امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(2) کلام حضرت امّ کلثوم عليها السلام خطاب به عايشه و حفصه

(2)

کلام حضرت امّ کلثوم عليها السلام

خطاب به عايشه و حفصه

وقتى كه حضرت على‏ عليه السلام در ذى ‏قار توقف كرد تا از كوفه لشكر برسد، همين عايشه براى حفصه - دختر عمر - نامه ‏اى به اين صورت نوشت:

امّا بعد؛ تو را خبر مى‏ دهم: چون على از زيادى جمعيّت باخبر شد، ترسيده و در ذى‏ قار توقف نموده است، او مثل‏ اسب اشقر است، اگر جلو بيايد پايش بريده مى‏ شود، واگر به عقب برگردد كشته مى ‏شود.

پس از آن كه نامه به دست حفصه رسيد كنيزان خود را صدا زد و خواست دف بزنند و آواز بخوانند و از يكديگر بپرسند؛ چه خبر است؟! آنگاه بگويند: على در سفر است، مانند اسب اشقر، اگر جلو رود پايش را مى‏ برند، و اگر عقب‏ رود كشته مى‏ شود.

«ما الخبر؟ ما الخبر؟ علي في السفر كالفرس الأشقر، إن تقدّم عقر، وإن تأخّر نحر».

دختران قريش كه آزاد شده پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم بودند، پيش حفصه مى‏ رفتند و پای‏كوبى و شادى مى‏ كردند.

اين خبر به اُمّ كلثوم دختر على‏ عليه السلام رسيد، او روى خود را پوشانده و با جمعى از زنان بر حفصه وارد شد، و روى خود ر اباز كرد، حفصه او را شناخت و شرمنده شد.

امّ كلثوم‏ عليها السلام به او گفت: اگر تو و عايشه امروز با على‏ عليه السلام دشمنى مى‏ كنيد، قبلاً نيز با پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم دشمنى كرده ‏ايد، و خداوند آياتى در حقّ شما دو نفر نازل كرده است.

حفصه گفت: مرا كفايت كرد، خدا تو را بيامرزد، پس نامه را پاره كرده و استغفار نمود.(1)

_____________________

(1) تاريخ أميرالمؤمنين‏ عليه السلام ج 1 ص 29.

 

منبع : معاويه : ج ... ص ...

 


بازدید : 2068
بازديد امروز : 1444
بازديد ديروز : 19532
بازديد کل : 128820188
بازديد کل : 89500067