امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(6) حضرت زينب كبرى علیهاالسلام

(6)

حضرت زينب كبرى علیهاالسلام

حضرت زينب كبرى علیهاالسلام بنت حضرت على بن ابی طالب علیه السلام و فاطمه زهراء علیهاالسلام ، در پنجم جمادى الاولى سال پنجم يا ششم و يا در ماه شعبان سال ششم هجرت متولد و از طرف قرين الشرف حضرت رسالت صلّی الله علیه وآله به زينب موسوم گرديد. در اسد الغابه ابن الاثير از صحابه معدود، در مشيخه صدوق از رواة حديثش دانسته و گويد هرآنچه از كلمات حضرت فاطمه علیهاالسلام را  به چندين واسطه از اسمعيل بن مهران روايت مى‏ كنم اسماعيل هم با سه واسطه از زينب بنت امير المؤمنين علیهماالسلام از فاطمه علیهاالسلام روايت می نمايد. كنيه ‏اش ام الحسن و ام كلثوم، اوصاف و لقبش فاضله و كامله و موثقه و عارفه و عقيله يا عقيله بنى هاشم و عقيله طالبيين و عابده آل على و عالمه غير معلمه و صديقه و غير اينها و اين لقب آخرى را محض امتياز از والده معظّمه اش كه لقب صديقه كبرى داشته مقيد به كلمه صغرى نموده و صديقه صغرى گويند، چنانچه اصل اسم و كنيه ‏اش را نيز محض امتياز از خواهر كهترش كه متحد الاسم و الكنيه بوده ‏اند مقيد به كبرى كرده و زينب كبرى و ام كلثوم كبرى گفته و خواهر مذكورش را زينب صغرى و ام كلثوم صغرى نامند.

زينب كبرى بزرگترين دختران حضرت على علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام می باشد كه در تحت تربيت پدر و مادر و جدّ امجد و دو برادر، داراى تمامى اخلاق فاضله، در زهد و تقوى و فصاحت و بلاغت و وفور عقل و حسن تدبير و سياست و حيا و عفّت و صبر و توكّل و تسليم و رضا و ديگر مراحل باطنيّه انسانيّه تالى پدر و مادر بود.

خطب بلاغت مشحون آن مخدّره و جرأت و جسارتى كه در منازل كربلا و مجلس يزيد و ابن زياد از آن خاتون معظّمه به بروز آمده در اثبات فضائل و كمالات ساميه‏ اش كافى است و بنظر حقيقت شريك اين نهضت محيّر العقول حسينى و رواج مرام مقدّس و خدمات دينيّه متنوعه آن حضرت می باشد. يحيى مازنى قسم می خورد كه ساليان دراز در جوار حضرت على و دخترش زينب كبرى بودم و در اين مدت متمادى اصلا قامت آن مخدّره را نديدم و صوت و صداى او را نشنيدم. هر وقتى كه اراده زيارت قبر مطهّر جدّش حضرت رسالت صلّی الله علیه وآله را داشت در دل شب از خانه بيرون مى‏ شد، حضرت على علیه السلام ‏در پيش و دو برادرش در راست و چپ وى بودند و در موقع نزديكى قبر مطهّر حضرت على علیه السلام سبقت گرفته و قنديل ها را خاموش می كرد و در جواب استفسار امام حسن علیه السلام از سبب آن،  می فرمود می ترسم كه نظر بيگانه بقامت خواهرت افتد. عادت حضرت امام حسين علیه السلام نيز آن بوده است كه هنگام ورود آن مخدّره محض از راه تعظيم و اكرام بر می ‏خاست و وى را بجاى خودش مى‏ نشانيد.

 

مسافرت هاى زينب كبرى‏ علیهاالسلام

سفر اول: از مدينه به كوفه در حضور مبارك والد معظّم و چند برادر والاگهر با اوردوى بزرگ باعظمت، در نهايت عزّت و غايت وقار و سكينه و جلالت، زير پرچم خلافت برادرش جناب محمد بن حنفيه بيدق ‏دار، شوهرش عبد الله و ديگر فرزندان جعفر طيّار و اولاد عقيل و ديگر جوانان بنى هاشم و خدم و حشم و رؤساى قبائل همراهش بوده‏ اند.

سفر دويم: از كوفه به مدينه بعد از صلح امام حسن علیه السلام و معاويه. اين سفر نيز در كمال جلالت و فخامت بوده بلكه بقول بعضى از اجلّه كمتر از اوّلى نبوده است.

سفر سيم: از مدينه بكربلا با اذن شوهرش جناب عبد الله بن جعفر طيّار، در موكب همايونى حسينى علیه السلام، باز با نهايت وقار و حشمت و عزّت و جلالت، در كجاوه ‏هاى مزيّن با حرير و ديبا كه غلامان و كنيزان و اصحاب حسينى در تحت امر او و برادران و برادرزادگان و بنى اعمام و ديگر جوانان بنى هاشم در دورش جمع، بالخصوص حضرت ابو الفضل عباس بن على علیه السلام حامل لواى حسينى كه در پاسبانى و رعايت مقامات شامخه آن عقيله بنى هاشم همه ‏گونه وظائف جانفشانى را معمول می داشته است.

سفر چهارم: از كربلا به كوفه و شام، بعد از وقعه جانسوز كربلا كه برخلاف مسافرت هاى سه ‏گانه اوّلى با بدن مرتعش، چشم گريان و دل بريان و شكسته و قلب نالان و خسته، تحت اسارت اشقيا، در دورش از يك طرف اطفال و زنان و يتيمان ناله‏ كنان، از طرف ديگر شمر و خولى و حرمله و سنان و ديگر ظالمان و غارت‏گران خيام طاهرات‏ ....(1)

_______________

(1) ریحانة الادب : 8 / 326 .

 

منبع: یادداشت های چاپ نشده شخصی ص : 1799

 

بازدید : 1566
بازديد امروز : 7078
بازديد ديروز : 19024
بازديد کل : 127562899
بازديد کل : 88853468