(3)
خبر شهادت محمّد بن ابى بكر در شام و عراق
ابن مسيّب فزارى از جاسوسان اميرالمؤمنين على عليه السلام در شام بود كه ديده برهم نمى نهاد. حجّاج بن عزيّة انصارى هم با محمّد بن ابى بكر در مصر بود. حجّاج آنچه را خود ديده بود نقل كرد. فزارى هم گفت: از شام بيرون نيامده است تا هنگامى كه مژده رسانان يكى پس از ديگرى از سوى عمروعاص رسيده و مژده فتح مصر و كشته شدن محمّد بن ابى بكر را آوردند و تا اينكه سرانجام معاويه روى منبر خبر كشته شدن او را اعلام كرده است.
فزارى گفت: اى اميرالمؤمنين؛ هيچ روزى را شادتر از روزى كه در شام خبر كشته شدن محمّد به آنان رسيد نديده ام.
اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود:
امّا اندوه ما بر كشته شدن او نه تنها به اندازه شادى آنان كه چند برابر آن است.
گويد: اميرالمؤمنين على عليه السلام عبدالرحمان بن شريح را پيش مالك بن كعب فرستاد و او را از ميان راه برگرداند.
گويد: اميرالمؤمنين على عليه السلام بر محمّد بن ابى بكر چندان اندوهگين شد كه آشكارا در چهره اش نشان آن ديده مى شد و ميان مردم براى ايراد سخن برخاست و پس از ستايش و نيايش خداوند چنين فرمود:
همانا مصر را تبهكاران و دوستداران جور و ستم و همانان كه مردم را از راه خدا باز مى داشتند و اسلام را به كژى مى كشاندند گشودند. آگاه باشيد كه محمّد بن ابى بكر به شهادت رسيد. رحمت خدا بر او باد؛ او را در پيشگاه خداوند به حساب مى آوريم. همانا به خدا سوگند؛ تا آنجا كه من مى دانم او از آنان بود كه انتظار مرگ را مى كشيد و براى ثواب كار مى كرد و از چهره هر نابكار نفرت داشت وچهره مؤمن را دوست مى داشت. همانا به خدا سوگند؛ من خود را به كوتاهى وناتوانى سرزنش نمى كنم و من در كار جنگ براستى كوشا و بينايم. من همواره در جنگ پيشگام هستم و راههاى دورانديشى را به خوبى مى شناسم و با رأى صحيح قيام و از شما آشكارا فريادخواهى مى كنم و بى پرده استغاثه، ولى سخن از من نمى شنويد و فرمانم را اطاعت نمى كنيد تا كارها بدفرجام مى شود و شما مردمى هستيد كه با شما نمى توان در طلب خونى برآمد و از اندوههاى درونى كاست، پنجاه و چند شب است كه شما را به يارى دادن برادرانتان فرا مى خوانم ولى همچون شترى كه به درد ناف گرفتار شده براى من ناليديد و چنان زمينگير شديد همچون كسى كه قصد جهاد و كسب اجر و ثواب ندارد. سپس از شما لشكرى كوچك و ناتوان و پريشان فراهم آمد «كه گويى آنان را به سوى مرگ مى برند و خود مى نگرند»(1). اف بر شما باد.
و سپس از منبر فرود آمد و به خانه خود رفت.(2)
1) سوره انفال، آيه 6.
2) جلوه تاريخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 231/3.
منبع: معاويه ج ... ص ...
بازديد امروز : 79304
بازديد ديروز : 300669
بازديد کل : 110847324
|