کتاب : «امیرالمؤمنین علی علیه السلام و عصر ظهور»

 

ملّت ‏هاى شمال در سال 1980

در سال 1980 ملّت‏ هاى شمال كه فقط يك چهارم ملّت ‏هاى جهان سوّم را تشكيل مى ‏دهند، 80% از توليد ناخالص جهان را به خود اختصاص دادند. امّادر جنوب، سه‏ چهارم از جمعيّت جهان صرفاً 20% از درآمد دنيا را كسب‏ كردند. از سال 1980، جهان همواره نابرابرتر شده است. جهان سوّم به واسطه‏ تجربه مستعمراتى، همواره در تجارب وام گرفتن، سرمايه گذارى و تكنولوژى، وابسته به غرب باقى مانده است. در طول چند سال گذشته، سرمايه‏ هاى فزاينده ‏اى از جنوب به شمال منتقل شده است. فقط در سال 1985 ، 74 ميليارد دلار سرمايه از جهان سوّم تحت عنوان باز پرداخت وام به‏ شمال منتقل شده است.
اين در حالى است كه جهان سوّم در همين سال صرفاً 41 ميليارد دلار وام‏ خارجى جذب كرده است كه بايد در ازاى آن 114 ميليارد دلار باز پرداخت ‏داشته باشد. اگر فرار سرمايه ‏هايى را كه از جهان سوّم و كشورهاى صادركننده ‏در غرب آسيا از طريق سود شركت ‏هاى چند مليّتى به كشورهاى شمال منتقل‏ شده است نيز در نظر بگيريم فقط در سال 1985، 240  - 230  ميليارد دلار سرمايه از كشورهاى جهان سوّم خارج شده است. باز هم اگر 65 ميليارد دلارى را كه در اثر كاهش قيمت كالاها از دست جهان سوّم خارج شده است (مطابق برآورد نشريه Economist) در نظر بگيريم، جهان سوّم صرفاً در طول ‏يكسال 300 ميليارد دلار سرمايه از دست داده است.
در سال 1986 به علّت سقوط قيمت نفت و ديگر كالاها، اوضاع وخيم ‏تر از سال قبل بود. كلّ سرمايه از دست داده شده در سال 1986 ،  400 - 300 ميليارد دلار برآورده مى ‏شود. با در نظر گرفتن اين حجم غول ‏آسا از جابجايى سرمايه ‏از جنوب به شمال، ابراز اين كه شمال به جنوب كمك بلاعوض مى ‏كند، صرفاً يك شوخى است. همه كمك‏ هاى شمال در مقايسه با اقيانوس سرمايه ‏اى كه از جنوب به سوى شمال مى ‏رود، قطره ‏اى بيش نيست. طرفه اين كه اين ‏كمك‏ هاى بلاعوض، هميشه مشروط به شرايطى هستند.(1)
 

---

(1) بحران علم مدرن: 33.