امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(5) سر بريده مروان در دامن دختر او

(5)

سر بريده مروان در دامن دختر او

   چون مروان در بوصير كشته شد، حسن بن قحطبه گفت: يكى از دختران مروان راپيش من آوريد. دخترى را پيش آوردند كه از بيم مى ‏لرزيد.

   حسن گفت: بر تو باكى نخواهد بود.

   گفت: چه بيم و باكى بزرگتر از اين‏ كه مرا سر برهنه پيش خود حاضر كرده ‏اى وحال آنكه من پيش از تو هرگز مرد نامحرى نديده‏ ام.

   حسن او را نشاند و سر مروان را بر دامن او نهاد. دختر فرياد برآورد و سخت ‏مضطرب شد. به حسن گفته شد: اين كار را براى چه كردى؟

   گفت: همان كارى را كه نسبت به زيد بن على انجام دادند انجام دادم. آن‏ها پس از اينكه او را كشتند سرش را در دامن زينب دختر علىّ بن الحسين ‏عليهما السلام قرار دادند.

   همسر مروان بن محمّد - پس از اينكه پيرزنى سالخورده شده بود به روزگار حكومت مهدى عبّاسى نزد «خيزران» آمد. زينب دختر سليمان بن على هم نزد او بود. زينب به همسر مروان گفت: سپاس خداوندى را كه نعمت شما را زايل فرمود وتو را مايه عبرت قرار داد. اى دشمن خدا؛ به ياد مى ‏آورى كه زنان ما پيش تو آمدند تا باسالار خود درباره ابراهيم بن محمّد سخن بگويى چه رفتارى با آنان كردى و چگونه ‏آنان را از پيش خود راندى؟

   او خنديد و گفت: اى دختر عمو؛ پس از آن چه چيزى از كار خداوند را نسبت به ‏من پسنديده ‏اى كه مى‏ خواهى از آن كار من تقليد كنى؟ و سپس پشت كرد و بيرون ‏رفت.(2612)


2612) جلوه تاريخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 408/3.

 

منبع: معاويه ج ... ص ...

 

بازدید : 1855
بازديد امروز : 8309
بازديد ديروز : 45443
بازديد کل : 128485599
بازديد کل : 89332749