معاويه نمونۀ بارز دشمنان اسلام
آشنا شدن با تاريخ و شناختن افرادى كه به حكومت رسيدهاند براى ما روشن مىسازد كه گاهى يك فرد از يك ملّت در تحوّلات و دگرگون ساختن كشور بيشتر اثر داشته است .
اينگونه افراد را مىتوان سازندگان تاريخ دانست كه با طرحها و نقشههاى خود در تودههاى مردم تحوّل ايجاد نموده و حكومت را به دست گرفته و به حكمرانى پرداختهاند!
متأسّفانه در بسيارى از دورانهاى تاريخ ، افرادى بودهاند كه هر يك فرد، بيشتر از يك ملّت در تحوّل كشور خود نقش داشتهاند، مكّارترين و نابكارترين افراد جامعه بودهاند كه توانستهاند با طرحها و نقشههاى فريبنده و حيلهگرىهاى شگفتانگيز خود، مردم را افسون نموده و بر آنان حكومت كنند.
يكى از كسانى كه نهتنها مورّخين و تاريخنگاران ، بلكه نزديكترين افراد آنان ، آنها را مكّارترين فرد جامعه ناميدهاند، معاويه است .
معاويه كه تا چند ماه قبل از رحلت پيامبر اكرم صلّی الله علیه وآله از سردمداران كفر و شرك بود، پس از رسيدن به حكومت شام ، چنان شاميان را افسون نمود كه بسيارى از آنان گمان كردند پيامبر اكرم صلّی الله علیه وآله اقوام و نزديكانى جز معاويه و بنىاميّه نداشته است .
او با طرفندها و حيلهگرىهايى كه در اين راه به كار برد، نه تنها خود را يكى از نزديكترين افراد به رسول خدا صلّی الله علیه وآله معرّفى كرد بلكه توانست شاميان را براى جنگيدن با نزديكترين فرد به پيامبر اكرم صلّی الله علیه وآله يعنى حضرت امير المؤمنين على علیه السلام بسيج نمايد.
بديهى است كه ممكن نيست نقشهها و طرحهايى كه بتواند در يك ملّت تحوّل ايجاد نمايد ساخته و پرداخته يك فرد عادّى باشد؛ بلكه اينگونه كارها و برنامهها، طرّاحىشده مغزهايى مىتواند باشد كه سرشار از مكر و حيلهگرى باشد تا بتواند با سخنان دروغ و وعدههاى خلاف ، آنان را سرگرم كند.
در تاريخ چه بسيار مكّارانى بودهاند كه توانستهاند با سخنان دروغ و وعدههايى كه به ظاهر شادىآفرين است ، تودههاى ضعيف را از خود خشنود سازند و با كمال دوروئى و نفاق مردم را به آرامش و سكوتِ خواركننده دعوت نمايند.
معاويه از سردمداران اينگونه مكّاران بوده است كه توانسته است مردم را از حاكمان اصلى اسلام دور كند، و خود را كه سردمدار دشمنترين دشمنان اسلام بوده است ، پرچمدار اسلام به مردم معرّفى كند.
«در تاريخ ، معروف است كه از آغاز فجر اسلام ، بنىاميّه از سرسختترين دشمنان اسلام بودهاند و اين دشمنى را تا پايان حكومتشان ادامه دادند و اسلام را نپذيرفتند مگر پس از آنكه اسلام سرِ آنها را ـ در فتح مكّه ـ به سنگ كوبيد (1) و از تمامى وسايل و امكاناتشان در راه سركوب اسلام استفاده نمودند امّا سرانجام با شكست مواجه گشتند و آن هنگام نيز كه بالإجبار اسلام را پذيرفتند با تمامى قوا سعى در نابودى آن كردند و مظاهر جاهليّت را بار ديگر با اسلوبى نوين و با پوشش اسلام زنده نمودند.
و در نزد مورّخان معروف است كه معاويه در ميان عميق ترين جاهليّتهاى قبيلگى رشد و نمو كرد، همانهايى كه با اسلام درگير شدند و سرانجام با شمشير اسلام خاضع گشتند. وى در چنين فضايى رشد كرد و در بزرگسالى پس از فتح مكّه ، به مدينه آمد و (به ظاهر) اسلام پذيرفت . بنابراين وى فقط اندكى از عمرش را در پرتو اسلام زندگى كرد و لذا نتوانست صبغه الهى را به خود گيرد و صفات الهى اسلام را در وجود خود پرورش دهد. وى قادر نبود بر جامعهاى كه شعاع تمدّنش تا دوردستها را روشن كرده بود تأثير گذارد.
معاويه از بارزترين نمادهايى بود كه از تمامى مواضع سرسختانه قريش در برابر اسلام ، حمايت مىكرد و هر كه را كه نشانى از اسلام اصيل داشت خاصّه صحابى عظيم الشأنى چون ابوذر و ابوالدرداء (و قرّاء اهل كوفه) را كه در برابر او ايستادگى مىكردند از جامعه ، طرد و تبعيد نمود .(2)
در واقع معاويه و پدر و مادرش جز اندكى پيش از وفات پيامبر اسلام صلّی الله علیه وآله اسلام را پذيرا نگشتند و در باطن ، مشركانى سرسخت بودند. امّا آن طور كه مورّخان مىگويند، زيركى و مكر و حيله فراوان معاويه وى را يارى نمود كه نيّات سوء خود را پنهان دارد و در ظاهر خود را دلسوز اسلام و مسلمين جلوه دهد.»(3)
__________________________________________________
1- نهج البلاغه: خطبۀ 41 .
2- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 159/1.
3 - نقش امامان معصوم عليهم السلام در حيات اسلام: 111.
بازديد امروز : 1173
بازديد ديروز : 117464
بازديد کل : 143837369
|