امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(6) پيشگوئى حضرت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام درباره مروان

(6)

پيشگوئى حضرت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام درباره مروان

واقدى نقل كرده است كه چون اميرالمؤمنين على ‏عليه السلام از جنگ جمل‏ آسوده شد، گروهى از جوانان قريش آمدند و از آن حضرت امان خواستند واين‏كه اجازه دهد با او بيعت كنند و براى اين موضوع عبداللَّه بن عبّاس را شفيع ‏قرار دادند.

   اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام شفاعت او را پذيرفت و اجازه داد به حضورش ‏آيند و چون آمدند خطاب به آنان فرمود:

افسوس بر شما گروه قريش؛ به چه جرمى با من جنگ كرديد؟ آيا ميان ‏شما به غير عدل حكمى كردم؟ يا ميان شما مالى را نابرابر بخشش ‏كردم؟ يا كسى را بر شما برگزيدم و برترى دادم؟ يا از پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم دور بودم؟ يا در راه اسلام كم و اندك متحمّل رنج شده بودم؟

گفتند: اى اميرالمؤمنين؛ ما همچون برادران يوسفيم، از ما درگذر و براى‏ما استغفار كن.

   به يكى از ايشان نگريست و پرسيد: تو كيستى؟

   گفت: مساحق پسر مخرمه‏ ام و معترف به گناه و مقرّ به لغزش، و از گناه‏ خويش توبه كردم.

اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام فرمود:

از شما درگذشتم و همه ‏تان را بخشيدم و به خدا سوگند؛ هر چند ميان‏ شما كسى است كه اگر با كف دست خويش با من بيعت كند، آن را با كفل‏ خويش درهم مى ‏شكند.

مروان بن حكم در حالى‏ كه به مردى تكيه داده بود پيش آمد. اميرالمؤمنين ‏على ‏عليه السلام پرسيد: تو را چه مى ‏شود آيا زخمى هستى؟

   گفت: آرى؛ اى اميرالمؤمنين؛ و مرگ خود را در همين زخم مى ‏بينم.

   اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام لبخند زد و فرمود:

نه به خدا سوگند؛ كه از اين زخم بر تو باكى نيست و به زودى اين امّت ازتو و فرزندانت روزى سرخ (خون ‏آلود) خواهند ديد.

   مروان بيعت كرد و برگشت.

   سپس عبدالرحمان بن حارث بن هشام جلو آمد و چون چشم ‏اميرالمؤمنين على عليه السلام به او افتاد، فرمود:

به خدا سوگند؛ اگرچه تو و خانواده‏ ات اهل صلح بوده ‏ايد و هر چند توانگريد، (در عين حال) از شما هم در مى‏ گذرم و بر من بسيار سنگين‏ آمد كه شما را همراه اين قوم ديدم و دوست مى‏داشتم اين اتّفاق بر شماواقع نمى ‏شد.

   عبدالرحمان گفت: و كار چنان شد كه نمى ‏بايست شود، و بيعت كرد وبرگشت.(1)

 


1) نبرد جمل: 248.

 

 

 

منبع: معاويه ج1 ص345

 

بازدید : 1077
بازديد امروز : 8748
بازديد ديروز : 24593
بازديد کل : 128795745
بازديد کل : 89487838