امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
پيشگوئى ديگر حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين باره

پيشگوئى ديگر حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام

در اين باره

   [ابن ابى الحديد در خطبه ‏اى كه با عبارت: «ولئن أمهل اللَّه الظالم فلن يفوت أخذه وهو له بالمرصاد»؛ «بر فرض كه‏ خداوند، ستمگر را مهلت دهد از فروگرفتن او هرگز بازنمى ‏ايستد و خداوند براى او در كمين است» شروع مى ‏شود، پس از توضيح‏ درباره لغات، بحث زير را مطرح كرده است:]

   اميرالمؤمنين على ‏عليه السلام سوگند مى‏ خورد كه شاميان ناگزير بر مردم عراق پيروز مى‏ شوند و اين به آن سبب نبود كه ايشان ‏بر حق و عراقيان بر باطل بوده ‏اند؛ بلكه به آن سبب بوده است كه ايشان نسبت به امير خود فرمانبردارتر بودند.

   مدار پيروزى در جنگ، بر فرمانبردارى سپاه و منظّم بودن كار آن استوار است نه اين‏كه به حقّ معتقد باشند. اگر لشكرى از لحاظ عقيده بر حق ولى داراى آراى مختلف باشند و از تدبيركننده و سالار خويش فرمانبرى نكنند در جنگ ‏كارى از آنان ساخته نخواهد بود. به همين جهت است كه فراوان مى ‏بينى كه اهل شرك بر اهل توحيد پيروز مى‏ شوند.

   آن‏گاه اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام در اين مورد نكته لطيفى نقل كرده است و مى‏ فرمايد:

عرف و عادت بر اين است كه رعيّت از جور و ستم والى بترسد و حال آن‏كه من از ستم رعيّت بر خودم بيم دارم.

   هر كس در احوال اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام در دوره خلافتش دقّت كند، مى‏ فهمد كه دست آن حضرت بسته بوده و نمى‏ توانسته به آنچه در دل دارد برسد.

   اين به آن جهت است كه كسانى‏ كه آن حضرت را به حقّ و حقيقت مى‏ شناخته ‏اند اندك بوده ‏اند و بيشتر مردم در مورد او اعتقادى را كه بايد مى‏ داشتند نداشته ‏اند و خلفايى را كه پيش از آن بزرگوار بوده ‏اند از او افضل مى‏ دانسته ‏اند، و چنين‏ مى ‏پنداشته ‏اند كه افضليّت در ترتيب خلافت است. اخلاف آنان هم از نياكان خويش تقليد مى‏ كردند و مى ‏گفتند: اگر پيشينيان به فضيلت آنان آگاه نبودند آنان را مقدّم نمى‏ داشتند و اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام را پيرو و رعيّت خلفاى پيش از خود مى‏ دانستند! بيشتر كسانى هم كه همراه آن حضرت جنگ مى ‏كردند بر مبناى تعصّب، حميّت، تكبّر و نخوت عربى بودند نه از روى عقيده و دين، و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مجبور به مداراى با ايشان بود و نمى ‏توانست آنچه را كه عقيده اوست اظهار فرمايد.(400)


400) جلوه تاريخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 370/3.

 

 

 


 

    بازدید : 10472
    بازديد امروز : 2696
    بازديد ديروز : 24593
    بازديد کل : 128783654
    بازديد کل : 89481787