به قدرت ‏هاى فوق العاده دست يافته است.

حال اگر از جناب «رشيد هجرى» بپرسيد كه چگونه توانسته است به اين ‏قدرت بزرگ دست يابد و قدرت‏ هاى عظيم خفته خود را بيدار سازد؟ ايشان ‏خواهد گفت: تقرّب و محبّت شديدى كه به حضرت اميرالمؤمنين علی عليه السلام ‏داشتم و با راهنمايى ‏هاى آن حضرت به اين بيدارسازى قدرت‏ هاى خود دست ‏يافته ‏ام و به نهايت شخصيت انسانى خويش رسيده ‏ام .

جالب توجّه است كه خداوند براى اينكه مردم بپذيرند در انسان چنين ‏قدرت‏ هاى عظيمى نهفته است كه مى ‏تواند آن قدرت ‏ها را آشكار نموده و آن‏ ها را از خواب و خفته بودن بيدار ساخته و به كار اندازد .

به اين جهت در كشور شوروى كه اعتقادى به خدا و دين ندارد قدرت ‏هاى ‏نهفته ‏اى يكى از افراد را به كار مى ‏اندازد، تا همه بدانند در وجود انسان ‏نيروهاى عظيمى وجود دارد كه بايد آنها به كار اندازد اكنون به اين جريان‏ توجّه كنيد:
 


(1)  رجوع كنيد به «بحار الأنوار: 45 / 331».
(2) قنوا  دختر باعظمت جناب رشيد است كه در زمان ظهور امام عصر ارواحنا فداه به اين عالم باز مى ‏گردد، او شاهد شهادت پدرش بوده و جريان قتل او را در مجلس ابن زياد لعنه الله بيان نموده است. رجوع كنيد به «بحار الأنوار: 42 / 136».
(3) بسيارى از دوستان در آخرالزمان اينچنين هستند.
(4) بحار الأنوار: 42 / 140 از اختصاص مرحوم شيخ مفيد: 78.





 

    بازدید : 14531
    بازديد امروز : 12784
    بازديد ديروز : 18687
    بازديد کل : 128306591
    بازديد کل : 89243235