امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
ماجراى لوح عجيبى كه خبر ظهور امام زمان عجّل الله تعالى فرجه را به خليفه اموى داد!

   ماجراى لوح عجيبى كه خبر ظهور امام زمان عجّل الله تعالى فرجه
   را به خليفه اموى داد

طبق روايت ابن عيّاش، لوح پيدا شده در اندلس كه در زمان حضرت سليمان‏ عليه السلام ساخته ‏شده بود، خبر از ظهور حضرت قائم عجّل الله تعالى فرجه مى‏ داد.
به گزارش گروه وبگردى باشگاه خبرنگاران جوان، در مورد خبر ولادت حضرت‏ حجت عجّل الله تعالى فرجه و ظهورشان مطالب بسيار عجيبى در روايات مختلف ذكر شده است. يكى از آن مطالبى كه كمتر به آن پرداخته شده، روايت نقل شده در بحارالانوار (اثر علامه مجلسى) و مقتضب الاثر (اثر ابن عيّاش جوهرى) است. مطلبى كه‏ منسوب به عبدالملك مروان (خليفه اموى) و موسى بن نصر (فرماندار كل آفريقا وفاتح اندلس در زمان عبدالملك) و نامه‏ اى كه موسى به خليفه فرستاده است.


ماجراى لوح عجيبى كه در اندلس پيدا شد

روايت است كه موسى بن نصر در نامه ‏اى به عبدالملك نوشته بود كه در شهرى از «صفركان» در اندلس كه نقل است حضرت سليمان آن را به دست اجنه و با مس و آهن‏ مذاب شده بنا كرده، لوحى در قسمتى از ديوارِ شهر، پيدا شده كه در آن نوشته شده بود: «مردمى كه در اين جهان ناپايدار مى‏ خواهند هميشه بمانند بدانند كه اگر كسى در جهان‏ جاويد مى ‏ماند، او سليمان بن داود عليه السلام بود كه چشمه مس گداخته براى او جارى‏ گشت و به اجنه گفت: خانه ‏اى  براى من بنا كنيد كه تا روز رستاخيز سالم بمانم، آن‏ها هم كاخ ‏ساختند كه از عظمت سر به فلك مى ‏كشيد. سليمان گنج ‏هاى روى زمين را در آن پنهان ‏كرد تا روزى كشف شود، ولى‏ بالاخره سليمان مرد و در زير خاك پنهان شد.

بيشتر بخوانيد
* آيا ممكن است امام زمان عجّل الله تعالى فرجه را ببينيم و ايشان را نشناسيم؟
اين ماجرا براى اين است كه مردم بدانند زندگى دنيا فانى است و جز ذات بى زوال‏ خداوند احديت كسى باقى نيست.
(اين جريان هست) تا زمانى كه از نسل عدنان و اولاد هاشم بهترين مولود به وجود آيد و خداوند او را با نشانه ‏هاى مخصوص در نزد مردم جهان ممتاز گرداند. او اختياردارِ مردم روى زمين است و جانشينان او نيز چنين هستند. آن ‏ها پيشوايان دوازده گانه و حجت پروردگارند تا زمانى كه قائم آن‏ ها به فرمان خداوند قيام كند و اين هنگامى است ‏كه او را از آسمان به نام صدا زنند.»

 

واكنش عبدالملك و مخفى كردن سرّ لوح عجيب

روايت است كه بعد از اين كه عبدالملك اين روايت را خواند بسيار در فكر فرو رفت و از شهاب زُهرى (از فقهاى تابعين اصحاب پيغمبر خاتم‏ صلى الله عليه وآله و از نزديكان به حضرت‏ سجاد عليه السلام « كه در مجلس حضور داشت، پرسيد: «درباره اين موضوع چه مى ‏گويى؟»
زهرى گفت: «چنان مى‏ بينم و چنين پندارم كه جماعتى از جن نگهبان شهر مزبور بوده و نمى‏ گذاشتند كسى به آنجا دست يابد!»
عبدالملك پرسيد: «راجع به كسى كه او را از آسمان به نام صدا كنند، اطلاعى دارى؟»
زهرى گفت: «يا اميرالمومنين، اين موضوع را ناشنيده بگير.»
عبدالملك گفت: «آنچه شنيده‏ اى بگو.»
زهرى گفت: «على بن حسين‏ عليهما السلام به من خبر داده كه اين شخص مهدى عجّل الله تعالى ‏فرجه از فرزندان فاطمه دختر پيغمبر است.»
عبدالملك مروان روى ترش كرد و گفت: «شما هر دو دروغ مى‏ گوييد. اين مردى از ما (بنى اميه) است.»
زهرى گفت: «من آن را از على بن حسين ‏عليهما السلام نقل كردم؛ اگر مى‏ خواهى از وى جويا شو.»
عبدالملك بعد از شنيدن سخن زهرى، خشمگين شد و گفت: «من احتياج به پرسش از اولاد ابوتراب (حضرت على‏ عليه السلام) ندارم. «خليفه اموى سپس رو به زهرى كرد و گفت:» اى زهرى! آنچه را گفتى مخفى‏ بدار. مبادا كسى  آن را از تو بشنود.» (1)

___________________________________________
(1) مهدى موعود (ترجمه جلد سيزدهم بحارالأنوار / علامه مجلسى)، ترجمه على‏ دوانى، دارالكتب الاسلاميه، 1366.

 

بازدید : 29594
بازديد امروز : 0
بازديد ديروز : 22376
بازديد کل : 127593494
بازديد کل : 88868766