امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(7) موالى پس از مختار

(7)

موالى پس از مختار

   علاوه بر اينكه اين نصوص تاريخى، حاوى حمايت موالى از يك حركت شيعى‏ است، نشانه كثرت آن‏ها در عراق است به حدّى كه توانستند يك حكومت 16 ماهه رابر سر پا نگه دارند گرچه گروهى از عناصر اين حكومت را عربها تشكيل مى ‏دادند(702). برخورد مختار در اين مدّت با مردم، بسيار مناسب بود. و چنانكه نقل شده: «كان ‏مختار اوّل من ظهر أحسن شي‏ء سيرة وتألّفاً للنّاس»(703) و لذا توانست در دل مردم تا حدودى نفوذ كند.

   دليل ديگر نفوذ او نيز شيعى بودن جهت حركت وى بوده، او به عدّه‏ اى كه ابتدا جهت كشتن قاتلين حسين‏ عليه السلام داده بود، وفا نمود. و تا آنجا كه توانست، آنان را از بين ‏برد. بنا به گفته «ابن اعثم» و به نقل از محمّد بن اشعث او تا موقع (فرار ابن اشعث به‏ بصره) نزديك به سه هزار نفر از متّهمين به قتل حسين بن على ‏عليهما السلام را از دم تيغ ‏گذراند(704). متأسّفانه بعد از كوبيدن حركت مختار، موالى سركوب شدند. امّا به هرحال، جامعه از وجود آن‏ها نمى ‏توانست بى ‏نياز باشد. آنها نه تنها در انجام امور سخت جامعه افرادى فعّال بودند، بلكه در كارهاى علمى نيز از عربها جلو افتادند. به‏طورى كه در اواخر قرن اوّل، عموم علماى معروف شهرهاى مهمّ اسلامى از موالى ‏بودند(705).

   اين مطلب، حجّاج را سخت آزرده خاطر كرده بود تا جائى كه دستور سخت ‏گيرى ‏نسبت به موالى را صادر نمود و همانگونه كه گذشت حجّاج از اينكه آن‏ها امام‏ جماعت بوده و يا در منصب قضاوت باشند، جلوگيرى كرد. در هر صورت، حمايت ‏موالى از بنى‏ هاشم خاتمه نيافت و بعدها نيز آنها در نهضت ‏هايى كه شيعه در قرن دوّم‏ داشت، مشاركت كردند. حاميان اهل بيت ‏عليهم السلام نه تنها از ميان عربهاى بعضى از قبايل، بلكه از ناحيه موالى ايرانى و حتّى غير ايرانى بود.(706)


702) ابن اعثم مى‏نويسد: «بايع الناس من العرب والموالى» ج 6 ص 115. بيعت ابراهيم اشتر رئيس يكى از قبايل عرب ‏دليل ديگر بر همين امر است

703) طبرى: 531/4، انساب الأشراف: 229/5. و لذا گفته شده كه «أحبّه الناس حبّاً شديداً» رك: فتوح: 119/6. تا آن‏ موقع بنى ‏اميّه شديدترين فشارها را به كوفيان وارد كرده بودند و اينك رهائى از آن ‏همه فشار، آن‏ها را وا مى ‏داشت كه ‏مختار را كه اين فشار را از روى دوش آن‏ها برداشته، دوست بدارند.

704) ابن اعثم، فتوح: 138/6.

705) ابن عبدربّه، عقدالفريد: 416/3. مقدّمة علوم الحديث از حاكم نيشابورى: 197و 199. حموى مى‏نويسد: «لمّا مات عبداللَّه بن عبّاس، عبداللَّه بن الزيد، عبداللَّه بن عمرو بن العاص!! صار الفقه في جميع البلدان إلى الموالى... إلاّالمدينة. معجم البلدان: 254/2.

706) تاريخ تشيّع در ايران: 73.

 

منبع: معاویه ج ... ص ...

 

بازدید : 2167
بازديد امروز : 65608
بازديد ديروز : 300669
بازديد کل : 155026739
بازديد کل : 110833628