1) خيانت اشعث بن قيس
وى در داستان گرفتن شريعه فرات از لشكر شام نقش داشت ولى از آن پس ديگرنامى از فعاليّت او در جنگ ديده نمى شود و رفتار بعدى او نيز نشان داد كه جنگ وى روى ايمان به اميرالمؤمنين عليه السلام و هدف عالى آن بزرگوار نبوده؛ بلكه روى تعصّب قوميّت و حميّتهاى عربى و قبيله گى بوده؛ چنانكه از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده كه درباره كارزار او در آن روز فرمود:
«هذا اليوم نصرنا فيه بالحمية»(40).
و او مرد منافق و بى ايمانى بوده است و مورد لعنت اميرالمؤمنين عليه السلام قرار گرفته؛چنانكه در «نهج البلاغه» آمده(41) و بر طبق روايات بسيارى، اشعث در شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام و توطئه قتل آن بزرگوار دست داشته است!
و از كسانى است كه پس از رحلت رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم از دين خارج شد و به جنگ مسلمانان آمد و در جنگ شكست خورده و اسير شد و او را به نزد ابوبكر آوردند،ولى از جُرم وى درگذشت(42) و خواهرش امّ فروه را نيز به ازدواج او در آورد(43)! - كه يكى از فرزندان او از امّ فروه همان محمّد بن اشعث يا قيس بن اشعث بود كه در كربلادر زمره لشكر عمر بن سعد و كشندگان حضرت اباعبداللَّه الحسين عليه السلام بود و دختر او نيز كه نامش جعده و همسر امام مجتبى عليه السلام بود كه - طبق بسيارى از روايات - درمسموم كردن سبط اكبر رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم نقش داشت.
ابن ابى الحديد گويد: اشعث از منافقين زمان اميرالمؤمنين عليه السلام بود و او در ميان اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام همانند عبداللَّه بن ابىّ بن ابى سلول در ميان اصحاب رسولخداصلى الله عليه وآله وسلم بود و هر كدام از آندو نفر رئيس منافقان زمان خود بودند.
اين مطلب - يعنى بى ايمانى او را به مكتب اسلام و اميرالمؤمنين عليه السلام - دشمنان نيز مى دانستند؛ چنانكه از معاويه نقل شده كه در صفين در چند مورد اين سخن را درباره اشعث بن قس گفت كه او مردى است كه جنگش به خاطر حميّت است نه ايمان(44)!
نقل شده است كه اشعث در سخنرانى خود در «ليلة الهرير» مردم را به سازش بامعاويه دعوت مى كرد و مى گفت: مردم؛ به فكر نابودى عرب، زنان و كودكان باشيد وبدانيد كه اگر ما فردا دست از جنگ بكشيم نه به خاطر ترس از جنگ و كشته شدن است؛ بلكه به خاطر نابودى عرب و تباهى حريمهاست...(45)
و جاسوسان معاويه اين سخنان را به گوش او رساندند و او با شنيدن اين سخنان به سرنيزه كردن قرآنها و آن توطئه و فاجعه ننگين تشويق شد.
بر طبق عقيده برخى از نويسندگان احتمالاً اشعث بن قيس از آغاز با عمرو بن عاص در رابطه و مشورت بود و توطئه «قرآن بر سر نيزه كردن» نتيجه توطئه مشترك آندو بوده و اين يك امر تصادفى و فكر ارتجالى عمروعاص به تنهايى نبوده است.
دكتر طه حسين در كتاب «الفتنة الكبرى» مى گويد:
هيچ بعيد نيست كه اشعث بن قيس حيله گر اهل عراق و عمروعاص مكّار وحيله گر اهل شام هر دوى آنها اين نقشه را مشتركاً كشيده و تدبير كار را بايكديگر پنهانى اينگونه كرده بودند كه دو لشكر جنگ را آغاز كنند، پس اگر اهل شام پيروز شد كه منظور حاصل شده و اگر كار به هزيمت انجاميد و نشانه هاى شكست مردم شام ظاهر گرديد قرآنها را بر سر نيزه ها كنند و بدين وسيله درلشكر عراق اختلاف انداخته و خود آنها را به جان يكديگر بيندازند...(46).
به هر صورت و هر چه بود كه اشعث بن قيس به دنبال اين توطئه فرياد صلح وسازش و تسليم در برابر لشكر شام و حكميّت قرآن را سر داد و جمع زيادى از مردم سست عقيده و ضعيفى كه از جنگ خسته شده و به دنبال چنين فرصتى مى گشتند با او هم عقيده شده و پيشنهاد صلح به اميرالمؤمنين عليه السلام دادند.
----------------------------------------
40) قاموس الرجال: 99/2.
41) نهج البلاغه، خطبه 19.
42) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 98/1، قاموس الرجال، از كتاب خلفاء ابن قتيبه نقل كرده كه ابوبكر در هنگام مرگ بر چند كار تأسّف مى خورد كه يكى اين بود كه مى گفت: اى كاش؛ روزى كه اشعث بن قيس را به اسارت نزد من آوردند او را مى كشتم؛ زيرا هيچ شرّى انجام نشد جز آنكه اشعث بدان كمك كرده.
43) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 99/1.
44) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 299/2.
45) صفّين (نصر بن مزاحم): 352.
46) الفتنة الكبرى: 89/2.
منبع : کتاب معاويه ج ... ص ...
بازديد امروز : 74838
بازديد ديروز : 307674
بازديد کل : 114329845
|