در انديشۀ ظهور
فكر و انديشه دربارۀ فرا رسيدن روزگار پرشكوه حكومت خاندان وحى عليهم السلام كه جهان و جهانيان را از فروغ تابناك ولايت الهى روشن نموده و همگان را با رشد و جهشِ فراگير به سوى برترينها رهنمون مى شود، بسى سرورآفرين و حياتبخش است .
روزگارى كه نشانى از فقر و تنگدستى ، زور و تزوير و پستى در صحنۀ گيتى وجود ندارد و پرچم عدالت و انسانيّت در سراسر جهان هستى به اهتزاز درمى آيد .
روزگارى كه خرسندى و خشنودى همۀ مردمان جهان را فرا مى گيرد ، به گونه اى كه هيچ گونه فرد ناراضى و ناراحت از حكومت وجود نخواهد داشت و جامعۀ بشريّت در آن زمان - از هر گروه و قبيله و از هر نژاد و ملّت - از حكومت عدلِ الهى آن حضرت خشنود و خوشحالند ، و در كمال خرسندى به حيات تازه و زندگى پيشرفتهاى كه سراسر جهان را در آن زمان فرا مى گيرد، ادامه مى دهند.
در حكومت جهانى حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه آنچنان بساط شادى گسترده مى شود كه حتّى گفتگو دربارۀ آن روزگار ، آدمى را به نشاط مى آورد و خاطره هاى رنج آور و تلخ زندگى را - اگر چه براى مدّتى كوتاه - به دست فراموشى مى سپارد .
آشنا شدن با ويژگى هاى روزگار پرشكوه ظهور ، آنچنان قلبهاى پاك طينتان و افكار انسانهاى اصيل را جذب مى نمايد كه براى فرا رسيدن آن عصر فرخنده لحظه شمارى مى كنند و با قلبى آكنده از مهر و صفا خواستار هرچه زودتر فرا رسيدن آن روزگار فرخنده از خداوند مهربان مى شوند .
زيرا مى دانند با تشكيل حكومت الهى حضرت مهدى ارواحنا فداه و با به قدرت رسيدن دولت فاطمى ، ديگر غم به خانه اى راه نخواهد يافت و اشك كودكان يتيم در دامان مادران نخواهد ريخت ، در آن زمان خون انسانهاى ستمديده ، صحنه گيتى را رنگين نخواهد نمود و كودكان بى گناه با پيكر بى روح پدران خود رو به رو نخواهند گشت . در آن زمان .....
ولى در اين زمان جامعۀ بشريّت بر اثر پيشرفت علم و تمدّنِ يك بُعدى و ركود مسايل واقعى و معنوى ، با دست خويش بدبختى و تبهكارى را براى خود فراهم ساخته است و دژخيمان زراندوز استعمارگر ، آنان را به سوى لهيب سوزان آتش رهبرى مى كنند و تهديد زورگويان جهان ، افقهاى تيرۀ بى شمارى را به روى مردمان گشوده است .
در اين دوران كيست كه خاطرى آسوده داشته باشد ؟! كيست كه راحت باشد ؟! كيست كه در كاروان اشك ، در كوه غم و در صحراى حسرت جايى نداشته باشد ؟!
آرى ؛ مقرّرات برده ساز و انگيزه هاى شوم نظامهاى طاغوتى همچنان بر مردم حكمرانى مى كند و از چشمه ساران عدالت خبرى نيست ! و كشتارهاى گروهى كه تاريخ نظير آن را سراغ ندارد به وقوع پيوسته و توده هاى انبوه بشر را در خاك و خون مى كشد .
اسفناكتر آن كه بازماندگان بر اثر كشتارهايى كه خود با چشم خويش ناظر آن بوده اند و بر اثر گرسنگى ها و سختى هاى ديگر ، دلهایشان مرده و نشاط ، آرامش و آسودگى خود را كاملاً از دست مى دهند و به سوى راه صحيحِ نجات هدايت نمى شوند ؛ امّا سرانجام سروش غيبى مردمان را به سوى نظام عدالت و آزادى فرا مى خواند .
سرانجام آن روز فرا خواهد رسيد كه مصلح بزرگ جهان از كنار كهنترين معبد تاريخ ، نواى دلنوازش را به گوش جهانيان برساند و ديدگان آزمند توده هاى محروم به سيماى پرفروغ آخرين نمايندۀ خدا روشن شود .
در آن روز نظامهاى طاغوتى كه زالوصفت خون مردم را از شريانها بيرون مى كشند ، به ديار نيستى خواهند رفت و ديگر از درياهاى خون ، بيابانهاى ظلمت و كوههاى غم خبرى نيست .
خشنودى ، خوشحالى و خرسندى كه در آن عصر همۀ مردمان جهان را فرا مى گيرد ، اختصاص به پهنۀ گيتى ندارد بلكه افراد ديگرى كه در كرات ديگر و آسمانها زندگى مى كنند ، از حكومت عدالت گستر حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه مسرور و خشنود مى باشند .
بازديد امروز : 0
بازديد ديروز : 134437
بازديد کل : 95441593
|