امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
مجلسى كه مورد توجّه خاصّ اهل بيت‏ عليهم السلام باشد

( اهمیّت زیارت و عزاداری)

 

مجلسى كه مورد توجّه خاصّ

اهل بيت‏ عليهم السلام باشد

يكى از علماى بزرگ تهران شبى امام حسين‏ عليه السلام را خواب ديد. ازايشان سؤال كرد كه در اين مجالس تهران، شما به كدام يك از آن‏ ها بيشتر علاقه داريد؟ فرمودند: «به همه آن ها علاقه دارم».

آن شخص حضرتش را به حضرت على اكبر عليه السلام قسم داد كه ‏موردى را ذكر كنند. فرمود:

«صابون پزخانه، كوچه خالو قنبر، درب پنجم، منزل پيرزنى است. به اين منزل خيلى علاقه دارم.»

اين مرد بزرگوار حركت كرد. آن موقع هم مثل حالا تاكسى تلفنى يا تاكسى سرويس نبود؛ پياده حركت كرد تا پيرزن را يافت. گفت: مادرجان! روضه داريد؟ گفت: بله؛ امّا از دست روضه خوان ‏ها ناراحت‏ ام. گاهى روضه‏ خوان آمده است؛ مستمع ندارم. گاهى‏ مستمع آمده است؛ روضه خوان ندارم. شما بلدى  روضه بخوانى؟ فرمود: بله. گفت: برايم روضه مى ‏خوانى؟ گفت: افتخار می ‏كنم كه‏ براى شما روضه بخوانم. پيرزن - كه نمى‏ دانست اين آقا كيست - گفت: بايد صبر كنى تا مستمع را خبر كنم. آن زن همسايه‏ ها را خبر كرد و آن عالِم هم روضه خواند.

بعد از روضه، پيرزن گفت: فردا هم مى ‏آيى؟ ايشان فرداى آن روزهم آمد و گفت: تا آخر روضه، مى آيم، افراد ديگر هم منبر مى ‏رفتند مجلس رونق گرفت و جمعيّت زيادى مى ‏آمدند.

شبى كه فردايش روز آخر مجلس توسّل اين پيرزن بود، آقا به اين ‏زن گفت: من از شما يك خواهش دارم؛ اجازه بده فردا پول ‏منبرى‏ هايت را من بدهم. يك مرتبه پيرزن شروع كرد به گريه كردن ‏و گفت: خيلى  زرنگى ؟! يك سال من در خانه مردم رخت ‏شويى‏ كرده‏ ام و كهنه و كثافت زمستان و تابستان خانه ‏ها را شسته ‏ام؛ به اين ‏اميد كه سالى ده روز، براى امام حسين ‏عليه السلام روضه دارم. شما مى ‏خواهى اين مجلس را از من بگيرى؟ من هرگز چنين اجازه‏اى به‏ شما نخواهم داد. آرى، در كوى ما شكسته دلى مى‏ خرند و بس .... (1)

____________

(1) خاطرات شصت سال خدمت گذارى در آستان اهل بيت عليهم السلام: 66.

 

 

 

 

بازدید : 3749
بازديد امروز : 0
بازديد ديروز : 31795
بازديد کل : 128532569
بازديد کل : 89356235