دشمنى عمروعاص با رسول خدا صلّى الله عليه وآله
عمرو يكى از كسانى است كه پيامبر صلّى الله عليه وآله را در مكّه آزار و دشنام مىداد و در راه آن حضرت سنگ مىانداخت . زيرا پيامبر صلّى الله عليه وآله شبها از خانه خود بيرون مىآمد و بر كعبه طواف مىفرمود و عمرو در مسير ايشان سنگ مىريخت تا پايش به آن گير كند و بر زمين بيفتد.
عمرو همچنين از كسانى است كه چون زينب دختر پيامبر صلّى الله عليه وآله براى هجرت از مكّه به مدينه بيرون آمد او را تعقيب كردند و ترساندند و با ته نيزهها به هودج و كجاوه او كوبيدند و زينب از بيم ، كودك خود را ـ كه از شوهرش ابوالعاص بن ربيع بود ـ سقط كرد. چون اين خبر به رسول خدا صلّى الله عليه وآله رسيد سخت افسرده و اندوهگين شد و آن گروه را لعن و نفرين فرمود.
اين موضوع را واقدى روايت كرده است .(1)
همچنين واقدى و محدّثان و مورّخان ديگر روايت كردهاند كه عمروعاص پيامبر صلّى الله عليه وآله را بسيار هجو مىگفت و آن ترانهها را به كودكان مكّه مىآموخت و آنان هر گاه رسول خدا از كنارشان مىگذشت بر روى آن حضرت فرياد مىكشيدند و با صداى بلند آن ترانههاى هجويّه را مىخواندند!
پيامبر صلّى الله عليه وآله در حالىكه در حجر اسماعيل نماز مىگزارد عرضه داشت :
پروردگارا؛ عمرو بن عاص مرا هجو گفته است ، من شاعر نيستم ، او را به شمار هجوهايى كه براى من سروده است لعنت فرماى .
مورّخان و اهل حديث روايت كردهاند كه نصر بن حارث ، عقبة بن ابى معيط و عمرو بن عاص شكمبه و احشاى شترى را كه كشته بودند برداشتند و آوردند و روى سر پيامبر صلّى الله عليه وآله كه كنار كعبه در حال سجده بود نهادند و آن كثافات بر سر پيامبر مىريخت و آن حضرت همچنان در حال سجده صبر كرد و سر برنداشت و گريست و بر آنان نفرين فرمود.
دخترش حضرت فاطمه عليهاالسلام در حالىكه مىگريست آمد و آن كثافات را برداشت و دور افكند و گريان بالاى سر پدر ايستاد. پيامبر صلّى الله عليه وآله سر خود را بلند كرد و سه بار عرضه داشت :
پروردگارا؛ خود سزاى قريش را بده .
سپس صداى خود را بلند كرد و سه بار عرضه داشت : «من ستمديدهام ، انتقام مرا بگير» (2).
و سپس برخاست و به خانه خويش رفت و اين ، دو ماه پس از رحلت عمويش ابوطالب بود.(3)
و به سبب شدّت دشمنى عمرو بن عاص با رسول خدا صلّى الله عليه وآله اهل مكّه او را پيش نجاشى فرستادند تا او را از گرايش به اسلام بازدارد و مهاجرانى را كه به حبشه هجرت كردهاند از سرزمين خود بيرون كند و در صورتى كه بتواند، جعفر بن ابى طالب را بكشد.(4)
___________________________________________________
1 - واقدى در فتح مكّه اين موضوع را آورده است؛ به ترجمه مغازى: 656 و ترجمه دلايل النبوّة بيهقى: 316/2 كه مفصّل تر است مراجعه فرماييد.
2 - مأخوذ و مقتبس از آيه 11 سوره قمر است. اصل آيه چنين است: «فدعا ربّه أنّي مغلوب فانتصر».
3 - اين موضوع با اندك تفاوتى به نقل از دلائل النبوّة در «بحار الأنوار: 209/18 چاپ جديد» آمده است.
4 - جلوه تاريخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: 300/3.
بازديد امروز : 116643
بازديد ديروز : 103604
بازديد کل : 143835376
|